ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی با چشمهای ذق ذقی!!

سلام

ادینه شیتون خوش.

یه گزارشی بدم و برم!

اول که صب ساعت یه ربع به ده پاشدم! خب سه خابیده بودم! دیگه تا صبونه بخورم و استارت بزنم شد 11. دارم رو متن پایانم کار میکنم و کلی ناقصی داره فصولم و بایس تا سه شمبه تمومشون کنم که برسونم به داورام تا یه هفته وخت داشته باشن برا خوندن. تازه از سه شمبه هم باس بشینم یه تحلیل جدید بزنم برا فصل چهارمم و دیگه اونو همراه با بحث مربوطش تو همون جلسه توی اسلایدام اضاف میکنم . چون واقعا نمیرسم که بخام تو متن پایانمم بیارم.

نهار هم زرشک پلو با مرق پختم و کلی هم شکم چرونی کردم. اب مرغه رو هم ریختم تو یه ظرف درب داره شیشه ای فردا ببرم ببینم میتونم بدم ب پیشیه یا نه. دعا کنین پیداش کنم و ببینم که بهتر شده نه بدتر

.

صب باس بزنگم به داورام و ببینم وخت دارن برا روز پیش دفاع! چون استادم فقط همون روز خاص رو تهرانه و حضورش خیلی واجبه برا جلسه. پس اگر داوری بگه اون روز رو نمیتونه بیاد میزارمش کنار!

قرار گذاشته بودم امروز فصل چهارمم رو تموم کنم که نشد متاسفانه  بلافاصله بعدش فصل پنجم رو که هیچیشو ننوشتم باس شروع کنم و یه شمبه  تمومش کنم و دوشمبه هم فصل دو رو ناقصیاشو تموم کنم و تا سه شمبه عصر هم یه دور کلش رو بررسی کنم و بعد ایمیلش کنم بره! پووووف

.

الانم باس برم حموم و لباسم چن تا تیکه دارم. بشورمشون تا جمع نشدن.

.

ببخشین که پست هول هولکی شد. گردنمم درد گرفته! شبتون بخیر دوستانه جانم و دوستون دارم

اذر پر استرس

سلام

امیدوارم الان همتون خاب باشین و خابای رنگی ببینین. ملی هم همی الان جاشو انداخت کنار بخاری ک بخابه و چشاشم ذق ذق میکنه و خاله پریشم زود هنگام بهش سرزده! 

صب هشت و نیم بیداریدم و نشستم سر دیتاهام تا ظهر. نتمم مشکل داشت و وصل نمیشد و دو سه باری با پشتیبانی تماس گرفدم که گفدن دکل ایراد فنی داره! و معلوم نی کی اوکی بشه. دیگه ظهر ماکارونی فریزریمو خوردم و نتایجمم همون طور که انتظار میرفت عجیب غریب در اومد!  استرس این قضیه از ی طرف و از طرف دیگه هم استرس اینکه عایا تا شب ک قراره دکتر بیاد نتم وصل میشه یانه! 

نهار رو خوردمو دراز کشیدم ک بخابم ، فک کنم چل دقه بعدش همسایه جدیده طبق معمول با سر و صدا اومد. ی خانومیه که به طرز وحشتناکی صداش کلفته ! ینی حرف زدنه معمولیش شبیه عربده کشیه! تا حالا همچین پدیده ای به عمرم ندیده بودم! خیلی ناجوره! خلاصه ک بدخابم کرد. پاشدم ظرفامو شستم و یکمم با فایلام ور رفتم و دیه دیدم نت وصل نشد پاشدم شال و کلاه کردم برم کافی نت ک نتایجو برا استادم ایمیل کنمو ازش کمک بخام. تو ایمیل ازش خاستم شماره هتل و اتاقشو برا دوستم ک خبر داشتم با اونم قرار اسکایپی داره بده تا من ازش بگیرم و چن دقه تلفنی باش صوبت کنم! توضیح دادم بش ک نتم مشکل پیدا کرده. دیگه تو راه برگشت هم لیمو ترش و گوجه و سیب و انگور یه خوشه خریدم که سیباش ی چی تو مایه های افتضاحه طعمش!! هوا هم یخخخخخ بندوووون!

.

اومدم خونه و بفکر افتادم از همراه اول نت بخرم! تا حالا استفاده نکردم و بلد نبودم . ا ز یکی از دوسام پرسیدم که درست راهنماییم نکرد و بعد زنگیدم الف. دستش درد نکنه برام تو نت سرچ کرد و یادم داد چ کار کنم و چ شماره ای برا خرید نت بزنم. دیگه الانم از نت گوشیم دارم استف میکنم و تا فردا شب هم اوکی هس! خوشال شدم و پیام دادم ب استاده که مشکل نتم حل شده ! 

ی چای و شیرینی گردویی هم خوردم و نشستم ب بقیه کارام و منتظر ک استاده بیاد. ١١ و ربع بود ک بلخره اومد. چن بار ایه الکرسی خوندم!! اومد و دسش درد نکنه ی راه حل جلو پام گذاشت و چنتا سوالمم جواب داد و دیگه نیمساعت بیشتر نبود.  ده روز اینده خیلی باس کار کنم تا بتونم پیش دفاع ابرومندانه ای داشته باشم و محتاج دعاهاتونم دوستان جونم. 

برم بخابم که چشام ترکید! شبتون عاااااروم :))))) 

emergency برای پیشی :(((

سلام

راستش خیلی خسته بودم . از ساعت نه و نیم با استاده بودم و وسطش رفت و دوباره برگشت تا 12 و ربع. دستش درد نکنه کارا تا حد زیادی پیش رفت. فردا هم تا شب بشدت مشغول خاهم بود و بخشی از تحلیلای فاز سه رو بایس انجام بدم . خدا رحم کنه جواب بگیرم.

.

در ادامه مطلب عکس یه پیشی هست که دهنش زخمه اگر کسی بدش میاد میتونه ادامه رو نخونه. در واقع به امید اینکه کسی که دامپزشک باشه و گذرش به اینجا بخوره این پست رو میزارم. البته شبدر جون هم شاید بنا به تجربش بتونه راهنمایی بده که ممنونش میشم.

.

از دوستایی که نمیخان ادامه مطلبو ببینن معذرت میخام که پستم کوتاه شد. واقعن خستمه. فردا با دسته پر میام. 

بیاین برا همه دعا کنیم بچه ها! برا همدیگه ... برا موجودات کوچولویی که الان تو سرمای 0 و زیر صفر و شکم خالی تو خیابونان...برا بچه های فقیر...برا مریضایی که الان دارن درد میکشن تو بیمارستانا....قبول دارین که خیلی خیلی خوشبختیم در قیاس با خیلییییی هااا؟!

دوسدتون دارم و شب خوش  

ادامه مطلب ...

لوپ درد! و عایا میشه ک بشه پیش دفاع؟!

سلام بر دوستانه جانه خوده خودم ... امیدوارم تو این هوای سرد دلاتون پر از گرما باشه. 

.

نقل مکان کردم تو هال ک بخاری روشنه و از دیشب همینجا میخابم. اتاغ خابم دیگه سرده هواش تااااا بعد عید . فقط باس الیاف برا روتشکیم بخرم که زیرم تشک بندازم چون هال موکته و سفت! 

صب با صدای زنگ بیداریدمو نمازمو خوندمو باز خابیدم تا هشت. پاشیدم دیدم چ برفی داره میاد .  دیه ضبونمو خوردم و نشستم ب کارایی ک استادم دیشب سپرد انجام بدم. وای دیشب استادم نصفه گوشته تنمو ریخت ! خیلی دقیقه و ی چیزایی رو از اعداد و ارقام میکشه بیرون که عقل جنم قد نمیده !  دیگه ی سری تخلیلا رو بهم گف دوباره انجام بدم و منم از صب نشستم پاش تا ١٢ 

١٢ پاشدم رفتم سمت شیرینی هانس. قبلشم شال بافتمو از رو مقنعم انداختم که چ خوووووب کردم! پامو ک گذاشتم بیرون واقعن سرد بود و دسام یخ زد. شال بافتمو نمینداختم قطعن دوباره سرما میخوردم. 

.

رفتم رسیدم و چهار مدل شیرینی اندازه ی کیلو خریدم و برا خودمم ی بشقاب شیرینی گردویی خریدم و برگشتم خونه و سر راهمم سنگک گرفدم. سنگکیه شلوغ بود و انتظار داشتم یه ربعی حداقل وایسم ولی تا رسیدم اغا نونواهه گف هر کی ساده میخاد بیاد جلو ورداره! هیشکی نرفت!!! دیه خودم پریدم و ی دونه ساده گرفدم و کردم تو پلاستیک و پیش بسوی خونه! ملت همه خاشخاشی میخاستن! خخخخخخخ

.

رسیدم خونه و شیرینی هارو چیدم تو دیس و روشم سلفون کشیدم، صب ک زنگید گف تنهایی میتونم تا دان بیارمشون؟! گفدم ن عامو نمیتونی و گف پس میام با اژانس میارم تا دان. منم گفدم چ کاریه خو خودم اژانس میگیرم و ادرس دانو میدم برات میاره دیه که راه حلم مقبول افتاد. 

دیگه نشستم تا دو و نیم بازم یکم درسیدم و بعدن ترش میوه و ظرف مرفا رو همه رو کردم تو دو تا پلاستیک و اژانسو گفدم اومد و با شیرینیا تحویل دادم و خودمم پریدم بالا ب نهار خوردن. امروز قرمه سبزی پلو با ماهی بلخره تموم شد!!! صلوات بفرسین!! 

.

تا پنج و نیم برنامه خواب و نماز بود و بعدم باااااز یه ضرب تحلیل پهلیل تاااا نه و نیم ک استاد عزیز تشیف اوردن. ب خودشم گفتم ک خدا عمر و قوتش بده واقعا ، خداییش این دو شبو خیلی برام مایه گذاشت. همش هم نگران قطعی نت بودم که خداروشکر مشکلی پیش نیومد . دیگه تا ١١ کار کردیم و بعد قرار شد من تا فردا باز یسری کارا رو مقاله انجام بدم و فردا شب باز میاد... واااای خدایا بیاداااا یه وخ ی طوری نشه نیاد یا نتم قط شه ! خداااااا 

امشب بهم گف ک اگه بجنبم میتونم تا اواسط اذر ک میادش پیش دفا بزارم... خدا خودش باس کمک کنه که همه کارا ردیف شه . دفاعمم میمونه برا وختی اکسپت مقاله هام بیاد و درسته چند ماه طول میکشه ولی بازم پیش دفاعم رو هر چ زودتر بکنم خیلی بهتره. تو رو خدا واسم دعا کنید دوستان جون....

.

دیگه بعدش احساس کفیثی داشتم و نمازامم نخوندم و رفتم حموم و الانم نشستم یکم موهام خشک شه ک بخابم . صب یحتمل میرم دان کارامو بکنم. الانم دندونم درده! البته بهتره بگم لوپم درد میکنه و چشمم! ها راسی صب دوباره ک دندون عقبیه رو دید زدم خاله نبودش!! عاخه بابا اون روزی حتی من زودی مسواک هم زدم ک اگه اخشال پاخشالی چیزیه بره ولی نرفت! امروز با کمال تعجب دیدم نیسش! نکنه شماها انرژی مثبت فرسادین و خاله محو شده ناقلاها؟! اگه اینطوره که ناموسن خعلی کارتون درسته بابا ایول!! ؛)))))  دندونه کوچیکه و شاید چون کامل میخاد بیاد بیرون درد میگیره؟! نمیدونم والا اینم شد مصیبت جدید! 

خب دیه برم بخابم ، شبتون خوش دوستانه جانم و میبوسمتون :*****

کشف خاله بدجنس :///

سلام

اول اذرتون بخیر و خوشی

دیدین چه سرد شده؟

شب که خب دیر وخت خابیدم و صب طرفای نه پاشیدم. شبم کلاه گذاشتم سرم خوابیدم و خوشبختانه دیگه شررره عاب قط شده! دیدم گوجه هام دارن میپلاسن لذا باهاشون املت درستیدم و زدم! لباسامو که شسته بودم و تازه خشک شده بودن رو جمعیدم و موکت هال رو شامپو فرش کشیدم و میز مطالعه و به قول بهار تاپ تاپمو حسابی دسمال کشون کردم!

با یه ژانگولر بازی ای تونستم دندونامو دید بزنم و متاسفانه دیدم که دندون عقل کوچولو اون عقبیه یه خال سیاه ریز روش افتاده لامصب. عه. این دفه برم خونه باس برم دندونپزشکی! چه بدددددددددددد. من از دندون پزشکی میترسمممممم. بچه که بودم دیوانه وار میترسیدم حالا باز یکم بزرگ و عاقل شدم! با خودم میگم ملی! نترسسس! برا خودته! دندونات میوفتن زشت میشی! برا سلامتیته! خجالت بکش! از این حرفا! کاش کلن بکشدش!!! میخامش چیکار عاخه؟! نههههه؟!!

.

تصمیم گرفدم برم خریدامو بکنم و فقط شیرینی رو بزارم برا فردا. استرسشو داشتم!! و خوب شد که رفتم چون هیچی هیچی کلی وسیله شد! اول رفدم داروخونه و برا خودم پن خریدم و نخ دندون! عادم شدم میخام از امشب نخ دندون بکشم! نوش دارو بعد مرگه دندون! بعدش رفدم از عطاری دو بسته بابونه و گل ختمی گرفتم که یه بستش برا خودم باشه و یه بستش برا خاهری. چهارم تولدشه و میخام پکیج مراقبت از پوست بهش هدیه بدم!! البته عسکشو میفرسم ببینه و پکیجه رو بعدن اگه رفدم یا اون اومد تحویلش میدم! دارچینم خریدم که همیشه تو چاییم میریزم و رو به اتمام بود.

.

بعدش رفدم لوازم یه بار مصرف فروشی و کارد و چنگال و بشقاب و لیوان و دیس یه بار مصرف خریدم. با این رول نایلونیا! میخاد رو دیس میوه و شیرینی رو رول بکشه! چه غلطا! واللا! میوه هم سیب قرمز خریدم و موز و نارنگی و دو خوشه هم انگور.

.

اومدم خونه و میوه ها رو شستم و گذاشتم ابش بره و چن مدل چیدمشون تو دیس و عسکاشو براش فرسادم که یاد بیگیره فردا خودش چطور بچینه تو دیس! سلیقه پلیقه ندارن که !

.

الانم خاهر وسطی زنگید و کلی صحبتید و غذامم همزمان رو گاز گرم شده. پاشم بخورمش! بعدش حسسسابی میخابم! دوای سرماخوردگی خاب و استراحت مطلقه واقعن. بعدش میخام پاشم و با همین حجم داده هایی که وارد کردم یه تحلیل اولیه بزنم ( یه دو سه روزی حداقل طول میکشه همین) البته تحلیلش سادس ولی خب همیشه اولش ساده به نظر میرسه و موشکولات بعدن رو میان خیالم که راحت شد که تحلیل گروه مداخلم اوکی هست بعد داده های گروه کنترلمو وارد میکنم که البته بیشترشو وارد کردم و اندازه سه چهار ساعتش مونده که تموم شه.

برنامه وایت بردمم باس ریوایز کنم و یه هدف گذاری بکنم برا 15 اذر. ببینم میرسم یا نه! استاد راهنما هم خبری ازش نیس فعلا. خدا کنه جوابمو بده و یه دو تا جلسه داشته باشیم که کارم کلی جلو میوفته..یا خداااااااااااااا

.

برم که گشنمه....مرسی که هستین و میاین چرت و پرتای منو میخونین و انرژی های خوبتون رو حس میکنم و دوستتون دارم ...مباظبات بفرمایین از خودتان ...بوس بوس...ماچ ماچ ...ملچ مولوچ !