ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

جمعه است...

سلام

نشستم جلو کولر و دارم به کلی کار که میشه کرد و اینکه چه کارای اثربخش تری برای اینده شخصیه خودم می تونم انجام بدم فک میکنم و مینویسم و اون وسطاش هم قراره پیش نویس کنم دعوتنامه جلسه روز سه شمبه رو و ...

نمیدونم چه مرگمه که انقدر میخام خودمو تو کار غرق کنم. فک کنم به بیماری کار مبتلام. پولامم که فرت و فرت خرج میکنم و اصلا مساله اینه که اینهمه کاری که میکنم برام هیچ بهره مالی نداره ولی بازم اصرار دارم کارام بیشتر و بیشتر بشه! واقعن نمیدونم چمه

.

با وسطی میرم که اموزش رانندگی ببینه. گواهی داره و فقط باید اموزش برا یاداوری ببینه. دو ساعت نشستم تو ماشین و فقطم اهنگ گوش دادم . از تتلو بگیر تا داریوش و شهرام شبپره و محسن ابراهیم زاده....

.

ماون اموزش جدید هنوز نیومده کونشو  بزاره رو صندلیش و بتمرگه ولی با واتس اپ از دیروز اعصابمو خرد کرده. ایراد میگیره که چرا چارشمبه تو جلسه ارزیابی بیمارستانها نبودی و ارزیابا ایراد گرفتن و این در حالیه که با چشمای کور شدش روز سه شنبه منو دید و یه کلمه نگفت بیا در جلسات ارزیابی حاضر باش. مردک اصرار هم داره تو واتس اپ با من در این موارد صحبت کنه.هی بهش میگم حضوری خدمت میرسم و توضیح میدم باز حالیش نیست!!

احساس خوبی نسبت بهش ندارم و احساس میکنم بر علیه من پرش کردن. یا شایدم خودش ادمه مزخرفیه و اهله قصاصه بدونه محاکمس! چون از همکارایی که در جلسه نهایی ارزیابی حضور داشتن پرسیدم و گفتن اتفاقا در خصوص حوزه تحت تصدی تو ارزیابا کامنت مثبت دادن!

.

ختم ترجمه قرانو شروع کردم و هر روز یه جز میخونم. جز ششم رو امروز می خونم خدا بخاد. به نیت شادی روح مادرم و نذر اینکه به ارامش برسم و اراده تلاشم بیشتر بشه و امیدوارتر بشم! و در کل حال روحیم بهتر شه!

.

دیدین 1700 تا سگ رو کشتن تو گندک؟ به دو روز نکشید سیل ایرانو برداشت. امان از اه مظلوم. اهی که انقدر گیراست که خشک و تر رو با هم میسوزونه...یه پوستر بود که روش عکس یه سگ بود با دو تا بال فرشته که زیرش نوشته بود: به خدا میگم چی شد کاش کشورمون انقدر اباد و ازاد بود که جا برای ادمها و حیوانات و درختها و دریاچه ها و .... تنگ نمیشد