ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چقد زود گذشت از اخرین باری که اینجا پست گذاشتم
.
داریم بهمنو میگذرونیم و همیشه این دو ماهه اخره سال به شدته برق و باد میگذرن...قبول دارین؟
دو هفته اخیر رو از نظر اجرایی خیلی پربار گذرونیدم ولی چنتا کاره علمیه عقب افتاده دارم که خیلیم عقب افتادن و باس این هفته حسابی روشون وخت بذارم:
1- کار پژوهشی دانشجویی که با چهار تا دانشجو برداشتم و حداقل اقداماته مربوط به سه تاشون رو باید انجام بدم.
2- مقاله خواهرم رو بفرستم یه جای دیگه بلکه اونجا پذیرفتنش
3- یه ایمیل به ژورناله مقاله ای که سه سال پیش پذیرفته شد و هنوز چاپ نشده بزنم!!!!
4- تحلیله کاره سومه بیخودمو انجام بدم و مقالشم بنویسم...این خیلی حیثیتیه!!
همینا فعلا...خدا کنه برسم تا یه حد رضایتبخشی انجامشون بدم.
تایم مفیدم که جون و انگیزه برا کار دارم صبح تا 2.30 ظهره که وقتی کارای اجرایی دارم دیگه نمیرسم به علمیهاش
.
یه ماهه اخیر از دسته توطئه ای که یه دزده بی سروپا که عضو هیات علمیه دانشکدمونه متاسفانه و باعثه ننگه، همش اعصابم خرد بود! خیلی ذهن و انرژیمو درگیر کرد و خیلی ناراحتم کرد این توطئه و هنوز هم برا دفعش کاری نکردم. فقط اکتیویتیمو بیشتر کردم و باید ادامه بدم تا نتونه به خیاله خام خودش کار و زحمات منو به اسم خودش بزنه....خیلی عوضیه هااا خیلییییی ...دزده بی سر و پا!
.
ایشالا تا عید برنامه دیگه ای پیش نیاد و بتونم با همین فرمون کارای علمی و اجراییمو پیش ببرم. برا خونه تکونیه عید از الان تمبلیم میشه البته پرده های سالن رو بعده 6 سال شستیم اون روز. خعلی تمیس شدن . خدا بداد برسه برا بقیه کارا .... راسی میدونسین امسال سال کبیسس؟!
.
خب دیگه...پاشم برم سی دی فیلمای قدیمیمو بیارم یکم ببینم....کاره دیگه ای که حسش نیس شب جمعه ای...برا نهاره فردام نمیدونم چه کنم!
.
مباظباته خودتون باشید بچه ها...ماچ با رعایت پروتوکولهای بهداشتی به کله تون