ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

اخرین روز بهار 99

هیچ وقت فکرشو نمیکردم اخرین روز بهار سال 99 انقدر غمگنانه و بغضویی باشه! اتفاق بدی نیوفتاده ولی طبق معمول رییسم حالمو گرفته. من نمیفهمم اینا چرا کرونا نمیگیرن بمیرن؟!!

اون هفته اخرین روز کاری بود موقع رفتن به خونه باهام روبرو شد و همچین داشت با نفرت نگام میکرد که هیچ وقت یادم نمیره! من نمیفهمم واقعا چه هیزم تری بهش فروختم که چشم دیدنمو نداره! پیره مرد خجالت نمیکشه من جای بچشم!

.

از خدا برا خودم صبر می خوام و انرژی مقابله با حملات دشمنان و تحمله ادمایی مثله رییسمو! و از خودش می خوام که از گزند حملاتشون برا بد کردنه من تو چشمه دوستانم در امان بمونم!

.

چاق شدم اساسی و باید کمتر بخورم! دلم برا روزای لاغر نی قلیونیم تنگ عامده!

.

بغض دارم .... پاشم برم دشوووری! برا هم دعا کنیم