ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

بلاگ اسکای ایراد کرده بیده ! :/

سلام... اغا یه دو روزی بلاگ اسکای مشکل دار شده بود. مثلا من نظرای پست قبلو یه بار تایید کردم و فرداش دیدم عه! نه پاسخام هست و نه تایید شدن نظرا. ظاهرن زهرا جونم اومده نظر داده و نظرش ثبت نشده کلا! خولاصه اگر کسی در مورد پست قبلی نظر داده لطف کنه دوباره تکرارش کنه ... دست و پنجتونم درد نکنه و موعاچ ب همتون :* 

امروز اولین جلسه کلاس زبانم بود و خوب بود خدارو شکر. ی دخدر دیه هم هس که یه ده سالی از من کوچکتره و زبانش ضعیفتر بود و البته من همسن اوشون که بودم زبانم افتضاح بود! 

ی سری تکلیفم داده که باس حل کنیم. کتاباشم دیروز گرفدم هشتاد تومن شد. امید به خدا ایشالا که بتونم برسونم خودمو به نمره هفت. 

.

صب پنج و سی بیدار شدم و نماز صبحممو خوندم و بعدش نرگسی اسفناج پزوندم برا خاهریا. خودمم اومدم و دوباره گرفتم خابیدم تا هشت و نیم . پاشیدم و سهممو ک کنار گذاشته بودن خوردم و شرو کردم ب کارای اشپزخونه. مواد دلمه بادمجون و کدو رو اماده کردم و سبزیایی ک دیشب پاک کرده و شسته بودم و خرد کردم . یکم از سبزیا رو ریختم تو مواد دلمه و یکمشم کوکو پزوندم ک بشه ناهاره فردامون. یه تیکه از اتاق پذیرایی رم جارو زدم . یک و نیم بود ک پریدم حموم. خودمو با کلی لباسه سه نقطه شستم و اومدم بیرون و یه نیمساعتی رو اصلاح رفرنسای مقالم کار کردم و گذاشتم فایلو که شب سابمیتش کنم! 

خاهریا که اومدن نهارو زدیم و پاشدیم اماده شدیم با خاهر بزرگه رفدیم ک از مبل فروشی ی تیکه از تحت مامی رو بگیریم. گوشه تخت شیکسته بود و داده بودیم تعمیر. بزرگه براش ی تشک طبیه جدید هم خرید. 

تو یه فسقل شهر اندازه بند انگشت یککککک ترافیکی بود.... یک ترافیکی بود!! خیابونه سمته اموزشگاه رو هم بسته بودن و مجبور شدیم از ی راهه دیه بریم تا برسیم. خداروشکر ب موقه رسیدم و معلمم هنو نیومده بود.

دیه کلاس طرفای هفت و نیم تموم شد و منم کولمو انداختم و پیاده اومدم تا خونه. نزدیک خونه هم با یه پیشیه زغالی عاشنا شدم و کلی نازش کردم! افتاده بود دمبالم قوبونش برم :**** اوشمولوی سیاه سوخته :))) 

دیه رسیدم خونه و چای دمیدم و با خاهریا میوه هم خوردیم و یک ساعتی هم با بزرگه زبانشو تمرین کردم... وااااای انقد بهش میخندم!! دلمم گاهی براش میسوزه ... خیلی خیلی زبانش ضعیفه ! البته حدس میزنم نمره زبانشون تو معدل نیاد ولی اینو بهش نگفتم!! بش بگم همینم نمیخونه !!! بزار یکم زبان بوخونه مخش به کار بیوفته! 

.

حعلی خستمه... پاشم نماز و زیارت عاشورا و بعدش خاب... قوبونه همتون و ماچ به کله هاتون :****

یادداشت 280 .... مراسم نوم نویسی برا نی نی که تو راهه

سلام علکم ... آدینتون بخیر.... عرضم به حضوره انورتون که الان ما در جمعه 50-60 نفریمون ( روزی 50-60 نفر میان اینجا که به طور میانگین هر کدوم 2-3 بار در روز سر میزنن!) یه نفر نی نی هم داریم که از تو دله مامانش داره اینجا رو میخونه و خب قدرت و سواده کامنت دهی نداره هنوز ولی یحتمل به توسطه والده محترمشون که ندا خانوم باشه بطوره "ایندایرکتلی " کامنت هم میده قطعن!

این نی نی که هنو اون تویه و قراره تو چله زمسدون به طور فیزیکی هم به  جمعمون افزوده بشه هنوز اسم نداره. مامانش گفده خوشال میشه که ماها هم اسم پیشناهاد بدیم. هر کی دوس داره هر اسمه خوشگلی که بلده رو بگه. یا اگه سایت خاصی میشناسین که برا اسم یابی خوبه یا حتی اگر ایده خاصی دارین برا اسم یابی لدفن اینجا به اشتراک بزارین ... هم نی نی خوشال میشه...هم مامانه خوشال میشه .. همم ملی خوشااال میشه ....موچچچککککریم!

.

پی نوشت: نی نی خان هم پسر هسدن!

.

نظراته وزینه ملی در مورد انتخاب اسم! : دختر یا پسر مواردی که در مورد انتخابه اسم به ذهنم میرسه رو بزارین باهاتون به اشتراک بزارم. به نظره من اسم عادم خیلی چیزه مهمیه بایس به دهن خوب بیاد... و اینکه باس دقت کنیم که اگه یکی بخاد سر و ته اسمه رو بزنه تبدیل به یه کلمه خنده دار یا زشت و بی ناموسی نشه! لذا هر اسمی که انتخاب میشه مامان باباها بایس به این نکته هم دقت بفرموین و سر و ته اسمه رو یه دور بزنن یا برخی حروفه دیگه رو هم جایگزینه برخی حروفه اسمه بکنن ببینن یه وخ تبدیل به یه کلمه زشت و اینا نشه. (البته شاید هر اسمی رو بشه تبدیل به یه اسمه خنده دار کرد ولی قبول دارین که برخی اسمها خیلی این پتانسیل رو دارن که یه جوره دیگه تلفظ بشن؟)

یه نکته دیه که به ذهنم میرسه اینه که به انگلیسیه اسمه هم دقت کنیم ببینیم عایا شبیه اسمای خارجکی هس یا نه و اگه قرار بشه انگلیسی خونده و نوشته بشه چطور تلفظ میشه. به نظرم خوبه به این نکته هم توجه کنیم که انگلیسیه اسمه چه جوریاس چون ممکنه بچمون در عاینده بخاد بره خارجه

همچنین  برخی اسامی به صورت تابلویی معلومه که برا یه مسلمون هست و این شاید زیاد جالب نباشه اونم تو دنیای وحشتناکه امروز! البته ممکنه پدر و مادر بخان اسمه نی نی شون رو یه اسمه مذهبی بذارن که این کاملا مورد احترامه و بحثی توش نیس.

 یه نکته دیه هم اینه که اسمه زیادم عجیب غریب نباشه ولی در عینه حال زیبا باشه. یا اسمه شخصیتهای مهمی باشه...مثلا همی الان اسمه "شهریار"  به ذهنم اومد! تخلص  یه شاعره بلند اوازه هست و اینکه آذری بوده  و سبقه زندگیشم جالب و از نظره من دوس داشتنی بوده. بدیش اینه که ممکنه وختی سر و ته اسمه رو میزنن بهش بگن "شری"! یه بدیشم اینه که برا بچه زیادی گنده هس این اسم ولی عوضش از سنه نوجوونی به بعد واقعن اسمه پر جلال و جبروتیه! اقا شهریار یا شهریار خان

این اسمایی جدیده بچه گونه فقط بدرد دوره بچگی میخوره...نمیدونما شایدم چون کم به گوشه من خورده اینطور فکر میکنم. مثلا آیدین یا آرمین و ...  برا یه مرده گنده این اسما یه طوری نیس؟! من خودم نظره شخصیم اینه که اسم  باس جلال و جبروت داشته باشه و مدله فینگیل مینگیل نباشه مخصوصن وختی طرف قراره یه مردی بشه برا خودش البته که این سلیقه شخصه منه و ممکنه یکی از اسامیه ایدین یا ارین خیلی هم خوشش بیاد و کاملا قابل احترامه. یه مورده دیگه از اسمه با جبروتی که الان به ذهنم رسید همایونه ...اغا همایون...همایون خان ...امیر هم خوبه ها ...امیر خان ... فقط ایراده همایون هم اینه که ممکنه بهش بگن هما خانوم! ولی غلط میکنن بگن! همایون غشنگه!

برا کسانی که از اقوام خاصی هستن(مثلا خودم که آذری هستم) اسمای اصیل هم خیلی خوبه با رعایته نکاته بالا البته. اسمای تک با معانیه زیبا. اسامی که مربوط به ادمای خوش نام در تاریخ هستن

از اسمای آذریه پسرونه که من دوس دارم و البته فک کنم بدرده ندا جون نخوره چون قطعن نمیخاد اسمه اذری بزاره : "آراز"  هس به معنیه سعادت و خوشبختی و خوشنودی و آرامشه .

بقیه اقوام هم مث لر و بلوچ و ... قطعن اسامیه خاص با معانیه زیبا در زبانه خودشون دارن که من اشنایی ندارم باهاشون.

اسامیه پسرونه شاهنامه و بقیه کتابای فارسیه اینجوری هم خوبه. منظورم اسامیه اصیله ایرانیه این لینکو ببینین: (لینجا رو انگشت بفوشار)

البته بیشترشون عجیب غریبن و جالب نیسن ولی شایس قشنگ مشنگم داشته باشه بینشون. مثلا ماهیار خوبه البته من مهیار رو دوس دارم  که فک کنم از همین گرفته باشنش. بعضیاش چقد خنده دارن ...مثلا فک کن عادم اسم بچشو بزاره گرازه وای من چقد سواده ادبیاتیم کمه...واقعن جای تاسف داره که انقدر نااشنا هستن برام این اسامیه شاهنامه "کیان" هم غشنگه ها ...

دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه اگر رسید میام اینجا باز پی نوشت مینبیسم.... بچه ها شمام اسامیه پسر که دوس دارین رو بنبیسین برامون... ندا جون خودت چی؟ اسمی مد نظرت نیس؟




یادداشت 279 .... سرخوشانه

سلام علکم ... پنشمبتون شومبوس گومبولی چطور مطورین؟ من؟ خوبم مرسی! دارم ابجوشه دارای چند عدد گل محمدی با یه دونه باخلوا میزنم تو رگ! پاپی به بزرگه گفده این بچه لاخره اینا رو خریدم بخوره یکم بدنش رو فرم بیاد!

.

اگر احوالاته کارای علمیمو جویا هسدین دروخ چرا بگم در واقع غلط خاصی نکردم از پسته قبلی به این ور. الان اومدم ببینم اون مقاله چهارمی رو بلخره موفخ میشم تا عصری بفرسم بره. ژورناله خیلی ادا اطواریه کی باس گوشه کناره مقاله رو بزک دوزک کنم طبق گایدلاینه ژورناله... تو رو خدا دعام کنی تو همین ژورنالا مقاله هام اکسپت شن....چی میشه؟ ازتون کم میشه دعا کنین؟!!! همممم؟!!

.

دو روزه صبح ها ساعت 5 و نیم میبیدارم و مینمازم و صبونه این دو تا بچه رو میدم و خودم مگیرم میخابم دوباره ....احساسه یه مامانه میانسال بهم دس داده!! از این مامانا که توپول و سفید و کاری و حسابی مسئولیت پذیرن و خیلی حواسشون به خرد و خوراکه جووناشون هس!!!  البته خب من توپول نیسم! بهترررر!

.

هوا دیدین چه سرد شده؟ تازه امروز اینجا یکم افتاب در اومد. بخاریای ما که از دیروز ظهر خاهر بزرگه روشنشون کرد. هاااا بگم از خاهر بزرگه! گفتم ارشده دانشگاه ازاده شهرمون قبولیده؟ عااااره بچمون الان دانشجویه! همه کلاساشم افتاده پنشمبه از صب تا عصر و یکی دو تا هم جمعه داره. طفلی بچم استرس داشت. هفته پیش که نرفت و احتمال داد بخاطر عاشورا تاسوعا کلاسا تشکیل نشه ولی امروز رف دیه. دو تا دونه سررسید دادم دستش و وویس ریکرودرمو که صدای استادا رو ضبط کنه. بعده نزدیک به بیست سال داره میره دانشگاه دوباره...بعد نه که رشتش هم کاملا غیر مرتبطه و تقریبن هیچی از رشته جدیدش نمیدونه برا همین استرسش هم بیشتره. درصداش افتضاح بود ولی خب قبولیده خدا روشکر. از کارگزینیه سازمانشون که پرسیده و گفتن به حقوقت اضاف میشه و برو بخون حتمن.

.

همین الان ایمیل از ژورنال توپه که پریروز سابمیت کرده بودم مقاله اصلیمو اومد و فست ریجکتش کردن اینام گفتن بفرستش یه ژورناله محلی یا منطقه ای

حالم گرفته شدااا .... میخاستم کلی چی بنبیسم....ولی عب نداره. شما ناراحت نشین منم نیستم! بلخره چاپ میشه. دیر و زود داره و سوخت و سوز نداره ....برم ببینم یه ژورنالی بهم پیشنهاد دادن تو ایمیل اون چه جوریاس...بازم میام مینویسم براتون. قوبونه همتون و موعاچ به کله هاتون

یادداشت 278 ... اولین بارونه پاییزی :)

عاهاییی بارونه پاییزی ... کی گفته تو غم انگیزی؟ ... تو داری خاطراتم رو .... تو ذهنه کوچه میریزی 

اولین بارونه پاییزی ولایت همی الان بارید .... برم نمازمو بوخونم با پس زمینه صدای ناودونه همسایه و صدای تایر ماشینا که از خیابونه خیسه کناره خونه میگذرن 

یادداشت 277 .... تمبلی ترک کنه کی بودی تو؟؟!!

سلام عچقولا

اومدم یه گزارشی بدم و برم. صب که شما رو ترک گفدم تو وبلاگ بعدش رفدم موزیک گوشیدم اما بقیه برنامه هام اونجوری که پیش بینی کرده بودم پیش نرفت!  در واقع بعدش رفدم حموم و یه سری لباسایی که تو ماشین لباسشویی نمیشد انداخت رو شستوندم و بعدم اومدم بیرون.

دو تا دونه کدو رو حلقه حلقه کردم و ته ماهیتابه رو کره مالون کردم و کدوها رو چیدم روش و سماق و نمک و زیره پاچوندم روشون و گوجه های حلقه شده و چنتا دونه فلفل سبز تند هم چیدم روش و باز نمک پاشونو دره تابه رو گذاشتم تا گوجه کدوی خوچمزه پخته شه! یه دونم که نذری داشتیم ریختم تو قابلمه که اماده باشه برا گرم کردن برا  وختی که  لشکر گرسنگان داخل بشن!

.

هااا پیرو کامنته ندا جونی که تو پست قبل گذاشته رفدم الان سرچیدم ( برین کامنته رو بوخونین نکنه انتظار دارین دو ساعت بشینم برا شما توضیح بدم ندا جونی چی گفده؟!! نه داداچ ازین خبرا نیس عاره! ) توی وبسایتا نوشته اگر هنگامیکه دارین نذر میکنین صیغه نذر رو خونده باشین باس همونجوری عینا اداش کنین و تغییر جایز نیست. حالا صیغشم اینه "«لله علی کذا و کذا» یعنی بر گردن من باشد، برای رضای خدا این کار را انجام دهم"

خب حالا ینی چی اونوخ؟! ینی من اگه عینه جمله بالا رو نگفته باشم ینی صیغه نذر نخوندم؟ خب من مطمئنم که جمله برای رضای خدا رو نگفتم! درسته چهار سال پیش بود ولی مطمئنم که موقعه نذر کردن هیچ حرفی از رضای خدا نزدم! معمولن وختی نذر میکنم اینجوری میگم که خدایا فلان کار بشه و منم فلان کارو انجام میدم! خب این ینی من صیغه نخوندم دیه درسته؟! اگه اینطور باشه که راحت میشم. میتونم کل نذرمو به صورت نقدی  برا این چهار سال یه جا ادا کنم . یا حداقل دو جا! یا سه جا! ینی تو دو یا سه مرحله مثلا.میتونم معادل مبلغ نقدی نذرمو  به دو سه تا موسسه خیریه کمک کنم...همممم؟

.

خب دارم میرم ببینم میتونم تا وخته خاب کاره علمی بکنم یا نه...فعلن خوووددددافه س!