ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

بهتره با خودم روراست باشم!

سلام

ساعت نه صبح با یکی از اعضای گروه صحبت کردم و گف همه جوره ازم حمایت میکنه و متاسف شد که گروه زده زیر تصمیمی که قبلا گرفته. یکی دو تا گزینه کاری دیگه هم بهم پیشنهاد داد البته بصورت غیر هیات علمی که اگر قرار باشه تهران بمونم و کاره کارشناسی داشته باشم فک کنم برام مناسب باشه. 

.

اگه بخام با خودم روراست باشم مشکل اصلیه من در حال حاضر اینه که مقاله نویسیم ضعیفه و باید تقویتش کنم! درسته مشکلات شغلی و مالی هم دارم ولی قضیه اینجاست که من از چند سال پیش یه هدفی برا زندگیم انتخاب کردم. تصمیم گرفتم که بیام تو مسیر علم و تحصیل.  چون مطلوبم بود و هنوزم مطلوبمه و پشیمون نیسم. تو مملکت ما در حوزه علم و دانش به دو صورت میشه پیشرفت کرد و پوزیشن شغلیه خوب بدست اورد و به نون و اب رسید: 

١- در روش اول که احتمال موفقیتتون ١٠٠ درصد هست  و  در دسترس ترین روشه و به نظرم راحت هم هست اینه که کافیه مدرک بگیری و بری قاطیه برادران و خواهرانه بوووووق! میدونین که چی میگم؟ ینی دمبتونو وصل کنین به دمبه ( و.ل.ا.ی.ت. م.د.ا.ر ) ترین عضو هیات علمی دانشگاه و بشین یکی از همون اعضای خاص و خودتونو بکشین بالا. 

٢- روش دوم که بیشترین احتماله موفقیتتون درش پنجاه درصده اینه که تبدیل به یه ادمه علمیه قدر بشین! فردی با تعداد مقالات قابل قبول و در ژورنالای سطح بالا. و لازمش اینه که با اساتید قدر علمی در حوزه کاریتون کار کنید. درسته که در این روش احتمال پیشرفتت در کشور پنجاه درصده ولی این خوبی رو داره که اگه تو ایران نتونستی پوزیشنی که شایستش هستی رو بدست بیاری میتونی تلاش کنی برا زندگی تو یه کشور پیشرفته و شانستو اونجا امتحان کنی. 

خب من از همون اول که اومدم تهران تصمیم خودمو مبنی بر کنار گذاشتنه روش شماره یک گرفتم. دوست نداشتم تبدیل به یه ادم بیسوادی بشم که بخاطره اتصالات به عالم بالا! هیات علمی بشه و پست مدیریت بگیره و  عشق و حال کنه. از ادمای اینجوری هم بدم میاد. ززززز هم یکی از هموناست!  

لذا تصمیم گرفتم رویکرد دوم رو در پیش بگیرم و تا مرحله زیر نظره یه استاد علمی رفتن و پایان نامه سنگین انجام دادنو خوب اومدم ولی مهم ترین کاری که باس انجام میدادم رو میس کردم! و اون تقویت بنیه مقاله نویسیمه. به همه شمایی که دارین تحصیلات تکمیلیتونو سپری میکنین یه چی بگم: مقاله نویسی ( منظورم مقاله های پدر مادر دار تو ژورنالای درست و حسابیه نه این چرت و پرتای ایرانی و ....)  یک فنه! یک مهارته! شما شاید پژوهشگر خوبی باشید و پژوهش خوبی هم انجام داده باشین ولی این ضرورتا شما رو تبدیل به یه مقاله نویس ماهر نمیکنه! من فک میکنم راهه یادگیریه نحوه نگارش مقاله رو یاد گرفتم! چارش یه چیزه: خوندنه مقالات ژورنالای پدر مادر دار اون هم با رویکرده یادگیریه نحوه نگارش مقاله. ینی یه وقتی هست ما مقاله رو میخونیم ببینیم طرف چکار کرده و به چه نتایجی رسیده، این مدل خوندنه مقاله خوبه ولی برا بدرد یادگیریه نحوه نگارش مقاله نمیخوره.برا یادگیری نحوه نگارش مقاله باس از اون بالا از عنوان شرو کنی و بری رو مقدمه و دقت کنی چطور موضوع رو پرورونده و از کجا شروع کرده و به کجا رسیده و چطوره مقدمه رو بسته . با توجه به اهداف مقاله اهمیت موضوع رو چطور روشن کرده و با چه ترتیبه منطقی. و همه این توجه ها و بررسی ها رو تو بقیه بخشهای مقاله هم انجام بدی. و این کارا رو برا حداقل بیست تا مقاله در حوزه کاریه خودت تکرار کنی! فک کنم به مقاله بیستم که رسیدی دیگه اموزش تمومه. نکات لازم رو هم در هر مقاله ای یادداشت کنی. ینی بگی عنوان این بوده و مقدمه اش این موارد رو ذکر کرده و  متدش این بخشا رو داشته و نتایجش  و در نهایت بحثش رو فلان طور شرو کرده و بهمان طور پیش برده و فیلان طور هم بسته ! 

من همه این کارا رو دو سال پیش انجام باس میدادم نه  که الان تازه به یادش بیوفتم! خب خبط کردم قبول! ها راستی ما هممون زبانامون ضعیفه ولی اگر فکر میکنین که یادگیری مقاله نویسی به زبان انگلیسی رو باید تا زمانیکه مدرک زبانی چیزی بگیرین به تعویق بندازین کاملا در اشتباهین! این دو تا ربطی بهم ندارن! شما میتونین جملات بسیار شکسته بسته رو حتی شده از رو گوگل ترنسلیت به انگلیسی بنویسید و نهایتا بعد تهیه مقالتون به انگلیسی از روش نسخه فارسیشو بنویسین و بعد هر دو نسخه رو بدین دست ادیتور تا مقاله انگلیسیتونو براتون ادیت کنه. و نکته دیگه اینکه معمولا  ادیتورها با لغات تخصصیه رشته شخص شما اشنا نیستن و تهیه مقاله توسط خودتون به زبانه انگلیسی( هرچند دست و پا شکسته) خوبیه بزرگش اینه که کلمات دری وری بجا کلمات تخصصی توش بکار نرفته! فقط مقالتون نیاز به ادیت انشایی از نظر درست کردن انشای جملات خواهد داش! 

.

نکته بعدی که باید یاد اور بشم به خودم موردی بود که دیروز یهو یادم افتاد. من از سال ٨٧ تا اواسط ٩٤  تبدیل به یه دختره توپوله شیکمو شده بودم! که سیری نداشت ! و هیچ رقمه حاضر نبود دست از شکمو بازیهاش برداره! ولی در طی یک تصمیم انتحاری و البته با صبر و حوصله در طول کمتر از یکسال بعدش استایلمو تبدیل کردم به استایلی که دوس دارم! پس اراده نمرده! نفس میکشه هنوز و شاید یک مقدار فقط خواب رفته. حوصله هم باید کرد! صبوری صبوری صبوری لازمه و کار یه شب دو شب نیس ولی خب باس بجنبم! یادگیریه نگارش مقاله رو میگم! و همچنین زبان! اگه خدا بخاد امروز عصر میشینم رو بحث مقاله سومم که قبل دفا استاد نذاش سابمیت کنم و گف بحثش کار داره! همزمان پروسه بیس تا مقاله رو هم برا بادگیری نگارش هر چه بهتر مقاله شرو کنم. 

شاید ارتقای خودم به روش شماره ٢ ، حداقل دو سال زمان ببره. ینی تا بخاد حداقل ٤ تا مقاله توپ با مسیولیت خودم چاپ بشه و مدرک زبانمو بگیرم. ولی بطور حتم این دو هدف(زبان و تقویت مقالات) اهداف دو سال اینده من هستن! این وسط ممکنه اتفاقات مختلفی بیوفته، ممکنه هیات ع اینجا بشم یا نه برگردم ولایت یا نه بمونم تهران و کارشناس بشم. اما هر اتفاقی که بیوفته جهته فعالیت های من برا رسیدن به این دو هدف خواهد بود. باشد که رستگار شویم!