ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی با موهای رنگی پنگی:D + عسسسسسک!

سلام دوستانه جان مجددن! اومدم بگم رنگه عی بدک نشد ینی راضیم . بهتر از قبله بابااااا ، چی بود اون ! حالا اگه موبی جون همکاری کرد عسکشو میزارم! 

.

امروز بیس مین ب پنج شوتم کردن بیرون از سایت! دیگه منم خریدامو برداشتم و پیش ب سوی نانه وایی!! یه بربری که اصنننن نمیشه خوردش!!!! خخخخخخ خریدم و اومدم منزل و یادم رف نایلون زباله بخرم. خوشبختانه یکی داشتم ! بعد دسگاه اپیمو وارسی کردم و دیدم حواسم نبوده بدم پشت جعبشو مهر فروشگاه بزنه برا ضمانتش!! فک نکنمم دیه ببرم ک مهر بزنه، نمیدونم! راسی امروز سر راهم رفتم انار گل ، وای جلیقه و دامناشو خیلی دوس دارم، بعد اونوخ اکشال نداره من برا عیدم از الان لباس بخرم؟!؟ خیلی خوشگلن و پاییزی هسن و برا هوای عید طرفای مام جواب میدن... خوکشل بودن خیلی( با موبایل نمیشه ایکون گذاشت!! تصور بفرمویین ایکونه لبخند با قلبی بالای سر!!) 

دیه نایلونه زباله رو بستم ب خودمو دس بکار شدم برا رنگ، یک و نیم تیوپ رنگ با یک و نصفی اکسیدان. قاطوندم و دسکش پوشیدم و اول جلوهامو گذاشتم بعد رفتم از عقب شرو کردم چون جلوهام چند رنگی و سفیدی زیاد داشت. با بدبختی رنگیدماااا ینی یک وضعی! چنجا هم رنگ ریخ رو موکت که خوشبختانه با شامپو فرش که پاک کردم تمیس شد. بعد اتمام رنگ همون نایلونو کشیدم رو سرمو چل و پنج مین صبر دادم و تو این مدت یکم جم و جور کردم و ظرف شستم. لخت و عور! ( البته نه کاملا عور!!) با خودم فک میکردم خوبه همخونه ندارمااا وگرنه کی میتونسم انقد راحت باشم خداییش؟! 

.

رفتم حموم و کلمو با شامپو بچه شستمو حمومیدم و نرم کننده هم زدم ب گیسوانم! بعدم با خاهری و مامی صوبت کردم و کلشونو خوردم ! نمازیدم و ی دونه گلابی و یه دونه سیب لومبانده و الان هم در حال آپیدنم! 

هر چی تلاش کردم عکسه ثبت نشد. فردا با لوپ  لوپم میزارم! الان دانشکدس و خوابه!! 

.

قربونتون برم... الاهی که امشب هممون خوابای رنگی پنگی ببینیم ( تصور بفرماین ایکونه بوسه تف تفی!!)

.

بعدن یادم اومد نوشت!!: اغا من یه شفاف سازی وکنم! تو پست قبلی یا همین پست که از نهارم و اغای بربری!! بد گفتم شما معکوسش کنین!!  فی الواقع اونجوری گفدم که رفقای رژیم دار دلشون نکشه که هیچ ! حالشون از هر چی غذاس هم بهم بخوره ( عایکونه ملی که خیلی فداکاره... خیلی هواسش ب رفقاشه ... خیلی .... خیلی... خیلی ...!!!)

.

.

اینم چتریایی که ارزو بدل موندن این مدلی از مخنعه بزنن بیرون:

.

عسک حذفیده شد!

.

.

ملی انتخادات و پیچناهاداته شما را پذیراست...هدف ما جلب رضایت خوانندگان عسد

شمبه شروع هفتس ...وخته تلاش و کاره :))))

سلامن علیکم در اولین روز هفته...

.

امروز ملی صب برا نماز صب پاشید و بعدش دوباره تا هف خابید و بعدن ترش سریع اماده شد و صبونه نخورده جهید سمته دان تا انگشتشو بفشاره رو دسگاهه انگشت زن  البته یک سوم نون باگت رو پنیر مالون کرده بود که بعنوانه صبونه در دان نوش کنه و اینکارم کرررددد! نشست تا 11 به سانه یک لاکپشته تن پرور رو مقالش و در این بین یه ماگ چای دیگه خورد با کیشمیشه مونده ای که پریروز از ته یخچالش دراورده بود!( ایکونه یه لاکپشت که داره چای با کیشمیش مونده میخوره !!) البته دروغ چرا وسط مسطاش هم هی سر میزد به اینجا و کسب فیض میبرد( اینجا ...کلیک کن نترس! کلیک کن اینجا! رو  کلمه اینجا کلیک نکن که منظورم اینجاسسسسس ، بیااا جولو جولوووو جولوترررررر جولو تر تررررر ... عاهاااااا یکم دیگههه  ...عاففرین رو همین نقطه ها کلیک کن ....) مردم ازار هم خودتی دیدینش؟ چقدنه خووووفه؟ سالاد الویه هم میشه نذری دادا من نمیدونسمممم ....

.

راس ساعت 11 طی قرار از قبل تعیین شده با سرکاره خانومه دوشیزه ملی خانوم، ورش داشتم بردمش بازار میدون ولیعصر و براش رنگ مو خریدم که مدیا نداشت و از همون کارخونه پرستیژو ورداشتم با یه رژلب گوشتی و مداده مربوطه و یه پودر ابرو و یه دونه دسگاهه اپیلیدی فیلیپس و لوسیونه مربوطه و کرم مرطوب کننده و یه روسری سایز بزرگ قهوه ای رنگ که همش 25 تومن بود! البته روسریه 25 بود بقیه خریدا شد 250 تومن.

.

قبل اینکه برم خرید رفتم گروه خودمون و تو سالن استاد مهربون مو سفیده رو دیدم و گفدش نیمساعت دیه بیا ببینم چه خبرا...گفدم چشششم و رفتم خرید و 12 بود که دان بودم! ینی کل خریدم 30 دقه بیشتر طول نکشید! رژ لبش پرس نبود و یکم به دلم میومد و بش گفتم اکبند نداری که گف همشون همینطورین! ولی من دوس میداشتم اکبند بود و اونجا سخ نگرفتم ولی اومدم که دان یکم پشیمون شدم! حالا ایشالا که  موشکولی نداره و تمیسه!

.

رفتم پیشه استاد مهربونه و نیمساعتی حرفیدیم و گلایه استاد راهنمامو کردمو بعدم یه ربع به یک دوباره اومدم سایت و تا یک و نیم نشستمو بعد رفتم نهار. زرشک پولو با مورق! اصصصصصصن خوششششمزه نبوووووددد!!! تو برنجش چنتا دونه سنگ ریزه داشت و تازه شفته هم بود و مورقشم خام پخته بود و تازه یه دونم کرمه زرده راه راه چااااق وسطه سالادش میلولید! (آیکونه ملی که داره برا شادیه تازه رژیم بای بای میکنه و بوس میفرسه!!!)  

.

تو سلف دو تا از همکارا رو دیدم و نشستیم تا 2و ده دقه حرفیدیم و از مصائبمون گفتیم و بعدش بلن شدیم و من اومدم سایت دوباره. الانم تا پنج کار میکنم و عصری ایشالا پروژه رنگکاریه مو دارم! یادم باشه نایلون زباله بگیرم که بندازم زیرم و یکیم مث پیشبند بپوشم که همه جام رنگی نشه. خدا کنه حداقل چند رنگ از عاب درنیاد! رنگه خوب پیشکش! اینم از این

.

برگشتنی باس نونم بگیرم. یحتمل بربری. این دفه که میرم ولایت هیچی نمیخرم دیه. هر دفه یه چیزی میگرفتم ولی این بار هیچی نمیخام بگیرم. حالا شایدم یه چی گرفتم براشون. ببینم چی میشه. یه بار براشون اش نیکوصفت بردم ! دادم مهموندار گذاشت تو یخچالش. عاخه وختی یه چیه خوشمزه میخورم دوس دارم اونام بخورن ازش! اش نیکو صفتم خیلی دوس میدارم و انصافن خوشمزس. این دفعه میخاسم پای سیب از ی جا که خیلی خوشمزس بگیرم ولی با خودم میگم چ کاریه خودم براشون میپزم دیه! واللا!

.

دوسدانه جان امشب خبره خراب شدن یا اوکی شدنه رنگ موهای ملی را در همین محل اعلام می نموییم...لدفا شکیبا باشید  بای بای تا سلام بعدی

خواب استاد راهنما!

سلام و شب ادینتون بخیر و خوشی دوسدانه جان

.

دیشب خواب استاد راهنمامو دیدم! دیدم اومده ایران و من بسی خوشال بودم! صبح که پاشدم تا خواب عصرگاهی بغضی بودم! هی در تصوراتم با استاد راهنمام بحث میکردم و ازش گله میکردم که چرا اینقدر عذابم میده  خداییش داره عذابم میده. با جواب ندادناش و اهمیت ندادناش... هیچیم نمیتونم بهش بگم چون یه جورایی حامیمه و نمیخام از دستم ناراحت بشه. موندم تو منگنه واقعا ... خدایا خودت یه راهی باز کن و رحمی چیزی بنداز تو دلش که بهم توجه کنه!!

.

صبح با الف اسکایپیدم و اغا رفته بود با رفقاش کلپچ زده بود. شیرینیه دفاعه همکلاسیش بود در واقع!  بعدم یکم نتایجه مقاله رو تا طرفای 2 پیش بردم و بعدش نهار دیروزی رو که تو یخچال بود گرم کردم و خوردم. وای من عاشقه ترشیم. یه ظرف ترشی که دیروز گرفته بودم امروز تموم شد. خدا عممو رحمت کنه باغدار بودن و یادمه بچه که بودیم یه بار برامون ترشی فرستاد. ترشیه توش همممه چی داشت. حتی گلابی! سیب! خیلی باحال بود . ولی خب اونموقه ها من بچه بودم ترشی مرشی حالیم نبود چیه! اگه الان بود حتمن ازش یاد میگرفتم. دوس دارم تو این یه هفته ای که میرم خونه ترشی درست کنم، کیک بپزم، غذاهای خوشمزه بپزم برا اهل منزل ، نذریمم که هس! ولی میدونم به همه کارا نمیرسم تو یه هفته میگم نکنه صابخونه هه سر و کلش پیدا نشه؟ بهش گفتم که من از 15 ام نیسم تهران و میرم شهرستان اونم گف خیالت راحت میام...امیدورام بیاد وگرنه که سفرم میره رو هوا!

.

عصر یه رب به چهار خابیدم تا پنج...تخت هاااا...چه چیزیه این خاب واقعا. ادمو این رو اون رو میکنه! پاشدم و نماز ظهر و عصر و قضای صبحمو خوندم و بعدم برنامه روی وایتبرد رو ریوایز کردم و چای دمیدم و دیگه اذان گفتن. دوباره نمازامو خوندم و صدای اذان خیلی واضح بود و حال داد. فک کنم جمعه ها چون تهران - منظورم محلیه که من هستم- خلوت میشه برا همین صدای اذان انقدر واضح میومد. شایدم ولوم بلندگو رو بالا برده بودن نمیدونم. خیلی دوس دارم نمازامو برم مسجد و جماعت ولی فک نکنم به این زودیا بتونم عملیش کنم.

.

گفتم بهتون چارشمبه فیلم دیدم؟ دو تا: "ناهید" و "همه چیز برای فروش" . نمیدونم خودم دلم گرفته بود یا چی ولی با جفتشون دوس داشتم گریه کنم مخصوصا با "همه چیز برای فروش" . حالا یه مرضی هم جدیدن گرفدم و اونم اینه که دوس دارم گریه کنم ولی اشکم نمیاد!! قبلنا تا اراده میکردم زررررت میریخت اشکام!

فیلمه همه چیز برای فروش یکم خاص بود. بیشتر فیلمبرداریش خاص بود. و البته جایی هم قبلن خونده بودم که بخاطر فیلمبرداریش جایزه گرفته. خیلی جالب بود سبک فیلمبرداریش و همچنین موزیکش. ولی خب فیلمه غصه داری بود. صابر ابر توش بازی کرده بود و اغا خیلی خوب بازی میکنه هااا انصافا. فقط بدیه فیلمه این بود که همش توش صابر ابرو کتک میزدن من دیگه عاخراش اعصابم خرد شد بسکه این کتک خورد .

.

چه سکوتی ....سکوووووووت حاکمه الان اینجا....یه سکوت واقعی.... شب ارامی داشته باشین دوسدانه جان و مراقب خودتون باشین ...آیکون ارسال بوس از راه دور توسط ملی! ...

تمیسی = راحتی اعصاب

سلامن علیکم و شبتون بخیر...

.

بعد گذاشتن پست اوله امروز یه حساب کتابایی بود که بایس انجام میدادم که انجامیدم . برا نتایج مقالم لازمشون داشتم. ولی رو مقاله اصن کار نکردم امروز. و این خیلی بده. با خودم قرار گذاشته بودم که بگم نهار از بیرون بیاد. زرشک پلو با مرق که نصفشو امروز بخورم و نصفشو فردا. ولی هر چی زنگیدم به کترینگی که سر کوچمونه هی بوقه بیب بیب میزد! یک و نیم دیگه تصمیم گرفتم غذای ابداعی درست کنم! رسپیش اینه : برنجو میزاری کته بشه و وسطای پخت شیوید خشک میریزی توش و در واقع میشه کته شوید! بعد اون اخرش که مثلا پنج دقه مونده تا برش داری از رو اجاق یه دونه کنسرو ماهی رو که قبلن جوشوندی میریزی و با کته شوید قاطیش میکنی  انقده خوشمزه میشههههه

خلاصه پاشدم رفتم از سوپری که به خونم نزدیکتره ( نه سوپره همیشگی یا همون آق رضا!) یه دونه تن ماهی گرفتم و یه ظرف کوچیک ترشی و یه دونه نون باگت و دو تا بیسکوییت ویفر تک نفره اوچولو و برگشتم خونه. دو پیمونه کته علم کردم! و طبق مراحل بالا که گفتم کته تن ماهیمو پختم و البته اینم بگم که روغن تن رو کامل ریختمش تو یه نایلونی و یه سوم از نون باگت رو خرد کردم توش و با روغن تن ماهی مخلوط کردم و این تبدیل میشه به یه معجونی که پیشی جونا عاشقشن  نایلونه حاویه به به رو گذاشتم کنار سینک که هر وخت غرغرو اومد از پنجره براش پرت کنم بخوره که نیمساعت بعدش اتفاقن سروکلش پیدا شد و بهش دادم و اونم دولوپی خورد! خودمم نصف غذا رو گذاشتم تو یخچال و نصفیشم با ترشی و سیرترشی خوشمزه و گوجه خوردم و جاتون خالی بسی چسپیددد .

.

ظهر از چهارونیم نمازمو که خوندم خابیدم و با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم و خاهر وسطی بود. این خاهر وسطی نود و پنج درصد  در مواقعی زنگ میزنه که یا  ملی خابه   یا سر کلاسه  یا داره از وسطه خیابون رد میشه   یا تو حمومه  یا هم تو دسشویی  ینی هر وخت تو یکی از این موقعیت ها باشم و ببینم گوشیم داره میزنگه میفمم که خاهر وسطیمه و وختی چک میکنم میبینم که بله درست حدس زدم!  خلاصه که با هم صحبتیدیم و بعدش پاشیدم! دیدم من امروزمو حسابی تلف کردم و از اون ورم شستشوی اشپز خونه رو گذاشتم تو برنامه که قبل رفتن به ولایت انجام بشه پس چ بهتر که دس به کار شم. اول از همه دو تا دریچه کولر رو گرفتم چون دیگه کولرو روشن نمیکنم و گفتم خاک و خل نیاد تو. بعد دسشویی و دمپاییا رو با پودر شستم. بعدش یخچالمو قفسه هاشو شسیتم هر چند که تمیس بود. بعدشم کف اشپزخونه رو پودر پاچیدم و شستم حسابی. کثیف بوداااا 

بعدن ترش هم پریدم تو حموم و خودمو سابیدم و دو تا تیکه لباسم شستم و دیگه اومدم که بیرون نه و نیم بود. یه چایی دمیدم و نمازامو خوندم و چایمو با یه دونه از ویفر اوچولو ها خوردم و به خاهر بزرگه زنگیدم که جواب نداد و یحتمل سرش گرمه و خودش میزنگه بعدن. و الانم خذمته شما سروران گرامیم!  میخام پاشم بشامم! نون و ماست و پنیر! یه چی تو تلگرام اومده بود خیلی خوکشل بود بزار براتون بنویسمش:

.

امشب نگاه کن به اطرافت

به خوشبختی هایت

به کسانی که می دانی دوستت دارند

و به خدایی که هرگز تنهایت نخواهد گذاشت

.

شبه پنشمبتون خوش و خافای خوف خوف ببینین دوستانه جانم

یه پست کوتاه در مزمت ملی ://///

سلام!

.

واقعن قباحت داره...ادمی که انقدرررر هی یا خودش اصرار داره که تا عید دفاع کنه و از دو تا مقالش هنو هیچکدومو سابمیت نکرده و اکسپت گرفتنه مقاله دسته کم 5 ماه طول میکشه روزه پنشمبشو با این طرز فجیع هدر بده....بله ...اینی که اینجا کفه این وبلاگ نشسته ملیه که تا این لحظه هییییچ غلطی نکرده. نه صب پاشده و تا نه و نیم کاراشو کرده و املتشو خورده و مقالشو باز کرده جلوش و به جا نگارش مقالش اول یه ساعت با الف جونی فک زده تو اسکایپ بعدم تو نت چرخیده و طرز پخت مرغ نذریه خوشمزه رو نیگا کرده و فمیده که این شیرینی خوشمزه ها که عسکشونو اخر زدم اسمشون ماکارون فرانسوی هست و پختشونم ظاهرن راحته! همین! واقعن زشت و قبیح نیس این وضعیت؟؟؟ نه نیست؟؟؟  اه ...میخاسم امروز برم بازار و کلی خرید کنم ولی پشیمون شدم. گفتم هفته دیگه اینموقه ولایتم و یه هفته قراره در تعطیلی بسر ببرم پس بهترتره که این زمانه باقی مونده رو تا چارشمبه عصر که بلیط دارم فغط کاره علمی کنم.

.

میگم خیلی زشته ادم محرم موهاشو رنگ کنه؟ خب خیلی ضایعه موهام همه سفیداش زده بیرون. میخام مث دو سه سال پیش رنگ مدیا بخرم خیلی به موهام خوب میومد. این اورال که این اواخر خودم میذاشتم  اصن خوب نبود در حالی که گرونم بود. مدیا ارزون بود ولی هر کی رنگشو رو موهام میدید سوال میکرد که این چه رنگیه و چقدررر غشنگه. خب چی میشه هفته دیگه پنشمبه موهامو تو خونه برنگم؟ خاهرمم هس میتونه کمکم کنه. نمیدونم شایدم اگه مدیا این اطراف گیر اوردم شمبه ای یه شمبه ای خودم بزارم.

.

اصن میدونین چیه؟ !! مرگ بر اونی که وختشو از این لحظه به بعد تا چارشمبه هفته دیه تلف کنه ! مررررگ!

.

اینم شیرینی ماکارون فرانسوی :

.