ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

روح و روانم یکم صدمه دیدس

سلام

مرسی که یه یادمین 

الان بهتره احوالاته جسمیم ولی هنوز احساس میکنم بدنم داره با ویروس می جنگه...شایدم به قول استاد جان چاییدم. اخه هر چی میشه بهش خبر می دم و اونم شرح حال میگیره و تفسیر میکنه 

.

احساس می کنم از نظر روحی یکم مریض شدم... یکم کارای اداریم عقب افتاده که نمیدونم چطور باید جمعش کنم...همون جلسه هه که میگفتم نمیدونم چ جوری باید برگزارش بکنم و یه دو تا جلسه دیگه که باز باید برگزار بشه و هنو توش موندم. باید زودتر تکلیفشونو روشن کنم که استرسم کمتر بشه...میدونی؟ وختی میدونی یه تعدادی هستن که منتظرن کارات درست انجام نشه تا ازت اتو بگیرن و بکوبنت استرست دو چندان میشه  

و اینکه احساس میکنم حرفای منفیه رییسم در طی سه چهار ماه گذشته خیلی روم اثر منفی گذاشته....معتقده همه کارای من بیخود و بی نتیجس...نمیدونم شایدم حق داره ولی خب اینطور کوبیدن اصلا خوب نیس! تو که میبینی من دارم همه تلاشمو میکنم...بیکار که ننشستم...خب به جا این حرفا کمک کن که اون قدم اخرم برداشته بشه و به نتیجه برسه...به جا فاز منفی دادن...

.

خلاصه به ریکاوری روانی روحی احتیاج دارم....یکمم پناه بردم به فضای مجازی از دسته دنیای حقیقی....ینی زیادی پناه بردم و معتاده اینستا شدم! خدا خودش کمک کنه

.

صب که میرفتم دستامو بشورم خانم دکتر "ر"  صدام کرد و گف بیا اینجا تا صب داشتم با تو سر و کله میزدم....دیشب خواب میدیده که چنتا گرگ افتادن دمبالمون و دارن تعقیبمون می کنن! گفتم ایشالا که خیره.... 

برم شرو کنم کارامو...دعا لازمم دوستان....منم برا همه شما اول سلامتی و بعد خنده های از ته دل ارزومندم 

نظرات 3 + ارسال نظر
ویرگول یکشنبه 11 آبان 1399 ساعت 18:14 http://Haroz.mihanblog.com

ملیییییی مرسی واقعا، خیلی ممنون
رف خوندم، چقدر سخت گذشته بود بهت دختر الان تازه احساس می کنم بهتر می فهمم حرفهاتو وقتی در مورد مستقل شدن و ناراحتیت از برگشت به شهر فعلیت حرف می زدی.
امااااا تحسینت می کنم که با تمام سختی ها داری می جنگی و می ری جلو. درسته یه زمانهایی آدم کم میاره و مثل الان روحت پژمرده می شه اما نزاررررر از پا بندارتت و به جنگیدن ادامه بده.

خواهش میکنم ویرگول جووون
ممنونم ازت....عاره نباس کم بیارم... مرسی ازت....من باید یه جنگجو باقی بمونم

آفرین یکشنبه 11 آبان 1399 ساعت 12:58

امیدت همیشگی و روزات همه قشنگ و باانگیزه
خوشحال شدم ک حس خوب گرفتی
فدات شم لطف داری ت
من فقط ی سری واقعیتا رو مرور و یاداوری کردم
پایدار و برقرار باشی دوستم


یه عالمه قلب و دعا و انرژی خوب برای تو

آفرین شنبه 10 آبان 1399 ساعت 17:24

سلام سلام بر ملی سلام
ایشالا زودی کامله کامل خوب میشی و سرحال..
ملیییی ت مییییتونی، از پسش بر میاااای, چ حال روحیت رو چ انرژی منفیِ اطرفیانت رو..
فقط کافیه خودت رو باور داشته باشی و ب چیزها و اتفاقات مثبت فکر کنی و اطمینان خاطر داشته باشی ک میتونی بر همه اینها پیروز شی و ب خوبی و سلامت گذر کنی..
ادمای منفی همیشه هستن, چالش های زندگی و بالا پاییناش هم همیشه هست, اما این ماییم ک این بین نباید خودمونو ببازیم و باس با قدرت و امید و انرژی و انگیزه ب جلو ادامه بدیم و برسیم ب اونچه ک میخوایم, و برسیم ب سکانس های قشنگ و دوسداشتنیِ زندگی و اینده
دعا هم چشم, من ک خودم همیییشه خودجوش برات انرژی های خوب و مثبت میفرستم, ک خوب و سرحال باشی ، اوکی و ب موقع ب کار و اهدافت برسی ، اوضاعت بر وفق مراد دلت باشه، و هرچی میخوای همون شه..
مرسی از دعا و ارزوی قشنگ ت هم

سلام آفرین جون
ایشالا ایشالا
چه حرفات غشنگ بود....بهم امید داد...روزمو ساخت....خدا خودش برات روزتو بسازه
قربونت که انقدر مهربونی...خدا افرینا رو تو این دنیا بیشترش کنه که زندگیا غشنگتر شه
مچگررررم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد