ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

پس از نهار تایم

سلام خوبین؟

خب الان اندازه یه گاوه بزرگه شیرده نهار خوردم . سه تا تیکه کوکو کدو که تو روغن اساسی سرخ شده بود بعلاوه یه ظرف ماست موسیر و یه گوجه و یه لیمو ترش و دو تا کف دس سنگک :/

برا فردا باس برم سمت تهران و هنو بلیط ندارم! سپردم برام پیدا کنن و اگه نگنن تا عصر مجبورم با اتوبوس برم. برا برگشتم هم که دوشمبس پیدا شده خوشبختانه.

شنبه و یه شمبه پیشه بالتازار خواهم بود برا روخونیه کتابه و دوشنبه جلسه هسش در وزارت خونه. که من قراره پرزنت کنم این پروژمو. رییس دانمون و ماونمونم قراره بیاد. و احتمالا خانم دکتر « ر » هم بیادش. میریم که من اعلام کنم این برنامه رو اینجا شرو کردم تا بلکه بپسندن و حمایت کنن. نتیجه این جلسه بسیار مهمه. بسیار...

.

تا عصر شش و نیم اسلاید میسازونم و بعدش برم سمته اجانسی که بلیطمو بگیرم ازشون و اگه بلیط رفت جور نشده باشه برم سمت ترمینال برا خرید بلیط اتوبوس.  شبم باید موهامو ریشه گیری کنم و حمام برم.

صبحم تا عصر اسلاید بسازونم و چمدونمو ببندم. خدا خودش کمکم کنه که دوشمبه به خیر بگذره.

برا موقعیته هم اپلای کردم ساعاته اخرش! توکل برخدا ببینیم چی خواهد شد. خعلی سخته شدنش ولی خب خدا هم بزرگه :)

.

این ترم فقط دو تا درس دارم که یکیش یه واحدیه و از وسطه ترم شرو میشه و دوشمبه هاس و اون یکیم دو واحدی هسش و سه شمبه هاس. شمبه باس بزنگم به دانشکده و شماره نمایندشونو بگیرم و بزنگم بهش ببینم سه شنبه دوم مهر میان یا نه. اگه نیان که مرخصی می گیرم و میمونم خونه استر می کنم و از شوک جلسه دوشمبه میام بیرون! امیدوارم شوک مثبتی بشه.


خودیه من برم....مواظبه خودتون باشین که سرما نخورین...یه ویروسه همه گیری عومده عاخه! ...بای بای

نظرات 4 + ارسال نظر
ویرگول جمعه 29 شهریور 1398 ساعت 23:09 http://Haroz.mihanblog.com

جانم که چقدر خوردی نوش جونت عزیزمممممم
ایشالا که موفق باشی

قربونت ویرگول جونم

لیلا پنج‌شنبه 28 شهریور 1398 ساعت 22:24

من عاشق کدو حلوایی ام
میشه ی عالم از غذاهایی ک باهاش میپزی ب منم یاد بدی

منم دوس دارم کدو حلوایی ولی کوکوهه کوکوی کدو سبز بودا ببین من بیشتر کدو حلوایی پلو بلدم درست کنم . کدوها رو حبه خرد می کنی بعد با روغن خیلی اروم تفت میدی ( باید زیاد با کفگیر هم نزنی و اروم تفت بدی که له نشدن) بعد میزاری لای برنج موقع دم کردن...لایه لایه... بعد با کوفته قلقلی یا مرغ میخوری

آفرین پنج‌شنبه 28 شهریور 1398 ساعت 20:30

سلام بر ملی جانِ جانان
برات ارزو کردم، میکنم و خواهم کرد ک براموقعیت شغلیه موفق شی و اگر ب خیر و صلاحته جور شه ایشالا و همچنین ارزو برا سر بلندی و موفقیتت تو جلسه ی دوشنبه... باشد ک پیروز و رستگار شوی دوست جانم
راستی ی سوال؟ من گاهی ک پستات رو بخونم ولی حوصلم نکشه پیغوم بزارم، آیا فقط لایک کنم، ت متوجه میشی و انرژیش رو میگیری؟ یا نمتونی بفهمی ک چ شخصی لایک کرده؟

سلام خوفی؟
ممنونم ازت افرین جون...مرسی که همیشه به یادمی...والا نمیدونم .فک کنم معلوم نمیشه کی لایکیده ...ینی قطعا ملوم نمیشه...اینستا که نیس وبوله! تو هر وخ عخشت کشید کامنت بزار عسیسم خودت اذیت نکن

سلام

حالتون چطوره؟

ننوشتید کدام شهر زندگی می کنید. ولی اگه شهرتون راه آهن داره، می تونید بهش فکر کنید. با قطار هم می تونید بیایید. قیمتشم منطقیه.

اتوبوس هم خوبه.

خودم طرفدار سفرهای ریلی هستم.

ایمن تره، ارزان تره، با کیفیت تره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد