ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

پست دوم امروز!

سلام دوباره!

خب پست قبلی رو دیشب تو وورد تایپ کردم و امروز عاپ کردم. اخره شب یه اتفاقی افتاد که میخام اینجا بنویسمش. توی صفحه اینستا چن وقت پیش سر و کله یه اقایی پیدا شد از هم رشته ایهامون که به گفته خودش لیسانس هست و همدان زندگی و کار میکنه. این اول از راهنمایی خواستن برا کنکور ارشد شرو کرد . اینستا هم خب دایرکتش مشکل داره و من شماره همراهمو بهش دادم تا در واتس اپ صوبت کنیم. کلا یه جو غیرت نسبت به همرشته ای در رشته ما حکمفرماست! برا همین هر کمکی از دستمون بر بیاد برا هم میکنیم.

.

البته از قبله اینکه من شمارمو بدم این یکم میشنگید ولی خب من اهمیت ندادم! دیگه بعدش تکستای احساساتی میداد که واااااااااای من چه شانسی اوردم و چه شما بانویی و چه شما بزرگی و من خاکه  زیره پاتم و ازین دست خزعبلات! هر چیم من سرسنگین و خلاصه جوابشو میدادم بازم این ادامه میداد. اخرش گف اخره شهریور میخام بیام تبریز دفاعه برادرم از اونجام بیام تو رو ببینم. گفتم اقای فلانی اصن لازم نیست منو ببینین و من از همینجام کامنتای لازمو ب شما میدم. خلاصه قبول نکرد!

یکی دوبارم که اینجوری پیام داد اخرش من توپیدم بهش که تو اگه واقعا قصدت ارشد خوندن و رتبه یک اوردنه! نباید اینقدر تو واتس اپ باشی و باید قدر هر دقیقتو بدونی و این بازم شروع کرد به پاچه خواری...منم اعصابم خرد شد و گفدم دیه جوابتو نمیدم .

.

بعد از اون روز ب بعد تو اینستا چن تا عکس هم از خودش گذاشته...خب قبلا بین صوبتاش گفته بود که متارکه کرده!! بعد تو اینستا عکسه دخترشم گذاشته بود که هم قده من بود!!!

ببینین من هم به انسانیت و فلان اعتقاد دارم! ولی واقعا حرصم میگیره وقتی یه نفر تا این حد اعتماد به نفس داره! طرف لیسانسه...قیافه درستی هم نداره...کارمنده و مطمئنم وضعیت مالیشم معمولیه! یه بارم که طلاق گرفته...بچه هم قد منم داره! ... والا به قرعان من اگه به جاش بودم ب خودم اجازه نمیدادم از یه خانومی که باهام انقدر تفاوت داره درخواست اشنایی و ازد کنم!!! هر کسی باید حد خودشو بشناسه...بعد میدونی از چی بیشتر حرصم میگیره؟؟؟؟ از اینکه این یارو و امثال این یارو با خودشون اینطور فک میکنن: دختره نزدیکه چهل سالشه، شوهر نکرده و در عمق بدبختیه! من از سرشم زیادم براش!! قطعا قبول میکنه بیاد زنه یکی مث من بشه و از دخترمم مراقبت کنه! من دارم در حقش لطف میکنم که میگیرمش!!!

ینی باور کنین طرز فکرشون همینه ...دختر ازدواج نکرده رو یه موجوده بدبختی میبینن که از سره بدبختی و تنهایی حاضره با هر ننه من غریبی ازد کنه و کافیه فقط طرف دودول داشته باشه (خیلی ببخشین خعلیییییییی)

.

دیگه دیشب دیدم پای بقیه پستام هم تو اینستا چنتا کامنت گذاشته ...مثلا پای کیکی که پختم و سفره ای که تزیین کردم که : به به بااانوووو ... من دلم الان پیشه اون اناراس .... فلانه .... بیساره..... مردکه انتررررر

دیگه اون رو سگم بالا اومد! میتونستم بلاکش کنم ولی نکردم. رفتم و بهش دایرکت دادم که کدوم ادمه نفهمه بیشعوری منو به تو معرفی کرده. مگه میشه همینطور یهویی سر از صفحه من دربیاری؟ برگشته میگه نه و فلان و هیشکی معرفی نکرده...منم در جوابش گفدم پس متاسفانه خودت توان درک موقعیت رو نداری... بعد میگه من نگاه ناپاک به شما نداشتم (منظورش اینه که قصدم خیر بود!!) منم گفتم منظورم همون نگاهه پاکت هست و ناراحتم از حد بالای اعتماد به نفست که چقدر راحت درخواستتو با اعتماد ب نفس مطرح میکنی و من جای تو بودم حتی بهش فکر هم نمیکردم چ برسد که بخام مطرح کنم!!!

برگشته میگه به نظره من انسانیت مهمه و مکارم اخلاقی!!! ( خوب مردکه انتر اگه انسانیت مهمه پاشو برو از یکی از دهاتای دور افتاده یه دختره بیسواد و سختی کشیده و فقیری رو بگیر و بهش سر و سامون بده و در مکارم اخلاقی غرق شو!!! چطو این وسط من باید مکارم اخلاقی به خرج بدمممم؟؟؟؟؟)  بعدم معذرت خواست و فلان و بیسار. منم گفتم زیر پستای من کامنت نمیزاری و شمارمم از گوشیت حذف میکنی و برو موفق باشی.

.

الان؟ الان هیچی دیگه عذاب وجدان گرفتم!! با خودم میگم کاش فقط بلاک کرده بودمش و اون حرفا رو بهش نمیزدم!  نکنه دلش بشکنه و اهش بگیردم! میدونین چیه؟ این حرفا رو بهش گفدم که یه تلنگری بهش بخوره و از این ب بعد عینه اب خوردن به خودش اجازه نده که از یه دختری که ده مرتبه بالاتر از خودشه فرررررت خواستگاری کنه ! خواستم درس بدم بهش هر چند انقدر نفهم و بی فرهنگ هستن امثاله اینا که بدتر هم میشن! بیشتر جری می شن که برن سراغه یکی مث من و بگیرنش و بعدم بیان پوز بدن که ببین تو منو نخاستی منم رفتم یکی مث تو گرفتم دلت بسوزه!!! ینی انقدر احمقن این جماعت. و البته زنای احمق هم کم نیستن تو جامعه ما که قصدشون فقط ازد باشه و براشون فرقی نکنه این یارو اصلا هم کفوش هست یا نه.

.

هیچی دیه...خدایا منو ببخش اگه دل بندت رو شکوندم...فقط خواستم متوجهش کنم. ببخش ببخش ببخش خدایاااااا

نظرات 2 + ارسال نظر
گندم شنبه 30 شهریور 1398 ساعت 11:34 http://minima.blog.ir

ملی جون خوبش کردی
ناراحت نباش

عوهوم...مرسی از نظرت

خانم ملی سلام.

من فکر می کنم خیلی جسارت کرده و بی تربیتی کرده.

کارش شبیه مزاحمت بوده. خب آدم منظورش رو یکبار به صورت محترمانه میگه!

شما چند بار خیلی محترمانه منظورتون رو گفتید ولی طرف ول کن نبود.

حالا بهتر شد. قرمز شد. بعضی ها باید سرشون به صخره بخوره تا یک چیزی رو درک کنند و بفهمند. سنگ فایده نداره.

بله دقیقا مرسی از نظرتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد