ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

یادداشت 300

سلام

خوبین خوشین؟

اغا من وخت کم میارم برا کارام شمام اینطورین؟! ینی بهتره اینطور بگم که سرعتم بسیار بسیارکم شده و گیرایی و تمرکزم کاهش یافته خاچ به سرم! نمیدونم از عوارضه چی چیه! مطمئنم پیری نیس...شاید بدلیل مشغولیت های ذهنیه فراوانه.

.

مثلا اولا که ساعت نه از خاب پاشیدم- نماز صب هم که تعطیله چن وخته!-  بعد تا نهارو بار بزارم و صبونه بخورم و صبونه پاپی رو بدم بخوره شده 11. بعدش 11 تا 12 و نیم یه دونه رایتیینگ نوشتم. این رایتینگو باس تو بیس دقه بنویسیم . ینی تو امتحانه ایلتس براش بیس دقه فک کنم یا سی دقه وخت میدن. تا الان 5 تا رایتینگ نوشتم و اولیشو تو 3و نیم ساعت نوشتم. دارم الان تمرین میکنم که هی زمانشو کمتر و کمتر کنم. هفته ای یه رایتینگ میده بهمون تیچر جون محضه اطلاع تیچرمونم یه اغای دهه پنجاهیه توپوله قد متوسطه چش ریزه بامزس که من دوسش میدارم. البته به چشمه برادری!

.

پاپی موقه صبونه ابراز نگرانی میکرد که اگه اینا حکمتو نزنن چه میکنی؟ گفدم اولا که میزنن و خیلی بعیده انقدررررر بی ناموس و بی شرف باشن که بعده 4 ماه بلا تکلیفی الان تازه بخان عدم نیاز بدن. ولی یک درصد هم حکممو نزدن میرم تهران دوباره و نگران نباش. فوقش حقوقم نصف میشه. ولی خب پاپی دوس نداره من برم تهران و میخاد اینجا باشم که بتونه باهام پوز بده!

.

برا نهار خورش کرفس بار گذاشتم. اون روزی فک کنم پنشمبه بود؟عاره. اشپزخونه و یخچالو تمیس و شست و شوب کردم اساسی.  ینی تا یک کاره علمی کردم و از یک تا هفت و نیم که بزرگه از دانشگاش برگشت منم دیه تروتمیس از حموم در اومدم و بعده فک کنم سه ماه تی وی رو واز کردم و درازیدم رو کاناپه و فیلم دیدم. یه فیلمه خوبیم بود که از شانس گل و بلبلم وسط مسطاش که جای حساسشم بود صفحه رفت و نوشت نو سیگنال! اینم از شبه پنشمبمون

.

جمعه هم که دیروز بود و نمیدونم چرا از صب تا شبش من فقط دعوا کردم و همشم پاچه طفلی بزرگه رو میگرفتم. حقش بود یکی دو جا حرفامو گوش نداد! اوووووف الانم یادم اومد عصبی شدم! حوصله تعریفشو ندارم. فقط اینکه دیروز هی با خودم میگفدم خدایا کی من قراره خونه زندگیه خودمو داشته باشم و بتمرگم توش؟! و با خیال راحت تنهای تنهای تنها زندگیمو بکنم بی هیچ مزاحمی!کی؟!

.

امروز کارام اینه:

- پاورپوینته ارائه بزرگه رو اماده کنم (سه شمبه ارائه داره بچم!)

- بقیه ترجمه های بالی رو انجام بدم

- یه سری از تمرینای زبانمو هم وخت شد بیانجامم. اگه بتونم کل اون یونیتو تموم کنم عالیه.

فردا صب هم باس بزنگم دونه دونه به همکارای پروژه بالی و سیخونکشون بزنم که کارای موظفیشونو انجام بدن خاک بر سرا! عاخه سیخونک لازمه ؟! همشونم خیر سرشون هیات علمی های دانشگاهان ولی کون گشادانه عالمه هستی ان یک به یک.

فردا صب بعده زنگام باس یکمم زبان بخونم در حد دو ساعت چون بیشتر وخت نمیشه.

وسایله مامی رو حاضر کنم و براش ببرم و برگشتنی یه سری چیا کپی کنم و برم سر کلاس زبانم.

.

همین دیه! هااا یه خبری. یادتونه از اون چار تا صندلی که برا اشپزخونه گرفته بودم دو تاشو بهم داد و دو تاشو قراره از تهران برام بیاره؟! خو هنوز نیاورده و مرتیکه خیالات داره تو سرش. دیشب تو تلگرام پیام داده و اول از عکسام تعریف و تمجید کرده! البته یه دونم انتقاد کرد که رنگه کفشات به فلان لباست اصن نمیاد! فک نکنین من بهش رو میدم ها! نه ب قرعان. من تقریبا با عصبانیت بهش تکست میدم و همشم هی پای صندلیامو وسط میکشم. ولی این پررو هی میگه جبران میکنم و صندلی ها امادس و خودم شخصن انجام وظیفه میکنم و فیلان و بیسار. بعد میگه میتونم اسمه کوچیکتونو بگم؟ گفدم نه خیر لدفن! میگه من علی هستم سی و نمیدونم چن ساله! منم نشنیده گرفدم. میگه بخدا خیریتی توشه که صندلی هاتون به تاخیر افتاد.  گفدم جناب من نخام خیریت برام پیش بیاد کیو باس ببینم؟ خلاصه که اخرشم گفدم جناب ساعته 10 و نیم شب من با شما هیچ حرفی ندارم بزنم و هر وخت صندلیهام اومدن خبرم کن و تا اخره ماه هم اگه نیاوردی پوله هر چهار تا رو ازت میگیرم و این دو تا رو هم پس میارم.  نمیخام پای بابامو وسط بکشم. این ضعفه منو نشون میده. خودم از پسش برمیام! اینم از این

.

خو دیه برم کته بار بزارم با خورش کرفس بخوریم و سالاد بگیرم. راستی کلی از ترشیها رو هم خوردیم و عالی بودن مخصوصن خیارشورام! دو تا دبه بزرگ فغط مونده که اونارم میزارم برا زمسدون. بسشونه هر چی خوردن دیه خو دیه برین. تا پستی دیگر درود و دوصد به درود عسیسانم ...خوب باشید...خوش حال...خندان ...تا بترکه چشمه دنیا و حسودان و عنودان .... بای بای

نظرات 4 + ارسال نظر
ندا یکشنبه 12 آذر 1396 ساعت 11:53

سلاااااام
خب ملی جون نظر من اینه که خیلی جاها تکست حالت خصوصی ایجاد میکنه و اصولا اگه بخوای از این سوتعبیرها و دردسرها برات پیش نیاد تماس های کاری و رسمی رو باید جور دیگه به جز تکست دادن برقرار کنی ( تلفنی یا حضوری) با عرض پوزش از محضر آقایان گرامی حاضر در وبلاگ ، مردها در روابط خیلی دچار سوتفاهم و سوتعبیر هستن و کلا طرز فکر و نگرششون با ما کلللللی فرق داره
پیشنهاد من اینه که شما ایشونو بلاک کنی و از طریق مکالمه تلفنی صندلی ها رو پیگیر شی حتی اگه شده بدون اینکه توضیحی دراین مورد بدی شماره شو به پدرت بدی پیگیری کنن
گاهی وقتا تا بخوای به خودت بیای وارد یه رابطه و یه فازی شدی که اصلا نه تنها تمایلی بهش نداشتی بلکه در شانت هم نبوده و به این سادگی هم یقه تو ول نمیکنه خیلی از این موارد دیدم و حتی برام پیش اومده
ببخشید اگه فضولی کردم ملی جون

سلام ندا جون
خب اون اول تکست داد. من به تلفن مغازشون میزنگیدم همیشه و فروشندش اخرش گف بیا ب خودش که تهرانه بزنگ. خودش قراره بیاره صندلیهارو و این شد ک من مجبور شدم برنگم ب مبایلش. نمیدونم ولی این یکی دیگه زیادی دچاره سو تعبیره فک کنم! چون من فقط بهش فوش ندادم!
ب پدرم نمیخام بگم کلا اینجور مواقع احساسه ضعف میکنن وختی خودم نمیتونم از حقم دفا کنم.
نه عامو ندا همینم مونده با این یارو برم تو رابطه. دیروز اخرین بار ک ظهر بخیر گفت و جوابشو ندادم دیگه خبری نیس
حتی بعدش خاستم عکسامو وردارم از پووفایلم ولی بعدش پشیمون شدم چون اینم نشون ضعف ما خانوما میتونه باشه. بزار صندلیامو بگیرم ازش بعد بلاکش میکنم کلا
فضولی چیه تو دوستمی

مرغ آمین یکشنبه 12 آذر 1396 ساعت 08:21

سلام ملی جون. عنودان رو خیلی خوب اومدی!
فروشندهه چه غلطای زیادی می کنه! فک کن! هیچ کس حد خودشو نمی شناسه اصلنم به این نگاه نمی کنه که طرف اهل هست یا نه ائنقدر که بعضیا پررو و بی حیا شدن!

سلام آمین جونم عنودانن خو خیلی هااا بیشعوووور، تازه دیروز عصرم تکست داده ظهر بخیر!!! منم جوابشو ندادم. خیلی جماعت پررو شدناااا خیلی. حالا ب خیاله خودش چون من عکس گذاشتم پروفایلم ینی عاااااره! حالا خوبه عکسام حجاب داره

تارا شنبه 11 آذر 1396 ساعت 18:34

به فروشنده هه رو نده .مرتیکه چی فکر کرده پیش خودش .بگو خیلی آدم درست و درمونی هستی خوش قول باش سفارشت رو به موقع درست کن بفرست .

بابا رو نمیدم...ینی توی تکستهام فقط فوشش نمیدم اونم برا اینکه صندلیام پیششه مدلشون دیه نیست اینجا و نمیخام از دسشون بدم وگرنه میبردم همین دو تا رو پس میدادم و اون دو تای دیگه هم پولشو ازش میگرفدم

استامینوفن شنبه 11 آذر 1396 ساعت 13:36 http://codein.blogsky.com

چه فروشنده ی پروییه...ینی فقط انتقادش:)))))))))))))))))

واللا! این ملت چشونه واقعن؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد