ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

یادداشت 294

سلام

شبتون بخیر و شادی ...اول بزارین براتون یه دهن بوخونم داداشمون اقا سیاوش قمیشی میفرمان که :

برو از کوچه های شب گذر کن....ببین تنهایی هم دنیایی داره ....خدا همراهه شبگردای تنهاست...محاله که تو رو تنهات بزاره ....بزن بیرون همون وختای تلخی .... که دردات گر میگیرن توی سینه ...نذار یادت بره دنیا دو روزه...نزار غصه توی قلبت بشینه .... از اینجا بدانلودین ... اهنگ طبیعتش ... غشنگه (کلیکون!)

.

هر شب ساعت 2 میخابم! یک میرم تو تخت و تا دو اینستا گردی میکنم و دو میخابم! امشب ازین خبرا نیس. بعده عاپیدن عینه عادم میرم تو تختم و زارت میگیرم میخابم! والسلام! میدونی چن وخته نماز صبح نخوندم؟! پانمیشمو قضاشو میخونم با نمازای ظهر و عصر! قباحت داره واغعن.

.

سه شبه دارم رو پروژه بالی کار میکنم...همون بالتازاره خودمون. لاکپشتی پیش میره طبخه معمول. فردا اس میدم بهش که یه همکار دیه هم بگیرم! واللا! نمیخام همه وخته مفیدمو به خودش اختصاص بده. دو تا مقاله هام رو زمینن. خاهرم میگه بالی رو از دس نده روزی روزه گاری بدردت میخوره. نمیدونم شایدم راس میگه!

.

اغا من نمیدونم فردا عایا کلاس زبان دارم یا نه. معلمه قرار بود امروز خبر بده که نداد. خب ما میریم تو موسسه زبان. تهران که بودم و کلاس زبان میرفتم یادمه یه تعطیلیه مذهبی بود و کلاس دایر بود. حالا نمیدونم اینجا مدلش چه جوریاس. رومم نمیشه دوباره تکست بدم. با خودش فک میکنه از تمبلیمه که هی میپرسم ببینم تعطیله یا نه! ولی حقیقت اینه که من ذهنم بشدت دارای دیسیپلینه! الان از اینکه نمیدونم فردا عصر کلاس دارم یا نه اعصابم خورده!

.

اگه کلاس نداشته باشم میشینم خیاطی میکنم فردا رو. بزرگه امروز به زبون عاورد که این پارچه ها دو هفتس رو میزه اگه وخ نمیکنی بدم بیرون بدوزن! البته دوسدانه گف ولی من از خودم جخالت کشیدم که چرا قاله قضیشو نمیکنم! سفارشاتمم دادم برا خرید یه سری صورتیجاته اشپزخونه ولی دختره شماره کارت نمیده براش بواریزم! البته بهم گفده بود ارسالامون از دوشمبه به بعده. اونا که بیان و این دسمالامم بدوزم اپشزخونمون کلی خوشگلتر میشه دو تا از کابینتامونم اوضاعشون قاراشمیشه. یکیش که توش پره کیسه های پارچه ایه که سبزی خشک توشونه. اون یکی هم همه چی توش هس. باس سامونشون بدم. میخام ظرف مرفه خوشگل موشگل بخرم و روشون اتیکت بزنم و وسایلو بکنم توشون.  قبلش باس ببینم دقیقن چیا تو کابینت هس و بعدش برم پلاسکو فروشی!

.

دو تا دونه کدو حلوایی داریم که یکی رو از شمال اوردیم و از سرنوشتش بی اطلاعم! گذاشتمش تو بالکنه اشپزخونه که سرد و غیره عافتاب گیره! امیدوارم تا حالا خراب نشده باشه. یکی دیه هم سه هفته ای میشه پاپی خریده و گوشه عاشپزخونس. فردا تیکش میکنم یکمشو میبرم برا مامی و بقیشم یکم خلال میکنم برا کدو پلو و یکمم ابپز میکنم که با دوشاب بخوریم. و البته یکم از ابپز شده هاشم پوره میکنم برا کیک کدو حلوایی.

.

چهارم اذر تولده بزرگس. نمیدونم چی براش بخرم. اصن بهش فک نکردم!  کاش فرصت کنم خودم براش کیک تولد بپزم. دوس دارم کیک تولده خامه دار با یه عالمه موز و گردو داخلش درست کنم. تا ببینم چی میشه.

پنشمبه ارائه داره دو تا! بزرگه رو میگم. یکی رو که براش اوکی کردم و امروز عصر برام ارائه داد که غلطاشو بگیرم! یکی دیه هم مطالبشو جم کردم باس سامون بدمشون و پاورش کنم بدم دستش تمرین کنه. زبان هم الان سه هفتس نخونده خانوم! تا من زورش نکنم درس نمیخونه.

.

امروز با الف داشتم میصحبتیدم. کلی بهم خندیده نمیدونم به قیافم میخنده یا به حرفام یا به شکلکایی که در میارم! حالا باز خوبه دله یکی رو شاد میکنم ثواب داره!

.

یه چی بگم؟! هنوزم که هنوزه وختی به رفدن فک میکنم دلم پره ترس میشه...خیلی میترسم....ولی باس به این ترس غلبه کنم. باس قوی باشم! من عادمه جنگیدنم...یه ملیه جنگجو یه جنگجو باس شجاع باشه...سلاحه یه جنگجو ...تنها سلاحش! شجاعتشه... باس بیشتر وقت بزارم برا کارای علمیم. برا زبانم. الان میدونی مشکلم چیه؟ تمرکزه کم! درسته کارای اشپزخونه هم خیلی وختمو میگیره ولی از باقی مونده وختمم اون طور که باید خوب استف نمیکنم. باس بهتر استف کنم از زمانم و خودمو قوی کنم ... خدا بزرگه...یه راهی باز میشه بلخره ... قرار نیس تا عاخره عمرم تو این شهر و تو این دان بمونم که....درست میشه

.

خب دیه من برم عاماده خواب بشم. امیدوارم شمام شب خوبی رو در پیش رو داشته باشین و خافای خوف خوف ببینین...ماچ به سر و کله هاتون

نظرات 5 + ارسال نظر
زهرآ چهارشنبه 1 آذر 1396 ساعت 12:11

سلام‌عزیزم خوبی؟
چی شد نتیجه کارت..امیدوارم حالت عااااالی باشه

سلام قربونت زهرا جون. واللا قرار بود این هفته بهم بزنگن و خبر خوش بدن که نزنگیدن قوبونت که بفکرمی

زهرآ یکشنبه 28 آبان 1396 ساعت 10:37

ایول ملی. اصلا حال میده تعطیلی ادم درس نخونه
چه خوب قراره اشپزخونتون خوشمل تر شه‌
خواهر بزرگه خیلی خوش بحالشه شما کلی کمک حالشی
بنظر منم دل بالتاز را بدست بیار بالاخره روزی کاری از دستش بربیاد انجام میده

عااااوره
عاره اشپزخونه خوشملو عخشه ... خاهر بزرگه عاره! البته وختیم من بچه بودم اون ب درس من میرسید الان ورخ برگشته هیییییع در حاله بدست عاوردنشم دیه زهرا جون چاره دیگه ای ندارم زهراااااو

مرغ آمین یکشنبه 28 آبان 1396 ساعت 09:53

سلام ملی جون. منم مثل خودتم ذهنم خیلی دیسیپلین داره و تا نفهمم برنامه دقیقا چیه اعصابم خرد می شه فکر کنم به خاطر شرایط تربیتی نسل ماست که خیلی بهمون سخت تر از حالایی ها می گرفتن! نمی دونم ولی به نظرم دوره ما نظم خیلی حاکم بود. ایشالا کار هردومون درست می شه. التماس دعای مخصوص دارم ازت

عاااره این خاصیتمون اذیتمون میکنه. نه بابا نسله مام ادمای بیخیال کم نداره ... موشکول از شخصه شخیصه خودمونه که زیادی مته به خشخاش میزاریم. عزیزم ایشالا کارای هر دو مون ب خوبی پیش بره و برسه روزی که از شرایطمون راضی هسیم حسابی محتاجم ب دعا

بهار یکشنبه 28 آبان 1396 ساعت 00:23 http://likespring.blogsky.com

عسیسمممممممم
منم میخوام واسه اشپزخونه ظرف و ظروف بخرم...من میخوام از این فلزی ها بخرم...اونا خوبن...هم دوامشون خوبه هم رنگ نمیگیرن...میخوام از اینستا سفارش بدم هنوز وقت نشده بشینیم انتخاب کنیم...
تو دل ما رو هم شاد میکنی..الهی که خدا دلتو شاد کنه دختر مهربون
چه خوبه با شماها دوستمممم

بهار جونی بخر عاره... راس میگی فلزی هم خوبه. بهار اگه صفحه ای پیدا کردی بمنم معرفی کن لدفن
قوبونت برم خداروشکر که با خوندن اینجا دلت شاد میشه... و خدارو شکر که هستی

زهرآ یکشنبه 28 آبان 1396 ساعت 00:06

سیلااااام
ملی جون شبت بخیر
اسم اهنگو بگو منم بدانلودم
میام دوباره

سلام ب رو ماهت... گفدم که ... لینکشم گذاشتم. البوم جدید سیاوش قمیشی به نام سرگذشت، اسمه این اهنگ هم هست طبیعت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد