ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

یادداشت 286 ...بوی پاییز در خانه

سلامه گرمه منو از دل یک جمعه پاییزیه خنک پذیرا باشین لدفن حالتون خوفه؟ خوف موفین؟ منم خوفم مرسی! الان هم بوی کرفس پیچیده تو خونه و صبونمو با بزرگه خوردیم و ترشی های دیشبی رو گذاشتم تو تراس و کرم مالوندم رو دستام که عینه پوسته وزخ شدن و نشستم که براتون بپستم! عافتابم از پنجره پهنه تو هال. فغط یه چیزه این خونه رو مخمه و اونم این روفرشی هایی هس که خاهریا انداختن تو خونه! فرشا به اون خوشگلی موندن اون زیر و روفرشیای زشت و چروک خورده پهنن زیره پامون ایشششش. که مثلا فرشا خراب نشن! خو بابا خراب شن! بزارین فرشا بیرون باشن عادم ببینه کیف کنه! عاخه روفرشیا هم زشتن! از اینا که میری پارک میندازی زیرت!  شمام روفرشی میندازین رو فرشاتون؟! متنفرم از این کار ولی زورم بهشون نمیرسه

.

اغا چقد گذشته از عاخرین پستم! جمعه زهره ماریه پیش بود! الان خوبم شکر! بابام فردا و پس فرداش اومد و صدام کرد و منم اولش قیافه میگرفدم و بعدش دیه یواش یواش آشتی شدیم! شمبه اخره وخت استاد زبانم تکست داد که باباش فوت شده و یه شمبه کلاس نداریم ! منم خوشال شدم! چون میخاس یه وختی بیایم برا ترشی گیرون. واااای ولی این زبانه خیلی سخته. یه کتابش مخصوصن که فغطط بایس حفظ کنی و تو یادتم نمیمونه. کالوکیشن ها و این جور چیزا!

تو این هفته چارشمبه و پنشمبش به ترشی گیری گذشت. خرید وسایل با پاپی و اماده سازیشون. دیشب ساعت 2 از کار تمومیدم! تازه کلی با پاپی تلاش کردم که وسایل کمتری بخرم و خیال نداشتم ترشی زیاد بزارم ولی کلی شد. شامل ترشی لیته و شوری سبزیجات و خیار شور و شوریه خرچه!( به کسره خ و سکون ر و کسره چ!) از سبزیجاتیه که فغط اطرافه ماها هست و شماها ندارینش انقده خوچمزس. تبریزیا بهش میگن کاله فک کنم! هر حال! اینم عسکاشون:


.

البته خب چن تا ظرف دیه هم هس و اینا نمونه ان! اون مشکیا هم انگور مشکیه! برا اولین بار درستش کردم. البته بقیه ترشی هارم برا اولین بار درس کردم!از نت سرچیدم و  یکمم ابتکارات بخرج دادم امیدوارم خوب از عاب دربیان و رو سفیدم کنن. وسطی انقده خوچااال بود دارم ترشی میگیرم! شیکمو! عاخه ما الان خیلی ساله دیه ترشی نمیگیریم. قبلنام که میگرفتیم زیاد خوب درنمیومد. حالا این بار ببینیم چطور میشه.

.

من ملی! صاحب و بنیان گذار وبلاگه ملی و حرفهای دلش!! امروز روزه جمعه بیسد و هشتمه مهرماهه سنه یک هزار و سیصد و نود و شش رو روزه خدماته عام المنفعه اعلام میکنم! بدین سان که دو تا مقاله ای که برام از دو تا ژورنال فرسادن رو داوری کنم و یه جزوه چن صفه ای برا یه نفر( که داور پایان نامم بود) برفسم. امیدوارم که انرژی مثبته حاصل از انجام این کارها جریان پیدا کنه و من این انرژی رو بین خودم و شماها که امروز اینجا رو میخونین تخسیم میکنم! انرژی لدفه پیشه ایشونی که الان دارن این مطلبو میخونن هم برو! مچکرم!

.

اغا من میخام یه پست در مورد زبان اموزی بزارم! تجاربی که خودم تا حالا داشتمو بگم! حتمن این کارو خواهم کرد. و میخام کتابایی که شرو کردم به خوندن رو معرفیشون کنم برا هر کی میخاد. بنظرم کتابای خوبین! برا گرفدنه مدرکه آیلتس هسن. اینم میزارم  تو برنامه خلاصه که براتون بپستم!

.

یادتونه یه روزی گفدم میخام خونمو صورتی بچینم؟! خب من که قسمت نشد فعلن تو خونه مستقل خودم باشم ولی عوضش یه گوشه از آشپرخونه خونه پدری رو تم صورتی چیدم و منتظرم به محضی که رفدم سر کار یکم دیه خرت و پرت صورتی بخرم. اون گوشه صورتیه اشپزخونه اینجاس:


صبونه چن روز پیشمه. همه این صورتی جات رو از تهران گرفدم و عاوردم!

.

هفته دیه میخام یه دور برم ماون اموزشی رو ببینم. اگه میدونستم اینا قراره تا ترم دیه حکم منو نزنن تلاشمو میکردم عدم نیازمو ازشون بگیرم و  برا جنوب اقدام میکردم . حداقل اینطوری هم شغل بهتری داشتم و هم خونه مستقلمو! خوبیه جنوب چن چیزه: اول  اینه که رشته مرتبطم رو داشتن و دانشجوهای ارشده مرتبط هم دارن و اوضاعه کاریم خیلی خیلی بهتر از اینجا میشد. درسته حقوقم قرار بود همون باشه ولی رشد و پیشرفته شغلیم قطعن در جنوب بیشتر از ولایت بود. تازه یه دور هم اونجا با همشون همکار بودم و محیط کاری رو هم قشنگ میشناسم و میدونم که محیط و جو خوبیه از نظر سازمانی. خوبیه دومش همون استقلالم بود و خوبیه سومیشم این که با الف همشهری میشدم ! میتونسیم کلی خوش بگذرونیم . هر چند که شرایط جوی و گرد و خاکیه اون شهر اجازه خوش گذروندن نمیده ولی بازم خوب بود. ماون اموزشه دانه ولایت عادمه کله خراب و عوضی ای هس و اینو همین اوله کاری ثابت کرد. کثافت! اونجاشون سوخته که تهران نزدیک بوده منو بگیره! واقعن اونجاشون سوخته دیه! نسوخته؟! اگه از سوختگی نیس این کارا پس چیه؟! چرا حکممو نمیزنه؟! که تنبیهم کنه که من یه وخ دوباره هوس نکنم از دانه ولایت فرار کنم؟! خب احمق اینطوری که تو منو اذیت میکنی من هنو پامو نذاشتم تو اون دانه خراب شدتون از خودتون و دانتون و سیستمتون کینه بدل گرفتم و متنفر شدم و مطمئن شدم که جای من این خراب شده نیس!! ینی انقدر ای کیوش جلبکه که اینو نمیفهمه که با این کارش زهره چشم از من نمیگره بلکه کاری که میکنه اینه که منو بیش از پیش از اون دانشگاه و سیستمشون منزجر میکنه؟! بنظرم میفهمه اینارو ولی هدفش صرفن اذیت کردنه تا دله خودشو عاروم کنه و سوختگیشو تسلی بده! رییسه دان هم دستش با همون ماون تو یه کاسس! جفتشون عوضین! فغط رییسه طوری فیلم بازی کرد که خودشو قهرمان جلوه بده و تقصیرا رو انداخ رو گردنه ماون عاموزشه که اونه که نمیخادت! و من انسان والاییم و کمک خاهم کرد که این مساله حل بشه! عاره جونه عمت!

.

دیه چی بگم؟! همممم خاهری هم میره سر کلاساش روزای پنشمبه و منم هر روز تقریبن بهش زبان یاد میدم. میگم یه سوال از بچه هایی که ارشد خوندن تو ازاد. این درس زبان پیش نیاز که میدن نمرش تو معدل حساب میشه؟! یا صرفن باس نمره قبولی عاورد و دیه تو معدل نمیارنش؟! حالا بهش گفدم بره از اموزششون بپرسه. ولی خیلی خنده داره این خاهر بزرگه. انقد میخندم بهش...بس که زبانش ضعیفه! و البته گاهیم دواش میکنم حینه تدریس! سه تا دونه هم تکلیف بهش دادن که همه رو من باس براش انجام بدم. سه تا ارائه! باس براش پاور بسازم! هیچی دیه کارمون در اومد!

.

خب دیه پاشم برم سراغه اون مغاله ها برا داوری. خدا کنه مغاله های خودمم زودتر اکسپت شن. البته این زود شش هف ماهی طول میکشه! ولی بازم خوبه. خدایا دیه این ژورنالایی که مقاله هامو فرسادم براشون دسته رد به سینم نزنن ...سینه مغاله هام

.

خو دیه من برم .... امیدوارم روزای پاییزه خوبی رو پشت سر بزارین! هفته دیه منم مث بهار جونی برنامه کیک سیب و دارچین پزی خاهم داش و خیلی دوس دارم کیکه انار هم بپزونم. دوس دارم هر هفته یه کیک بپزم با چای عصرونه هامون یه اوچولو بخوریم. خدا کنه که بشه. خو دیه برا همتون لحظه های خوب ارزو دارم و دل شاد و تن سالم....آی لاو یو اوری بادی


نظرات 15 + ارسال نظر
ندا دوشنبه 1 آبان 1396 ساعت 23:00

سلام
حتما خبلی از دوستا این ترشی رو بلدن اما من اینجوری درست کردم عالی شد
مواد لازم: هویج بادمجان. کدو. خیار فلفل دلمه. فلفل قلمی سیر موسیر و هرچیز دیگه که دوس داشتین مثلا میتونین گل کلم هم اضافه کنین ولی باید ریز بشه چون ترشی ریز هست ایم مواد لارم نیست زیاد باشن از هر کدوم دو سه تا کافیه
مواد رو میشوریم ابشون که رفت روی تخته خورد میکنمی مثل سالاد ریز بعد همه رو نمک میزنیم ( در حد متعادل )و در ابکش میزاریم نصفه روز بمونه و نمک به خوردش بره بعد درظرف میریزیم و سرکه و کمی زردچوبه اضافه میکنیم اگه خیلی ترشی تند دوس داریم فلغل قرمز هم به دلخواه میزنیم
میزاریم جا بیفته
نوش جونتون

به به به به .....ووووووووووووی دهنم عاب اوفتاااااد دلم به تاپ تاپ اوفتااااد مرسوک ندا جونوک بچه هاو بیاین یاد بگیرینننن

فائزه دوشنبه 1 آبان 1396 ساعت 14:23

سلام ملی جونم خوبی عزیزم ؟
چه پست خوشمزه ای
من امسال فقط ترشی لیمو درست کردم . چند مدل ترشی از فک و فامیل تعارفی گیرم اومد خدا رو شکر
منم با روفرشی بیگانه هستم . واسه همینم سالی دو بار باید بدم فرشارو بشورن سخت نگیر دختری
ان شاءالله بری خونه خودت هر طور دوست داری زندگی بکنی و اسبابت رو بچینی

سلام فائزه جونی عاره پستش خوشمزه و ترشی عیه! بزرگه مام ترشی لیمو میخاد درست کنه خیلی هم خوب که ترشی گیرت اومده چه فامیلای خوبی
از روفرشی متنفرممممم هممممم خونه خودم ... فک کنم با برنامه ای که واسه خودم چیدم موجول بشه به حداقل ده سال بعد این خونه مستقل داشتن

ندا یکشنبه 30 مهر 1396 ساعت 15:41

الان خستمه بعدا میام یه مدل ترشی مخلوط و راحت براتون میگم خیللللی خوشمزه میشه

عهههه چرا خستته پس؟! باشه دستت درد نکنه ندا جونی

بهار یکشنبه 30 مهر 1396 ساعت 00:46 http://likespring.blogsky.com

من میدونم خرچه چیهههههههههههههه
ما هم داریممممممما هم یه بار درست کردیم.خیلی خوشمزه شده بود...اووووف اصلا ترشی معرکست...
دست گلت درد نکنه کدبانو....
صورتیاتم خیلی دلبرهههههه....
آخیشششش
جیگرم حال اومد با پست طولانیت...اصلا ملی باید طولانی بپستهبا تچکر
کیک سیب و دارچینو بپز....اصلا مزه بهشت میده...تازه خونه رو هم میکنه عین بهشت

خو پَ از خودمونی عارررره خیلی خوشمزس یادمه قدیم ندیما بابام درس کرد چن باری ، خودمون بلت نبودیم خو! خلی خوشمزس
قوبونت به کدبانوگری باهار که نیسم
صولتیا
جیجرتو قربون طولانی رو خودمم میدوسم ... عاره حتمن این هفته میپزونممم راس میگی بهار جوونی

آفرین شنبه 29 مهر 1396 ساعت 15:22

عااااوره *آبجی مجازی جونم* 19 سال ناقابل بیشتر ندارم
تقریبا 50درصد درست حدسم زدی. ولی دیگه ن اینهمه جدی و خشک و رسمی. دلت میاد؟؟؟ آفرین ب این نااااازی، ب این شیرینی، ب این خون‌گرمی، ب این خوشرویی و خندونی
شیطون و سرزبون دار رو خوب اومدی

عسیسم .... آی لاو یو سووو ماچ

زهرآ شنبه 29 مهر 1396 ساعت 15:17

سلام عزیزم چ اشپزخونه نازی پرده اشپزخونه که صورتی، هم عاااالیه. من که خیلی خوشم اومد. قبلا میگفتم اشپزخونه اینده ام را ابی میکنم ولی تم ابی و صورتیم قشنگه
ملی دلم داره اب میشه خونه مون فروش بره ازین وسیله های قدیمی دل بکنیم هر چند مزدوجی ارزوی دست نیافتنی شده برام

واسه پست زبانتم اگه کمکمون کنی که خیلیییییی ممنون
به به ترشیجات.. من تا حالا ترشی درست نکردم

رو فرشیم پرسیدی، موقع پاییز زمستان که یه بخشی از خونمون افتاب میاد را میپوشونیم
البته قبلا بیشتر بود. من تا میومدم خونه خلقم تنگ میشد کم کم جمعشون میکردم اونموقع تقریبا روی کل قالی ها بود!!
ملی واسه غذا و خوردنی هایی مثل انار، همونجایی که میشینید پهن کنید و کارتون تموم شد جمعش کنید

ملی واسه کارتم امیدوارم اونی بشه که همه جوره حالت بهترتره..

سلام زهرا جونی عاره پردمون صورتیه چون کابینتامون قرمزه با رگه های سفید. برا همین با نظره بزرگه پرده شم صولتی گرفتن. ابی هم غشنگه ولی صورتی رو من بیشتر میدوستم. ترکیبشم خیلی خوب میشه..ابی و صورتی. اتفاقن این ظرف صورتیا فک کنم ابی رنگشم داره ... اسمش ظروف آنجل هست...هم ابی داره هم صورتی.
ایشالا زودتر ازدواج میکنی و خونه خودتو با وسیله های جدید و تازه با سلیقه خودت میچینی
عاره حتمن پست زبانم میزارم ...برا خودمم خوبه
منم ترشی درست نکرده بودم و پارسال فقط یه بار از رو دسته بهار شوری هویچ و گل کلم با اب گوجه درست کردم. امسال دفه اوله ترشی گیریه رسمیم بود!
عاره جلو افتابو باس پهن کرد که رنگه فرش نره ولی خب همه جامون که افتاب نمیوفته....بدم میاد از این روفرشیاااااا
قبول نمیکنن که ... تو کتشون نمیره! حالا خوبه بچه مچه نداریم که بخاد بشاشه رو فرش! واللا...دیروز اتفاقن یه تیکه ای انداختم بهشون! بزرگه روفرشیا رو جم کرده بود و داشت از بالکن میتکوندشون من برگشتم یه نگاهه عاشقانه به فرشا کردم و گفتم به به چه فرشامون خوشگله ! جفتشون دستمو خوندن و پی به نیته پلیدم بردن و درجا برگشتن گفدن عااااره فرشامون خوشگله اگه این روفرشیا رو ننداخته بودیم الان کلی کفیث شده بودن!! منم نامردی نکردم گفدم عاره شماها شلخته پلخته این همون بهتر روفرشی بندازین وگرنه فرشا رو به گند میکشین! خورد تو برجکشون
منم همینو امیدوارم زهرا و بسی دل شیکسته بابته اینکه همه اونایی که از من پایین تر بودن از نظر علمی هیات شدن و من سرم بی کلاه مونده

مرغ آمین شنبه 29 مهر 1396 ساعت 12:16

سلام ملی خانوم چه عجب! مبارکه صورتی جات و ترشیجات! منم عاشق رنگ صورتیم
منم از وقتی مامانم رفته روی فرشا روفرشی میندازم آخه فرشا دستبافن نمیشه تند تند شست اینجام زود خاک می گیرن. اولش همه مخالفت می کردن تا این که چندتا مهمون که اومدن هی گفتن چیکار می کنین فرشاتون تمیز مونده و اینا و منم گفتم وقتایی که مهمون نداریم روشونو می کشم و این تنها راه نگهداری فرش دستبافه. از اونجا به بعد دیگه بقیه اهل خونه می شه گفت کمتر مخالفت می کنن. خوب می دونی سخته یهو بیوفتی وسط زندگی مادرت و بخوای چیزایی که با تلاش و زحمت به دست آورده حفظ و نگهداری کنی!

سلام آمین جونم قوبونت
عزیزم خدا مادرتو بیامرزه بابا دسباف نیسن که فرشای ماا ...ماشینین روفرشیامونم زشتن عاخه! ایش! چی بگم واللا! عاره تمیس میمونه خیلی و عینه روزه اولش ولی خودمون اصن کیفشو نمیبریم که
آمین جوووون

شبدر شنبه 29 مهر 1396 ساعت 08:07

ندا شنبه 29 مهر 1396 ساعت 00:43

نی نی که به دنیا بیاد یه عکس جفتی برات میفرستم
راستی مدتیه از اقای الف خبری نیست و کامنت نمیزارن ایشالله هرجا هستن سالم باشن

عوخی مرسییییی عاره اتفاقن هی به خودم میگم پست که میزارم یه احوالی ازش بگیرم هی یادم میره....ایشالا که سالم و شاد و سلامته

ندا شنبه 29 مهر 1396 ساعت 00:30

راستی قیافه منو مجسمیدی شکمم هم بود؟ توی آفسایده ها !!!!
بازم راستی به اونا تبریزی ها میکن کالک نه کاله ( اخه مگه ماست و پنیره ؟!!!!!) میگن همون خریزه کال و کوچیکه منم خیلی دوس دارم طعم خیار چنبر داره یه کمی

نه با شکم نجسمیدم! ولی یکم توپولی تو تصوراتم. نه کالا میگن یا کاله ...یه چیزی بین الف و ه تلفظ میکنن اخرشو. گاهی هم همون کالا میگن.
عاره فک کنم مرحله نرسیده خربزه و ایناس..از چنبر خوشمزه تره هااا ولی

ندا جمعه 28 مهر 1396 ساعت 16:34

سلام عزیزم کلی خوشحالیدم بایت پست گذاشتنت
برا ما که اون موقع ها توی معدل تاثیر نداشت کلی زحمت کشیدم19 شدم

سلام ب رو ماهت نداجون....خدا رو شکر که خوشالیدی... همممم من یادمه یه درسیمون تو معدل قرار نبود بیاد منم نخوندمش 13 شدم از اولم بچه ی نمره ای ای بودم!

ملیله جمعه 28 مهر 1396 ساعت 16:19

با داشتن یک ظرف خوشگل باید هر هفته یک کیک بپزونی

عاره دقیقن ملیله جون خیال دارم تیکه کنم بچینم تو همون صورتیه البته کوچوله یکم

تارا جمعه 28 مهر 1396 ساعت 15:52

آفرین بر ملی خانوم هنرمند و کدبانو .
ظرفای صورتی آشپزخونتون خیلی ناز هستن .
انشاالله به زودی با
رفتن سر کار بتونی به تعدادشون اضافه کنی لذتش رو ببری .من که خیلی خوشم اومد

قوبونت تارا جون به پای هنرای شما که نمیرسه
چشات ناز میبینه ایشالا ایشالا ... باس غیر حضوری بخرم. تهران که بودم حضوری میرفتم میگرفدم ولی الان که دیه نمیشه! کانال تلگرامه خرید غیر حضوریشونو دارم خاستی بهت میدم.

آفرین جمعه 28 مهر 1396 ساعت 13:14

سلااااااام. خووووبیم خداروشکر مرسی. خوبه ک خوبی
ن ماهم هیچوقت رو فرشی نمیندازیم. اخه ادم وقتی میخواد فرشو بپوشونه، پس چرا کلی پول بده ک فرشای ب این خوشگلی بخره. وقتی قراره همیشه پوشیده باشه، پس میشه هرچی اون زیر باشه ـ وقتی قراره پوشونده باشه تا خراب نشه، و لطافت و زیباشو هیچوقت نبینیم، میخوام سالم نمونه!!!والا... (کلا میگم یعنی) - (ت ملی هستی، میـــــــــــتونی راضیشون کنی)
ترشی های خونگی...به‌به...ساااالم و خوشمزه
واااای انرژی مثبت...چی بهتر از این. ممنون ک قسمتش میکنی. من ک دارم حسش میکنم
پست زبان رو موافقم خیلی عالیه و کُلیَم مفید.
اره یاااادمه. چ کنج ناز و دلنشینی شده...زیبااااس...دوسشدارم
رییس و معاون اموزشیچی بگم ک گفتنیا رو خودت گفتی. ارزو میکنم بیشتر ازین ازشون اذیت نشی؛ حداقل برایِ شروع.
ی ماچ رو لپ خواهر بزرگه. و دوتا ماچ رو لپِ ملی ک ب خواهرش کمک میکنه/ (کاش منم آبجی داشتم)
برو عزیزم..موفق باشی...نگران نباش...امید داشته باش...درست میشن
منم دیروز کیک پرتقالی پختم. (با رسپی خودم) عالی شد؛ بافت فوق‌العاده لطیف و عطر و طعمِ دلنشین. خودم کلی ذوق کردم از نتیجه
راستی ت ک قیافه ی ندیده ی ندا رو تجسم کردی، قیافه ی ندیده منو چجور تصور میکنی؟ خیلی دوسدارم بدونم
پاییزیت دل‌انگیز، روزگارات بر وفق مراد، لحظه هات دل‌پذیر، دلت شاد، لبت خندون، تنت سالم و پر انرژی، آینده ت روشن و عالی تر، قله ی صعودت هر روز رو ب پیشرفت.

وای چه کامنته باحاله درازی
خداروشکر که خوبی
عه خوش بحالتون که نمیندازین...انقدر رو مخمن اینا که نگو ...متاسفانه در این مورد زورم بهشون نمیرسه چون خودمم چن بار چیز میز ریختم زمین و همون موقه به روم عاوردن که ببین! دیدی! دیدی روفرشی چقد مفیده!
عااااره سالم و خونگی که هس فغط خدا کنه خوشمزه هم از عاب دربیان
عاره زبانو خاهم گذاشت
کنجش غشنگه !
امیدوارم سر عقل بیان هر چه زودتر
قوبونت مجبت داری عسیسم من عابجیه مجازیت میشم خودم البته که جای حقیقی رو نمیگیره ولی خب دیه!
به به عافرین به تو و کیک پرتاقالی...نوشه جووون کیک پرتقال خیلی خوبه
آفرین یه بار گفدی 19 سالته نه؟ ولی من اصن تو رو نمیتونم یه 19 ساله تصور کنم ...خیلی بیشتر از یه 19 ساله میزنی بدلیل شعوره بالای اجتماعیت و حرفایی که نشون از تجربه ات میده...قیافه هاتونو دقیق نمیتونم تصور کنم یه جوری انگار که یکی رو از دور (مثلا 20 متری) داری میبینی ولی میدونی که اشناته... ظاهر تو رو لاغر تصور میکنم و صورتتو جدی و ازینا که بهشون میاد خیلی خشک و رسمی باشن ولی پاش که میوفته کناره خونواده و دوستای صمیمی شون در واقع بسیار شیطون و سرزبون دارن
قوبونت برم با اینهمه چیه خوب که برام خاستی و موعاااااچ به کلت!

بهزاد جمعه 28 مهر 1396 ساعت 12:18 http://jeepers-creepers.blogsky.com

های ملی هاو آریو تودی
خواستی بیا وبلاگم بگو تبادل لینک کنیم
صبحونه من که چای خالیه خخخ
بدرود

هاااای مجدد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد