ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

یادداشت 270

سلام دوسی ها امیدوارم خوب باشید

منم خوبم شکر

فغط اومدم یه پسته کوتاهی بنبیسم و برم. دوشمبه رفدم ماون اموزشیه دان رو هم دیدم و هیچی نگف! فغط عینه این مونگولا میخندید! احترام هم گذاشت بهم! اینا اگه بخان بهم واحد بدن اصولا باس دیگه تا هفته اینده بهم خبر بدن که فولان واحدها رو باس بیای تدریس کنی. البته واحدهای جنبی قراره بهم بدن چون رشته های دانه شهرمون هیچ ربطی به رشته من ندارن! ولی یه چیزایی رو میتونم براشون تدریس کنم. فعلن که خبری نیس.

.

خاهر بزرگه گیر داده هفته دیگه از سه شمبه تااا شنبه بعدش بریم شمال دیدنه خالم. همش دو روز قراره شمال باشیم و بقیش تو راه! اصنه اصنه اصن دوس ندارم برم و ترجیح میدم این ده روزو تو خونه باشم و خریدامو کنم و به کارام برسم ولی نمیذاره... پووووف ....واقعن سفره بیخود و بی موقعیه و فغط برام خستگی به دمبال خواهد داش. تازه ملوم نیس یارو بنگاهیه کی بهم بزنگه که بخام برم پولمو پس بدن. کاش حداقل در طی همین سفرمون باشه که توی تهران بتونم تو راهه رفت یا برگشت برم سراغه بنگاهیه.

.

صب اون مقالمو که ژورنال خوبه( ایمپکتش 2ونیم بود)  رد کردو فرسادم یه ژورناله استرالیایی که ایمپکتش یکه. یه نذری هم کردم که دیگه اینجا بپذیرنش... خدایا خودت کمک کن.

یه مقاله دیگمم که دادم ادیتور و پریروز بهم پسش داد. فردا بایس 350 تومن هزینه ادیتشو بریزم به حسابش. اونم اگه بشه امشب بتونم بفرسمش ژورناله مد نظرم خوبه. این ژورناله ایمپکتش نزدیکه سه هس ولی پولیه! شش ملیون! البته این به این معنا نیس که ژورناله دره پیتی هس و هر چی براش بفرسی چاپ میکنه ها. نه. ولی خب پولیه دیه. فک کنم مربوط به امریکا باشه. فک کنم! چون این امریکاییا خعلی پولکین! شایدم یه ژورناله isi مفتی بفرستمش. تا ببینم چی میشه.

.

فردا از صب میرم نون تازه میخرم و میرم سراغه مامی برا صبونه  و بعدم وسایلمو سامون میدم. لباسای تمیز و شستنی رو میزارم بیارم خونه. کارتن کتابارم باز نمیکنم تا وختی که کمدمو بخرم. کمد رو که خریدم یه روز میرم کارتن کتابامم میارم. وسایل اشپزخونه رو هم اب میگیرم و یکمشو میدم مامی استف کنه و یه تعدادی رو هم میارم خونه خودمون. البته وسایل اشپزخونم چیز زیادی نیس. تا عصر اونجام و بعد برمیگردم خونه. یحتمل قبلشم یه دوش میگیرم و بعد برمیگردم خونه. شایدم شبو موندم. حالا ببینم چطو میشه.

.

همین دیه! شماها چطورین؟ با روزهای اخره تابستون چطورین؟ سال یواش یواش داره نصف میشه. برنامتون برا نیمه دوم سال-نیمه سرد سال- چیه؟

نظرات 4 + ارسال نظر
زهرآ پنج‌شنبه 23 شهریور 1396 ساعت 22:06

سلام دکتر ملی جون حالت چطوریاس؟ میخونمت ولی خب لعنت به تنبلی و بی حسی
عزیزممممم چقد مرتبی، کیف کردم از خونه تهرانت.. چه خونه ی باصفا و پر نوری.. من همیشه این خونه ها بهم انرژی و روحیه میده.. چقده مهربونی، الهی حواست به کفترها هم هس
ملی جونم چقده قیافت عین خانم دکترهاست.. خخخ ببخشید اصلا دکتری این چی بود گفتم
امیدوارم همیشه خوش و سلامت باشی
ملی برو مسافرت اخه دلت میاد نری شمال

سلام زهرا جون. مرسی شکر. خوب نیستم ولی شکر. عب نداره تو هر وخ عخشت کشید نظر بده عاره خونش پر نور بود مهربونی از خودته ...من وظیفمو در قبالشون انجام میدادم چشات خانم دکتری میبینه لطف داری بهم قوبونت منم برات دل خوش و تن سالم ارزو میکنم زهرا جونی بابا مسافرته چی...تو اون اوضاعه قاراشمیشی که هیچیم سرجاش نی. دو شب بیشتر هم قرار نیست خونه خاله هه بخابیم و اصنه اصن هم حوصله فک و فامیل ندارم حالا مجبورم برم دیه زهرا جون. مراقبه خوودت باش تو هم و از حال خودت بیشتر باخبرمون کن

فائزه پنج‌شنبه 23 شهریور 1396 ساعت 13:22

دست گلت درد نکنه
دستورشو پیدا کردم . حالا درست می کنم نتیجشو بهت می گم. ان شاءالله که خوب در بیاد .
کیک زیاد درست کردم ولی این مدلی نه

خاهش فائزه جونی عاره درست کن تو که ماشالا تجربه هم داری خودت مطمئن باش عالی در میاد...پیشاپیش نوشه جونت

فائزه پنج‌شنبه 23 شهریور 1396 ساعت 09:50

سلام ملی جونم
خوبی ؟ خوشی ؟ روبراهی ان شاءالله ؟
خانومی میشه دستور اون پای سیب که پزونده بودی بنویسی برام ؟
خیلی خوشمزه به نظر می رسید . سیب هم که میوه مورد علاقه من و همسرجانمانه

سلام عزیزم. قوبونت برم شکر خوبم
من از رو این دستور درست میکنم و هر بار عالی میشه:
http://motherschef.niniweblog.com/post/12/پای-سیب.html
اگه لینک مورد داشت بهم بگو.
فقط این دفه ک پختم ، خمیر رو ریختم تو قالب و سیبای خام رو چیدم مرتب روش و دو قاشق شکر پاشیدم و حدود یه ربع بیشتر ازدستور پختی ک لینکشو گذاشتم تو فر موند.
تو اون دستوره سیبارو میپزه با شکر و دارچین و میزاره لای خمیر.
اینکه چه مدت لازم داره کیکت تو فر بمونه رو توی دستور نوشته ولی ممکنه نوع فر تو فرق کنه برا همین ممکنه هف هشت دقیقه تفاوت زمانی داشته باشه پخت کیکت. ینی هف هش دقه بیشتر یا کمتر از زمانه دستور. اینکه بفهمی کیکت پخته یا نه یه کارد تمیس رو باس فرو کنی توی فر و وختی درش میاری تمیس باشه و کیک بهش اصن نچسبه. این ینی پخته. راستی من قالبمو همیشه هم روغن میمالم کف و دیواره هاشو و ارد پاچونش میکنم و هم کف قالبم یه کاغذ روغنی میندازم که خیالم راحت باشه کیکم درسته قراره از قالب دربیاد. قالبم روحیه جنسش. ا فر که دراوردی بزار قشنگ سرد بشه بعد از قالب در بیار. خیلیم راحته، بپز نوش جونه خودت و عزیزات

مرغ آمین چهارشنبه 22 شهریور 1396 ساعت 07:38

من نیمه دوم سالو دوست ندارم ملی جون هوا زود تاریک می شه سرد می شه اصلا انگار دنیا داره تموم می شه و به آخر می رسه من تابستونو با روزای طولانی و یلند و ؟آفتاب داغ و سوزانش دوست دارم اصلا تابستون فصل زنده ای هست نظرت؟
ملی جون تو این همه به نذر اعتقاد داری و نذرهات قبول می شه می شه لطفا برای منم یه نذر که حتما بگیره بکنی تا منو اینجا که رفتم مصاحبه بگیرن؟ مرسی دوستم

عاخی... اره از اون نظر که گفتی نیمه دومه سال دلگیره. به قوله تو زودی هوا تاریک میشع و سرده. ولی خب اینجوری ب قضیه نگاه کنیم که میشه زودتر تو خونه پناه گرفت و دمنوشای داغ نوشید و در کنارش مطالعه کرد یا هر کاره دیگه ای ک میشه تو خونه و شبای طولانی انجام داد
عاره من به نذر اعتقاد دارم هرچند که برا کاره تهرانم نگرفت ولی کلا نذرام اینجوریه که معمولا پول میریزم ب حساب یه موسسه بیماران سرطانی . تو هم حتمن تو شهر یا استانتون سرچ کنی ازین موسسات هس. البته برا ی چیزیم نذر غذا کرده بودم که پارسال الویه دادم اگه یادت باشه. ی بارم نذر پکیج مواد غذایی( شامل برنج و ی مرغ و ی روغن ) . و هر وخت نذرم خوراکیه فقط برا فقراست و اصن اعتقاده ب دادنه نذر خوراکی به در و همسایه ندارم، ولی خب ادا کردنه نذر خوراکی سخته یکم، دنگ و فنگ داره. همون ی مبلغ در نظر بگیر و بگو با اولین حقوقت میریز ی ب حساب فلان موسسه خیریه. البته جای مطمین باشه. آمین جون از خدا میخام که خیر و صلاحتو در اونچه که میخای قرار بده و زودی شاغل شی ادرس موسسه خیریه شفا رو که برا شهر اهوازه برات میزارم تو یه پستی. من خودم چن بار اونجا کمک کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد