ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

یادداشت 257

سلام

شمبه نبشته بودم؟! چه دیر!

.

خو یه شمبه رو اصن یادم نی دقیقن فازم چی بود! هممممم یادم اومد! شب قبلش تا دو و نیم یه فیلمه فوووووقه مزخرف دیدم که از تلگرام دانلود کرده بودم. انقد فیلمش بد بود که کلا از کاناله خارج شدم! و یه شمبه رو هم قرار بود بالی باهام اگررررر تماسید پاشم برم پیشش. بخاطر دیر وخت خابیدنه شب قبلش یه شمبه رو بدجور از خاب پاشیدم و هی خدا خدا میکردم بالی بهم پیام نده که بیا. اه ..خیلی بد بود حسه یه شمبه! اخرشم پیام نداد که بیا و من به مراده دلم رسیدم و عصری حسابی خابیدم! دوشمبه هم به یللی تللی همراه با کمی کاره علمی گذشت و اماااااااااااااا

سه شمبه! سه شمبه که دیروز بوددددد. صبحش پاشدم و صبونه خوردم و لباس کثیفامو که برا قطار پوشیده بودم تنم کردم و پیاده رفدم تاااااااااااا ارایشگاه. چهار تا قبض گرفتم! به مبلغه 140 تومن! برا ابرو و بند و کوتاهیه مو و رنگ مو! همه رو رفدم یکی یکی تحویله ابرو کار و بند انداز و کوتاه کننده ! و رنگ کار دادم! که هر وخ نوبتم شد صدام کنند . از اونجایی که اوله وختم بود هی اینا منو صدام میزدن! مثلا زیر دسته ابرو کاره بودم که از اون ور بندکاره صدام کرد...زیره دسته بند کاره بودم که موییه صدام زد و ....

رفتم که سراغه رنگ کاره گفدش بهتره اول ریموور بزنیم به موهات و برو قیمتشو بپرس و خاستی حساب کن و بعد بیا. پرسیدم از صندوق داره و گف ریموور میشه 100 تومن! دیه دلو زدم به دیا و گفدم بیخیال! پرداختمش و خودم سپردم دسته رنگ کار و از کارشم راضی بودم. این طوری بود که اول جلوهامو که رنگشون خیلی تیره بود ریمور گذاش و بعد شست و موهای جلوم یه زنگه ضایعه عجیبی گرفتن! بعد رو کله موهام رنگ گذاشتن. که وختی اونم شست دید دوباره جلو موهام خیلی روشن تره! برا همین مجدد جلوهامو 5 دقه ای رنگیدن  و به قول خودشون بهش شوک دادن! که بعده شستن و سشوار دیه همه کله مبارکم یه رنگ شد! البته بهم گفدن تا سه روز نشور ولی خب من که حرفه اونا رو نگوشیدم و با خودم نقشه کشیدم که شامپو بچه بخرم و بیارم تو خونه بشورم موهامو یه دور. تصوره اینکه از ارایشگاه بیام و موهامو تا سه روز نشورم مو به تنم سیخ میکنه!

.

دیه بعدشم رفدم و دادم موهامو برام جلوهاشو چتری زد و بقیشم مرتب کرد و سشوار کشید و براشینگ کرد و خوشمل شدم حسابی! ها راستی ابروهامم برام دو درجه روشن تر کردن! خودم نخاستماااا...خانم صاحب ارایشگاه که مدیره همشونه گف! به رنگ کاره گف ابروشم روشن کن یکم! نتیجه رضایتبخش شد در نهایت!

.

اینو نگفتم پریروز عصر یکی از دوستای خانوادگی بهم زنگید که نزدیکه خونتم و فردا فرصت کردم میام دیدنت. برا یه ماموریتی اومده بود تهران. خلاصه که من باس سریع از ارایشگاه میومدم و میوفتادم به جونه خونه چون اتاق و هال خیلییییی کثیف بودن! حالا خوبه اشپزخونه رو شسته بودم قبلا و سرویسو! دیه فک کنم سه اینا بود که رسیدم خونه و تا همه جا رو جارو پارو کنم و موزاییکا رو دسمال بکشم شد 4ونیم و سریع پریدم حموم. سعی کردم موهامو خیلی کم شامپو بزنم و بشورم ولی بازم احساس میکنم یکم رنگه جلوهام باز شد. خو وسواسیم و نمیتونسم تا سه روز موهامو نشورم!

.

دیه 5 و خرده ای بود که اماده پذیرش مهمان بودم و چاییمو دمیدم و میوه هامو چیدم و سه تا هم تارت میوه خریده بودم که اونارم گذاشم تو بشقاب و اینستاگردی کردم تا مهمونم بیاد. اومد و طفلی برام یه بسته گنده شکلاتت خریده بود و یه دونم پاکت حاوی دو تا تراول 100 تومنی داد! هرچیم گفدم نمیخام و اینا قبول نکرد. مثلا خونه دیدنی اومده بود! یکم حرفیدیم و دیه ساعت  نه  اینا بود که زدیم بیرون که مثلا ببرم براش شام بخرم! واااااای نذاشت که! پوله شامم خودش حساب کرد...انقده خجالت کشیدم! در واقع من مهمونه اوشون بودم. دیه بعدشم خدافظی کردیم و اون تپ سی گرفت و رف خونه داداشش شبو و منم برگشتم خونه. بسیااااار هم خسته بودم و 12 اینا گرفدم خابیدم.

.

 حس دیروزم خوب بود. اینکه به خودم رسیدم و تر و تازه شدم ! و اومدنه مهمون هم خوب بود. مجبور شدم خونه رو هم حسابی تمیس کنم و اینم بهم حس خوب میده.  از شام دیشب نصفه برنجم با دو تا گوجه کبابی رو ورداشتم عاوردم با خودم! الانم پامیشم یه کدو تفت بدم تو کره و بزارم تنگ برنج و بخورمش :)) گشنمه خو!

.

امروز چارشمبس و صبحش رو بعد صبونه شامل یه ماگ کافی میکس و کلی نون پنیر و بعده دادنه صبونه کفترا  کاره ادیتوری انجام دادم و فرستادم دفتر مجله. یکمم بینش موزیک گوشیدم.  الانم که نهاره و بعدشم خاب و بعدم چای و تارت میوه و انشاالله تکمیل مقاله بالتازار. فردا و پس فردارم میزارم رو اماده شدن برا محتوای جلسه روزه شمبه و دو ساعتی هم باس بزارم برا اماده کردنه مقالاتم که استاد راهنمام ببینه. اومده ایرانو شمبه اونم قراره باشه تو جلسه.  خدا کمک کنه که اخر هفتمون پر برکت باشه .

.

توی تلگرام دیدم که وزیر بهداشت برخی ها رو برکنار و یا جابجا کرده. نکنه تا اخره هفته دیه رییسه دانه ولایتمونم بزاره کنار! وووی! اغا تو رو خدا دس نیگه دار بزار من حکمم بخوره بعد! رییس جدید نیاد یه وخ بگه ملی سیاهی تو رو نخوام؟! :/ هفته دیه بهرحال میرم ولایت ! شمبه بلیطمو بگیرم یا همین الانا؟! تا عصر باس بفکرم در موردش! و با خاهری هم مشورت بنمویم!

.

محرم هم داره میاد عاره؟! اون روزیا هوسه ماه رمضون کرده بودم! کلا روزای مناسبتیه مذهبی رو دوس میدارم! حس خاصی پیدا میکنم. اینطوری نیسم که مثلا محرم رو اصن اهنگ گوش ندم یا حتی نرخصم! ولی خب نمازامو با خلوصه بیشتری میخونم معمولن و بهم بیشتر میچسبه ...یا مراسما رو دوس دارم...امسال محرم باس یکم از نذرامو ادا کنم. برا مقاله و دفاعم نذر داشتم و اون روزی یادداشتی که براش نوشته بودم رو دیدم و یادم افتاد!

.

دوس جونام دوباره مرسی بابت نظراتتون تو پست قبل و همفکریاتون....یکی از خوشبختیهای ملی داشتنه دوس جونای مجازیشه....همتونو دوس میدارم و عخشای خودمین....حواسم هس بعضیا هم نیستنا...ایشالا که بیخبری خوش خبری باشه و برا همه خیر و شادی و سلامتی باشه.


نظرات 7 + ارسال نظر
شبدر جمعه 3 شهریور 1396 ساعت 17:54 http://fourleafclover.blogfa.com/

salam . khili khobe ke be khodet beresi va ahamyat bedi ... vaghean baraye rohiye khobe ....

اوهوم...درسته شبدر جون خیلی خیلی رو روحیه ادم اثرداره

ماتریوشکا پنج‌شنبه 2 شهریور 1396 ساعت 21:16

خعلی مخلصیم ملی جون خوشگله
میخونمتا
ولی میدونی که لالم و کامنتم نمیاد

عسیسم ماتریش جونم مرسی ک بهم سر میزنی خدا نکنه این چ حرفیه چرا برا کانالت امکان نظر دهی نمیزاری؟! خودت نمیخای ینی؟

مرغ آمین پنج‌شنبه 2 شهریور 1396 ساعت 08:29

سلام ملی جون من یه کم چشمم اذیت بود نمی تونستم بشینم پای لپی! دارم میام تهران مصاحبه دارم برام دعا کن لطفا اونقده استرس دارم که نگو! آرزو می کنم این جا دیگه بشه و منو بگیرن
برات آرزوهای خوب می کنم

سلام امین جونم، ایشالا چشت زودی خوب شه عزیزم امیدوارم بتونی شغلو بگیری استرس نداشته باش و بسپر به خوده خدا... ایشالا خیره

ملیله پنج‌شنبه 2 شهریور 1396 ساعت 01:01

ریموور چه صیغه ایه بگو دکلره کرده موهاتو چه پوله گزافی می گیرن این پایتخت نشین ها
خلاصه پوله آرایشگاه دراومد آفرین به مهمون دست و دل باز

چه میدونم والا! عاخه دکلره رنگ مو رو ی جوری زرد یا طلایی میکنه ولی موهای منو که ریموور زد یه رنگه نارنجیه عجیب غریبی شد عاره دقیقن مهمونه پوله ارایشگامو داد عافرین بش

بهار پنج‌شنبه 2 شهریور 1396 ساعت 00:19 http://likespring.blogsky.com

ایووووووول به خودت و مهمونت....تا باشه از این مهموناااااااااا...حتما خودت یه عالمه خوبی بهش کردی که اینجوری خواسته جبران کنه
میگم شایدم تغییرات آقای وزیر به نفعت تموم شه و عن عن رو بفرستن هواخوری و کار تو جور شه...خدا رو چه دیدی...بهر حال امیدوارم بهترینا برات پیش بیاد دوست خوب و مهربونم

اوهوم ن بابا خوبی کدومه، این همیشه بمن لطف داره نه بهار جون امثاله عن عن همیشه قدرته خودشونو دارن چون به عالمه والا وصلن!!! قوبونت برم مرسی بهار جونم

محمدالف چهارشنبه 1 شهریور 1396 ساعت 16:30 http://parandnilgoon

سلام دختر گلم خانم ملی ململی آفریییییییییییییییییییییییییییییین دختر خوب با ادب و با اخلاق از این مهمون نوازیتون خوشم اومد

سلاااام اقای الف جان خواهش میکنم ولی خب خیلی مهمونه خوبی بود تا باشه ازین مهمونا

آفرین چهارشنبه 1 شهریور 1396 ساعت 16:21

مبارکت باشه رنگ و کوتاهی و اصلاح. اره ارایشگاه رفتن و کلا ب خودت رسیدن، حس خیلی خوبی ب ادم میده
خداااایااااا برای ما هم ازین مهمون خوبا بفرست؛ ماهم دلمون خوااااست
بنظرم همون شنبه بلیط بگیری خوب باشه. راستی ب ابجی خانمی ک زنگیدی برای مشورت، اسم شامپو خوبه رو هم ازش بپرس و بمون اطلاع بده. (مرسی)
خواهش میشه عزیزم؛ ایشالا نظرا تونسته باشه تو تصمیم گیریِ نهایی کمکی بت بکنه
یکی از خوشبختی‌های ما هم اشنا شدن با گلی خانمی مثه شماس
سلامت، موفق و پیروز باشی ملی جووونم

قوبونت سلامت باشی عااااره مباپقم اوهوم! تا باشه ازین مهمونا اوهوم برا یه شمبه میگیرم یحتمل. شامپو رو پرسیدم سان سیلکه برا موهای صدمه دیده ، توش نرم کننده داره شامپوهه، خدا کنه پیدا کنم ازش. من الانم سان سیلک میزنم ولی برا موهای معمولیه.
قوبونت برم منم برا شما حال خوووووب از خدا میخام عسیسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد