ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

یادداشت248.... ملیه گردن شیکسته :/

سلام علکم!

نترسین گردنم نشکسته! ولی به شدت خشک شده ...البته الان بهترم!

از دو سه شب پیش چون یه مدله بدی میخابیدم احساس کردم گردنم یکم اوف شده ولی خب بهش اعتنا نکردم. تا اینکه دیروز بعد خاب عصرگاهی پاشدم چادر چاخچول کردم که بنمازم و همونجوری سره پا وایسادم اینستامم چک کردن که دیدم عه؟ یکی از هم منزلی های قدیمیم نشسته پای سفره عقد با یه اغایی...انقده خوشال شدم و ذوقیدم که نگو. خیلی دختره خوبیه عاخه. ادمه با اخلاقیه. خوشم میومد ازش. خوش جنسه و بدجنس نیس اصن. براش پیام تبریک فرستادم و توی تلگرامم دوباره پیامه تبریک و استیکرهای قلبی قلبی فرستادم و عسکه عقدشم ارسال کردم به الف و گفدم شناساییش کن ! عاخه الف دو سه بار دیده بودش اینو. دوستم تو عسک قشنگ افتاده بود و فک کنم ارایشگاهی چیزی رفته بود. عکسه حجاب دار بود و توی محضر! القصه... اغا من نیتمو کردم و رکعته اولو خوندم و فک کنم تو رکعت دوم بود که یهو گردنم گرفت! بطوریکه حتی نمیتونستم خم بشم و رکوع برم. وااااااای حتی دسته سمته راستمم یکم عصبش درد گرف احساس کردم. اگه سمته چپم بود شکم میرف به سکته قلبی چیزی! ولی خب با توجه به گردن درده خیلی جزیی که دو روز قبل داشتم فمیدم عصبه گردنم گرفته! یا شایدم ماهیچش! نمیدونم خلاصه! با بدبختی نمازمو تموم کردم و اومدم افتادم یه گوشه. این از قضیه گردنم که آمیخته با قضیه عقد دوستم براتون گفدم! با خودم سر نماز فک کردم از ذوقه زیادی یحتمل گردنم گرفده

.

شب تا صبح هم ده بار از خواب بیداریدم. یا به پشت میخابیدم یا رو دسته راستم. هر بار هم میخاستم پوزیشنمو عوض کنم از شدت درد از خاب بیدار میشدم! از دیشب هم یکم ژل پیروکسیکام مالوندم به خودم و ساعتم گذاشتم رو شیش که اول پاشم بنمازم بعد دوش بگیرم و برم سمته موسسه که نتیجه جلسه هفته پیشو بگیرم.

ساعت شیش زنگید ولی من نتونستم بلند بشم! درد داشتم. تا هفت و ربع خابیدم و بعدم پاشیدم. خشششکه خشک شده بودم و با بدبختی از رختخاب خودمو کشوندم بیرون.  پریدم تو حموم و تا میتونستم زیر دوش کتف و گردنمو ماساژ دادم...خیلی خیلی بهتر شد. طوریکه تونستم چن تیکه لباسامم بشورم و هشت بود که بیرون بودم. صبونه چای دمیدم و نون پنیر خوردم و اماده شدم و نه زدم بیرون. دم کوچه پیشیه کوچمونو دیدم که داره له له میزنه. فک کردم قطعن تشنشه. از سوپری یه شیر خریدم با دو تا بشقاب یه بار مصرف اوچولو و نصف شیرو ریختم براش و شرو کرد به خوردن. رفدم جلوتر و گفدم اگه پیشی دیدم که نصفه دیگه شیرم میریزم برا اوشون اگرم ندیدم خودم میخورمش! همینطور داشتم میرفتم که چشمم افتاد به اون وره خیابون(خیابونمون کم عرضه) و از دور دیدم زیر ماشین یه هیکله کوچولو جابجا شد و رفد پشته چرخ ماشین! دیه رفدم و دیدم عاره یه پیشیه خیلی کوچولوئه و براش تو باغچه بشقاب شیر گذاشتم ولی خب دستی نبود و رف زیره پل قایم شد. حالا ایشالا بو میکشه پیداش میکنه و نوش میکنه.

.

این بار از یه مسیری که فک میکردم نزدیک تره رفدم موسسه و واقعن نزدیک تر بود. ینی اگه اینجا شاغل شم تا خونه بیس دقه پیادس و خیلی عالیه. رفدم و رییس نبود و مسئول دفترشم مرخصی بود. یه دخدره ضهلم گدمیش! هم اونجا تو دفترش هس که جرزه دیوار از این دخدره بدرد بخورتره! با اون قیافش! نشد یه بار برم و این دخدره بو گندو به درد بخوره. من نمیفهمم دقیقن گذاشتنش اونجا که چه غلطی بکنه. خلاصه که گف فردا بزنگ به مسئول دفتر و ازش وخت ملاقات بگیر و رییس هم ملوم نیس کی بیادش. توی صورت جلسه جلسه شورای مدیران هم چیزی در مورد موضوع تو ننوشتن. اینم از این!

.

زنگیدم به خاهر بیچارم که منتظر بود و خبرا رو دادم و راه افتادم سمت خونه و خرید کردم کلی. سی تومن سبزیجات و میوه خریدم و  خرید سوپری کردم.خرید سوپری شامل قارچ و یه دونه کیک خرمایی برا عصرونه  و یه دونه نون ساندویچ و تخم مرغ و یه دونه تن ماهی. سبزیجاتم  گوجه و خیار و بامیه و الو و شلیل انجیری(خوردین تا حالا؟من دفه اولم بود میدیدم!!) و فلفل تند قلمی و کدو و بادمجون خریدم و موز! ایناهاش، شسته و رفته و تمیس شده:

.

تا برسم خونه و بشورمشون و یه چای بخورم شد 11 و در حال مجازی گردی یکم رو مقاله بالی جون(همون بالتازاره خودمون) کار کردم و الانم نمازمو خوندم و بهدش هم فال حافظ گرفتم به نیت عاخر عاقبت شغلیم و این اومد:

صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش ....وین زهد خشک را به می خوشگوار بخش

طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه ....تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش

زهد گران که شاهد و ساقی نمی‌خرند....در حلقه چمن به نسیم بهار بخش

راهم شراب لعل زد ای میر عاشقان .... خون مرا به چاه زنخدان یار بخش

یا رب به وقت گل گنه بنده عفو کن ....وین ماجرا به سرو لب جویبار بخش

ای آن که ره به مشرب مقصود برده‌ای ....زین بحر قطره‌ای به من خاکسار بخش

شکرانه را که چشم تو روی بتان ندید ....ما را به عفو و لطف خداوندگار بخش

ساقی چو شاه نوش کند باده صبوح ....گو جام زر به حافظ شب زنده دار بخش

ظاهرا حافظ اون بالا  میگه خوش باش و میگساری کن نععع؟

شاهدشم این بود که برام قابل فهم تر بود :

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش .....بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال.....مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار.....کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش

شاهده داره میگه صبر و تحمل داشته باش

.

الانم پامیشم نهارمو بخورم.  دیروز برا نهار زنگیدم اشپزخونه واسم چلو کوبیده عاورد. شد 11 تومن. نصفش کردم برا امروزمم بمونه . خوبه دیگه اقتصادیه!  هر نهار می افته پنج و پونصد. گوشته قرمز نخورده بودم دو هفته و برام لازم بود! نمیخام برم 50 تومن بدم گوشت! مرغ تو جایخی دارم هنو.

.

راستی اینو یادم رف بگم که حینه شستشوی سبزیجات اشک افشانی هم کردم! البته بعده گرفدنه عسک بود! و بعدشم ایمیل زدم به رییس موسسه برا پرسیدنه نتیجه جلسه. امیدوارم جوابه درستی بهم بده....

.

خو دیه برم نهارو بخورم و یکم بخابم که خوابه شبم کوفتم شده ! مباظبات بکنین از خودتون و بای بایه همگی

نظرات 9 + ارسال نظر
ندا سه‌شنبه 17 مرداد 1396 ساعت 11:50

مرسی ملی جون
منو نی نی واست خیلی دعا میکتیم.

من از شما و نی نی تچکر میکنم

ندا سه‌شنبه 17 مرداد 1396 ساعت 01:15

ولی آفرین جون این هلو انجیری نیستا کاملا پوستش شبیه شلیل هست منم اولین باره میبینم.

عاره شلیل بود هم بافت و هم طعمو هم قیافش. مواظبه خودت و نینی ت باش

پیشی دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت 14:19 http://life1story.blogfa.com/

عزیزدلم... الان خوبی؟
انشاالله همه کارات اونطوری که دل خواهته راست و ریست بشه ملی جونم

عاره بهتره گردنم قوبونت برم مرسی پیشی

آفرین دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت 01:49

عزیزم همون اول فهمیدم گفتی پیروکسیکام زدم ؛ منم خواستم تجربه ی خودمو ب اشتراک بزارم.
شلیل انجیری هم ب این خاطرگفتم هلو انجیری ک ما اینجا بش میگم *هلو انجیری* و همون اولم دیدم نوشتی شلیل انجیری.
وگرنه فک نمیکنم کسی با دقت تر و با وسواس تر از من پست رو بخونه و کامنت بزاره

ای جووونم شوخی کردم عخشم میدونم که تو بمن خیلی خیلی لطف داری

آفرین دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت 00:13

من خودم تا حالا اینجوری شدم. اونم خیلی شدید و تا چنـــــــــد روز. پماد رُزماری براش خیــــــــــــــلی خوبه و جواب میده.

اره ؛ هلو انجیری ک زیاده همه جا ک !

ب ظاهر ک غزل بدی نیست و اره تقریبا همینا رو میگه
راستم میگه دیگه

اشک افشانی.... حرکتی جدا نشدنی از ما

امیدواری.... همراهی همیشگی با ما

چشوُم... ت نیز از خود مباظبات بفرما

پیروکسیکام زدم افرین جون. ببین بببین ببین نشداااا ، تو و بهار جونی پستا رو با دقت نخوندین! اسم تو هم رف تو لیسته کوییز! دو تویی بیاین برا کوییز که گم نشین! نگفتم هلو انجیری که ! گفتم شلیل انجیری!

بهار دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت 00:08 http://likespring.blogsky.com

سلام ملی جونم
ژل پیروکسیکام بخر و بمال به گردنت....یعنی معجزه میکنه.البته ایشالا دیگه تا الان که این کامنتو میخونی خوب شده باشه.
بالی رو خیلی باحال گفتی....عاشق این نگارشتممم
اووووووف بادمجونا عشقن...نوش جونت...منم تا حالا شلیل انجیری ندیده بودم...
از خدا میخوام به خواسته دلت برسی عزیزجان

سلام ب رو ماهت
قبل از هر چیز! ( به افرینم گفدم و در جریانه!) پامیشین دو تایی با هم دسته همم میگیرین که تو وبلاگستان گم نشین! و میاین اینجا ازتون کوییز بگیرم دفه دیگه! پستو بی دقت خونده بودین نوشتم که ب خودم پیروکسیکام مالوندممممممم!
بادِم ژووووووون خوشمزه بود شلیل انجیری
قوبونت هسیسم

شبدر دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت 00:04 http://fourleafclover.blogfa.com/

ملی واقعا طنز باحالی داری

اصنننن قابل شما رو نداره شبدر جون

دلبرک یکشنبه 15 مرداد 1396 ساعت 18:27

ضهلم گدمیش رو عالی اومدی دمت گرم
مباظب خودت باش بانووووامیدوارم زودی خبرهای خوفی بشنویم آمین

عاره از هر زاویه ای به این بشر نگاه میکنی ضهلم گدمیشه چشم مرسی ایشالا دلبرک جون

تارا یکشنبه 15 مرداد 1396 ساعت 16:15

اگه کسی کنارت بود بگو یه ماساژ بهت بده ،خیلی بهتر میشی.عاشق عکس میوه و سبزیجاتت شدم .پست با عکس عالیههههههههه من عاشق پست های عکس دارم .چلو کباب گوارای وجودت .خیلی هم خوبه اقتصادی بودن .یک هنره

کسی که نیس ولی خودم درباره رفدم زیر دوش اب گرم و ماساژ دادم عکس منم میدوستم مرسی تارا جون عاره اقتصادی بودن هنره. البته الان من چون درامدی ندارم مجبورم یکم زیاده اقتصادی باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد