ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

گشنمهههههههه!!

سلام

به زور خودمو از زمین کندم و راضی کردم بیاد بشینه اینجا براتون بپسته! از 4 خابیدم تا نیمساعت پیش! ینی 6 و نیم!

.

دیشب خابم نمیبرد و با بدبختی فک کنم دو نیم خابم برد و سه و رب پاشیدم و زنگیدم خاهر بزرگه رو هم بیدار کردم... از خاب بیدار کنشونم من! دیه غذامو که خورش پلو بود گرمیدم و خوردم تا خرخره و نمازمو خوندم و تا 5 و رب اینا بیدار بودم و خابیدم تااااااااااا 10!

دیه خودمو با بدبختی راضی کردم که پاشم برم دان برا کاره بعدی که بالتازار بهم سپرده. البته این کارو از قبل از رد کردنم بهم سپرده بود و منم بخاطره حمایتاش قبول کرده بودم و الانم مجبورم فعلا ادامه بدم تا وختی مطمئن بشم که کاری برام نکرد!!

رفدم دان و کتابخونه و چیایی که میخاسمو عسکاشونو گرفدم و یه اشنای قدیمی رو هم دیدم. یه دخدری که تو دوره ارشد با هم همخابگاهی بودیم. و البته هم دانشکده ای. اول من اونو شناختم . پشتش بمن بود و داش با مسئول کتابخونه صوبت میکرد. دیدم مماخش نصف شده! فمیدم عمل کرده! بعد برگشت نشست سرجاش! و من که پشتش بودم با خانومه وارد صحبت شدم. نمیدونم ینی منو نشناخت؟!

خلاصه بعدش اومدم نشستم پشت کامپیوتری که نزدیکش بود و بهش سلام دادم و گفدم شما فلانی نیسی؟ اونم خندید و پاشد و منم پاشدم و بخلم کرد  

و گف نشناختمت خیلی عوض شدی و لاغر شدی...دیه صحبتیدیم و نشستیم سر کارامون.

تا نزدیکای یک کارامو کردم و بعدش پاشدم برم میدون ولیعصر برا تهیه سفارشات مامی! دیشب بهم گفته از لباس راحتیایی که برا خالت خریدین برا منم بخر! عسکاشو دیده و پسندیده! هیچی دیه 170 تومن پیاده شدم و سه تا لباس راحتی براش خریدم با دو تا ملافه نخی. برگشتنی به خونه هم رفدم یه چرخی تو یکی از پاساژا زدم و دو تا شال یکی 38 تومن و اون یکی 50 تومن برا خودم خریدم. 50 تومنیه حریره خیلی سبک و خوش رنگیه و البته جفتشونو میدوستم! بعد اشتبا کردم و یه کیفه کوچولو هم خریدم 38 تومن ... داشتم کیفه رو انتخاب میکردم و فروشنده هه هم کلی برام از تو کمداش مدلای دیگه دراورد و من وسطه کار یهو یادم افتاد که تازه کیف خریدم!! ولی چون فروشندش خیلی خوب بود روم نشد بگم کلا نمیخام! از اون طرف هم بشدت رفته بودم تو موده انتخاب و اگه یهو میگفتم منصرف شدم با خودش میگف دخدره حالش خوب نی لابد! ولی خب خوبیش اینه که از این کیفای سایز کوچیکه و اون قبلیه سایز بزرگ بود!

خلاصه دو و نیم بود که رسیدم خونه و لباسامو دراوردم و یکم نت گردی کردم و ظرفامو شستم و نمازمو خوندم و خابیدم.

.

الان میرم بلیط هم بگیرم برا ولایت. برا سه شمبه میگیرم و اگه خدا بخاد چارشمبه ولایتم. فقط تا سه شمبه باس کلی کار انجام بدم. اتمام مقاله خودم و تصحیح مقاله مشترک و انجام کار بالتازار.

یه بسته هم گوشته چرخی گذاشتم بیرون که باهاش برا سحریه دو روزم ماکارونی بپزونم! کنسرو نخود فرنگی هم خریدم و گوجه هم دارم و تو سس ماکارونی همینا رو میزنم با رب!

.

راستی امروز ولادت امام حسن بود و ازش میخام که شفاعت هممونو پیشه خدا جون بکنه... من همیشه قبل افطار نماز مغربمو میخونم و بعد افطار میکنم و بعد عشامو میخونم. بعد مغرب دعاهام اینان:

- خدا کمکم کنه رفتارمو با اطرافیانم درست کنم (این روزا خیلی بیشعور و سگ شدم!)

- هدایتم کنه به راهه راست و ادمه خوبی باشم تا حد ممکن و کارای زشت نکنم

- مقاله هام جاهای خوب خوب چاپ شن!

- معضل کاریم به بهترین شکل ممکن حل شه و اتفاقی بیوفته که به نفعم شه نهایتن!

- بخاطره سلامتیم تشکر میکنم

- بخاطر وجود خاهریا و مامی و پاپی تشکر میکنم

- از خدا سلامتیه خاهریا و مامی و پاپی و شادیه دلشونو میخام

- از خدا سلامتی و شادی دل دوستان جانهای مجازیمو میخام و دوستان جان های حقیقی رو

.

حالا که نوشتمشون میبینم چقد دعاهام شخصیه!! خاچ تو سرم! از امروز برا شفای حاله بیمارا و حل شدنه معضلاته مالیه بقیه هم دعا کنم! حالا نه اینکه خیلی مستجاب الدعوه هستم ها نه! ولی خب دعا خوبه  دلمون به همین دعا خوشه خدا جون خب چه کنیم! عاره میدونم پرروئم و اینههههمه کار ازت میخام ولی خو از تو نخام پ از کی بخام؟! من که پارتیم فغط خودتی و خودت! پس لدفن اون بالایی هایی که نوشدمو اجابت بفرما! آآآمین!

نظرات 3 + ارسال نظر
آفرین یکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت 14:26

سلام
چرا خوابت نمیبرد عزیزم؟! از فکر؟
من بغلْ دوست؛ حس ارامش میده بم (حالا انگاری بقیه بدشون میاد!!!)
خریدات مبارک باشه گلی؛ ایشالا ب خوبی و دل ِ خوش استفاده کنی ازشون
به‌به ماکارونی
ممنون از دعا های خوب و قشنگت؛ منم در حقت این دعا ها رو میکنم و باشد ک مورد قبول ِ *رفیقْ بالایی* قرار گیرد

سلام آفرین جون. نمیدونم چمه. کلا سیستمم بهم ریخته. عصرا دو ساعتی میخابم ولی این نباس مانع خاب شب بشه برا منه خوش خاب.
بغل حسه خوب میده
قربونت عزیزم مرسی بابت دعاهات

مهشید یکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت 08:52

سلام
خوبید؟ تازه با وب شما آشنا شدم . خیلی خصوصیات مثبت و خوبی دارید و چقدر خوبه که اینقدر استقلال فکری دارید. ان شاا... با این همه پیگیری و تلاش به خواسته های دلتون برسید

سلام
ممنونم ... متشکرم مثبتی از خودتونه استقلال فکری؟! هممممم
ممنونم ازت درسته جدید. خوش عامدی به منزل مجازیم

بهار یکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت 00:05 http://likespring.blogsky.com

مرسی که برامون وقت میذاری و مینویسی
نوشته هات خیلی شیرینه
دوستشون دارم
خریدات مبارررررررک
ولایت خوش بگذرهههه

قربونه باهار جونیمنم تو را دوستْ به قول آفرین ایشالا خوش بگذره... هر چند ایندفه برا تجدید قوا و خوش گذرونی نمیرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد