ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

تعطیلات نوروزانه

مجددن تولده عیده شما موبارککک :))) 

اغاااااا من شیکم عاوردممممممم من صورتم پرتر شدههههههه .... حالا چ خاکی به سرم بریزونمممممم؟!؟! الان یه ظرف سوهان گزی جولومههههه چ جوری ازش نخورممممم؟!؟! مگه میشه عاخه؟!؟!؟ :(((((( خدایاااا عاخه منو چرا ی جوری عافریدی که تا یه لقمه بیشتر از بلیطم میخورم شرو میکنم به چاخ شدن؟!؟! 

.

خب ساله نو با خوبی و خوشی در حال سپری شدنه و من با تی وی دیدن و اشپزی و خواب اوقاته خودم رو میگذرونم و نمیزارم استرس اینده بیاد سراغم ! و طبق معموله تمامی این سالها برا انجام کارای علمیم در ایام عید هی امروز و فردا میکنم ! از بچگیم همینطور بودم... یادمه مشقای عیدیانه و پیک شادیمم همیشه میموند دغیغه نود :///  عادمه دیگه عوض بشو نی! 

.

دومه عید کلی با خاهری بعد از صبونه پیاده روی کردیم. منظورم از بعد صبونه طرفای ساعت ١٢ بود :/ کلی هم عکسیدیم  ... از اون روز قرار شد هر روز بریم پیاده روی و نشون به اون نشون که تا به امروز هر روز بارون باریده... و البته خدارو صد هزار بار شکر بخاطرش. 

.

امروز که چهارمه دیگه عزممو جزمیدم و رفتم به تنهایی پیاده روی. گوجه و خیار و دوغ و ماس محلی هم خریدم... عاااای ماستامون خوشمزسسسس عای خوشمزسسسسس... میگما چرا تو تهران و اینا از این ماست و پنیرای طرفای ما پیدا نمیشه؟!؟ ینی هیچ جوری نمیشه با همین کیفیت اونجا لبنیات تولید کرد؟! ینی گاوای تهران خیلی فرغ دارن با گاوای اینجا؟!؟ عاخه چرا اینجورکیه؟!؟ نمیشه من برم تهران یه بیزینسه ماست و پنیر محلی از نوعه ولایته خودمون را بندازم و پول پارو کنم؟! :))))) کلن نمیدونم چرا از اول امسال خیلی پولکی شدم! یکمم هنری شدم! مثلن اینکه دوس دارم بازیگر بشم!! یا کارگردان! یه بازیگره معمولی هم نه ها!! دوس دارم مث شهاب اسکار ببرم! این چیایی که میگم یه وخ حمل بر شوخی و اینا نشه! جدی جدی این فکرا میان سراغم! 

.

اغا من از فردا میخام دیگه استارته کارای علمیمو بزنم. با روزی سه ساعت شرو میکنم نظرتون چیه؟! خاهریا صب میرن دیگه سر کار و میخام صبح ها هفت تا نه و نیم یه سانس کار کنم، بعد صبونه نه نه بابامو خودمو بدم بخورن ! بعد بساطه نهارو را بندازم و بازم اون وسط مسطا یه سانسه یک و نین ساعته مقاله در وکنم! بعد از نهار رو هم میزارم برا خاب و پیاده رویه احتمالی و گردش خانوادگی و تی وی! خدایا لدفن کمکم کن این برنامه اجرایی شه. مشکلی که هس اینه که پاپی برنامه مرنامه حالیش نی و اهله کارای یهوئکیه! امیدوارم تر نزنه به برنامه ریزیم! ولی خب هر وخ حال کنه اجازه میدم تر بزنه چون پاپیه و احترامش واااااجبببب ! بعله :)))

.

راستی گفدم بهتون اینستا زدم در سال جدید؟!؟ با عرض شرمندگی چون به نام اصلیه خودم مزینه نمیتونم ادرس پادرس بدم! چیزه خاصی هم توش نیس و قطعن اینجا جذابیتش هم برا شما و هم  برا خودم خیلی بیشتره ولی خب خیلی حس باحالیه لایک خوردن اونم توسط افراده هف پشت غریبه ! خخخخخخ 

.

دیگه چی بگم؟ هاااا ی چیه باحال! امروز دم در یکی از دوستای پاپی رو دیدم که بیشتر از ی سال بود ندیده بودمش. عسیسم برام صدقه کنار گذاش :))) انقد حال کردم! یه پونصدی از جیبش دراورد دوره سرم چرخوند! عای حال داد... بوس براش از همینجا :***** 

صب بعد صبونه بود که مامی برگش گف ینی میشه بعد عید که رفدی تهران سریع کارت راست و ریست شه؟! منم گفتم : "نه بابا حالا طووووول میکشه تا بخان شونصد تا جلسه بگیرن ...." به اینجا که رسیدم یهو یه چی تو اشپزخونه ترکید!!! رفتیم دیدیم یکی از حبابای لوستر( لوستر اشپزخونه دو تا حباب داره) پخش زمین شده و خرد و خاکشیر شده!!!  یه جوری شدم! تفسیره من اینه که بدست اوردنه این شغل حس منفیه ناشی از حسادته زیادی رو در افرادی که میشناسم ایجاد کرده ( خو یه عده زیادی خبر دارن از موافقت اولیه) و همین انرژی منفیه ییهو وارد خونه شده و خورده به حبابه اشپزخونمون!!! نخندین جدی میگم! من بشدت به انرژی مثبت یا منفی اعتقاد دارم! نظره شما چیه؟! این حادثه رو چطور تفسیر میکنین؟؟ بگین دیه چی میشه؟!! 

خلاصه سریع بعدش اسپند دود کردم برا همه و تو کل خونه چرخوندم و زحمت صدقه رو هم که دوسته پاپی برام کشید! خاهری هم فک کنم صدقه کنار گذاش. اینم از ماجرای امروز! هاااا راستی نیمساعت پیشم لامپه حموممون سوخت! -_- 

.

خو دیه من برم یکم تی وی ببینم! دوس جونا امیدوارم به خودتون خوش بگذرونین و نذارین غمها و نگرانی ها تو این روزای اول سال بیاد سراغتون! بزارینشون برا بعد سیزده بدر دوره هم میشینیم برا رفع و رجوعشون تدابیره ویژه اتخاذ میکنیم! خخخخخخ 

خو دیه برین! منم میرم! بای بای و بدروود و موعآآآآآچ 

.

.

توضیح نوشت: این پست در سوم فروردین شروع و در چهارم فروردین یک هزار و سیصد و نود و شش به پایان رسیده عسد!!!!

نظرات 5 + ارسال نظر
مرغ آمین چهارشنبه 9 فروردین 1396 ساعت 10:18

سلام ملی جون سال نو مبارک به امید روزهای خوب

سلام امین جون قربونت سال نوی تو هم مبارک ... ایشالا بهترین سال رو پیش رو داشته باشی

minla شنبه 5 فروردین 1396 ساعت 14:39

سلام ملی جون
سال نوت مبارک

امیدوارم بهترین ها برات اتفاق بیفته و شادترین لحظه ها رو داشته باش

نگران نباش اونی که تا اینجای کار رو درست کرده اراده اش قویتر از همه اراده هاست

سلام مینلا جون. سال نوی شمام مبارک ایشالا برا تو هم بهترین سال باشه عاره راس میگی توکل بر خدا... مرسی ازت

سارکبیر شنبه 5 فروردین 1396 ساعت 11:13

سلام ملی عزیز...
پست هات رو گاهی میخونم ...
اما کامنت گذاریم ضعیفه...

الان دیدم تو لیست وبلاگات نوشتی سارکبیر مد ظله الشریف ینی خندیدمااا

عیدت مبارک

سلام سااااار جون ممنون که میخونیم منم میخونمت همیشه. دیگه دیدم کبیر داری ، فلذا گفدنه مد ظله الششریف واجب بود
عیده شما هم مبارک بادا

بهار شنبه 5 فروردین 1396 ساعت 00:55 http://likespring.blogsky.com

من برعکسم ملی...من ابدا تو عید وزن اضافه نمیکنه کلا استعداد چاخ شدن ندارم
آی ام دختره 47 کیلویی
ارههههههه وان یکاد و سوره ناس رو زیاد بخون.منم باهات موافقم که انرژی منفی حسودا بوده.چشمشون درآد.صدقه هم زیاد بده.ایشالا نمیتونن کاری کنن و با اون شکستنه همه چی رفع شده .

خوشبحالت دخدره ٤٧ کیلویی ... از طرفه من روزی ی دونه چیپس و کلی ته دیگه چرب و عاجیل و یه عالللللمه شیرینی خامه ای و خشک بخوووور
ان یکاد و ناس هم الان میرم میخونمممم باشه صدقه هم میزارم کنار ... ایشالا ایشالا ... مرسی بهار جونمممم

H.K جمعه 4 فروردین 1396 ساعت 22:09 http://hamidkaabi.blogsky.com/

سلام ، سال نو مبارک...
خب! از سوحان می تونی بخوری، ولی عوضش کمی ورزش میتونه میزونش کند...

سلام ممنونم... عاره خب اینم میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد