زمسدوووونه خدا سرررده دمش گررررم

سلام بروبچز

میبینم که همتون قندیل بستینو موفا همه عاویزونه  چه سرد شد ها دوباره...نههههههههههههه؟ غلام؟!

.

دیروز که شمبه بود رو فاکتور میگیرم. راستیتش حوصله هم ندارم هی یادم بیارم ببینم چی شده بود چی نشده بود. فغط عاخر شبشو بگم قبل خاب! وای وای! هوسه قرمه سبزی منو کشت دیشب...عاخ عاخ عاخ...خدایااااا کی سه شمبه میشه من برم سلف قرمه سبزی بخورم. امروز برنجو قدغن کردم برا خودم به عخشه سه شمبه....قراره بگم یه دیس پرررر برام برنج بکشه عاااشپزه مهلبون با یککک عالمه خوروششششت قرمه سبزیییی ...به به  یه دونم لیمو عمانی میگم سوا کنه از تو دیگ بندازه تو خورشتم....همممممممم به به ....وای نکنه بمیرم تا سه شمبه نتونم اون قرمه هه رو بخورم؟! نکنه بلا ملایی چیزی تا اون روز سرم بیاد؟!  نهههههه چطور تا سه شمبه دووم بیارم؟! تازشم سه شمبه ساعت 3 یه جلسه دفاعم هس که میخام تشیف ببرم براش! ووووی فک کن! قرمه سبزی بخوری بعد بری جلسه دفا ! خخخخخخخخخخخخ

.

عاره اینجوریا! صب که یه رب به هف پاشیدم و نمازم خونیدم و املتم رو با یه قاچ نارنج و نون بربری و یه ماگ چای زدیدم تو رگ و د برو به سمت دان! اونجام تا ساعت یک یکم کارامو کردم و وسطشم چای و یه دونه کیک خودم که دیروز تو کارگاه دادن. کیکه دو تایی بود یکیشو دیروز خوردم یه دونشم گذاشتم نیم چاشته امروزم باشه. هاااا دیشبم سالاد که میگرفتم برا شامم یه ظرفم سالاد گرفدم که با خودم امروز ببرم دان با جوجه بخورم. جوج رو با نون زدم!

دیه راه افتادم سمته خونه و سه اینا گرفتم خابیدم تااااا 4 که مهمونه اسکارلت خانم اشتباهی زنگ در خونه منو زد ینی هاااا این عادم بالفطره مزاحمه! مهموناشم مزاحمن حتی! با اون صدای اکبیریش...اه اه ... تازه نمیدونم این تهویه دسشوریش خرابه یا چیه صدای تراکتور میده هروخ روشنش میکنه. خر خر خر خر صدا میده. شایدم چون دیوار مشترکمون نازکه اینقد صدا درز میکنه تو واحد من. نمیدونم واللا! هی هم این تهویه رو میزنه من موندم واقعن مگه چن بار در روز این میره دسشوری؟!! کلهم وجودش مشکوکه این زن! من که میگم دستش تو خلافه! حالا ببینین کی گفدم...خیلی مشکوک میزنه بابا! شبا همش ساعت یک و اینا میاد خونه. عصرا هم خیلی وختا صداهای مختلف مردونه شنیدم که باهاش میان  الله اعلم ...حالا نمیخام گناهشو بشورم ولی خب خیلی حس بدی بهم دس میده وختی با خودم فک میکنم که دیوار به دیواره یه عادمه خلافم! تقصیره این مردک صابخونس دیگه...بیشعور ورداشته خونشو داده دسته کی! از سر و رو و اون طرز حرف زدنش میباره که خلاف باشه...عه عه عه ...بگذریم

.

عصری یکم مقاله خوندم با سرعته لاکپشتی که زانو چپش که درد بوده بسته و ناخنه شصت پای راستشم رفته تو گوشتش! دیه ساعتای این ماهمم تقریبن تکمیله فقط یه شیش هف ساعتی باس بزنم که اونم گذاشتم برا سه شمبه. فردا صب که پاشم اول لباس میشورم و حمام . بعد مقاله سوممو که بلخره استاد جان تایید کردن میفرسم برا ادیت که ایشالا زودتر سابمیتش کنم و بعدم برا نهار را میوفتم میرم دان. برگشتنی هم یه سر باس برم از یخچاله گروه سه تا سوسیسمو وردارم! امروز صب برا گردالو خریدم و یکی دادم خورد. داش میکشت خودشو که نازش کنم. گرفته بود پاچه شلوارمو داش گاز گازی میکرد. نمیدونم چش بود به شدت دچار کمبود محبت شده بود.

.

دیه همینا دیگه. پاشم نمازمم نخوندم! نمازمو بخونم و یکم بزبانم و بعدم کپه بنمایم.

در این شبهای سرد زمستان برا همتون از ته دل شادی و ارامش میخام.قوبونتون...امضا...ملی