ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

شیفت دیلیت

سلام. دلم گرفته بود ولی با دیدنه پیاماتون یکم دلم گرم شد. خدا دلاتونو گرم کنه

دیروز نزدیک هشت رسیدم خونه. قبلشم بربری خریدم یه دونه و تازه از تنور دراومده بود و جاتون سبز با پنیر و گوجه و شلغم و فلفل دلمه یکم خوردم. بعدشم خب خسته بودم و پامم درد بود به خاطر لبتابی که با خودم حمل کرده بودم.

خسته هم بودم و یکمم سرم درد میکرد. سرو صورت نشسته یکم نشستم جلو بخاری که گرمم شه. یه زنگ زدم به خاهر بزرگه که صب بیدارم کرده بود و منم بیحوصله باهاش حرفیده بودم. قط که کردم زنگیدم به الف. بیحوصله تر از همیشه بود اونم و میگف حالم یه طوریه. تو دلم گفتم تو که همیشه حالت یه طوریه. گفتم روحی گف نه جسمی. حالت تهوع دارم یکم و اینا. حرفی برا گفتن نداشتیم. من برا شوخی برگشتم گفتم الف بیا تبدیل بشیم به عادمای بی بند و بار و هرکدوم بریم 5-6 تا دوس پسر و دختر بگیریم. اونم برگش گف من و تو اهلش نیسیم. برگشت گف ادمای خوب نمیتونن کسی رو جذب خودشون بکنن و کسی تو این دور و زمونه دنباله خوبی و این حرفا نیست و همه دنباله منفعت خودشونن. تو باید یه نفعی براشون داشته باشی که پیشت بمونن. یا بتونی جذبشون کنی یا بتونی خرجشون کنی! نمیتونی جذبشون کنی چون جاذبه ای نداری! مردا دنباله قیافه و اندامن! ( حالا من قیافه خودمو جزو متوسط رو به بالا ها میدونم و اینو مطمینم که حداقل زشت نیسنم!! ولی خب در مورد اندام حق داره. من یه عیبه اندامی دارم!) به اینجا که رسید گفدم تو که اندام و قیافتم خوبه پس تو چرا نمیتونی جذبشون کنی؟! برگشته میگه چون من دلم مرده! جالبه دو سه دقه قبلشم گفته بود ادما دمباله دل و این حرفا نیسن و فقط میخان از تو بهره ای ببرن یا جنسی یا مالی. خلاصه حرفاش به نظرم این بود که چون تو نه بهره مالی به طرفت میتونی برسونی و نه بهره جنسی پس پسری نمیاد باهات باشه! شایدم راس میگه. البته فک کنم راس میگه! بعدن ترش یهو برگشت گف هر کی هم میاد سراغ من میگه منو بگیر!!! وااای اینو که گف من از ته دل زدم زیر خنده! خب با یه لحن مستاصلی گفت اینو. الف یهو بهش برخورد و گف چرا میخندی؟ گفدم خب خنده دار گفدی بعد یهو دیدم صدای بوق بوق اومد. فک کردم انتنم رف ولی بعدش که زنگیدم و دیر برداشت فمیدم ناراحت شده. گوشی رو برداشت و با عصبانیت گف هر وخ از این فاز دراومدی و خنده هاتو کردی با هم حرف میزنیم و دوباره قط کرد!

.

من؟ خیلی ناراحت شدم. از اینکه هیچ وقت بهم نمیزنگه مگه یه هفته ده روزی خبری ازم نباشه تا یه زنگ یا یه پیام تو تلگرام بهم بده. از اینکه هیچ وقت ابراز علاقه ای بهم نکرده. بیاین روراست باشیم! من الف رو دوس ندارم! واقعن علاقه ای بهش ندارم! فقط یه مهر و محبتی ازش تو دلم افتاده همین. هیچ وقت هم بهش ابراز علاقه نکردم. و با خودم دارم فک میکنم اونم وظیفه ای نداره که بمن ابراز علاقه کنه. خب زوری که نیس دوس داشتن. همونطور که من دوسش ندارم اونم دوسم نداره! خیلی گریه کردم دیروز. الانم که تو سایتم گریم گرف ولی باس خودمو کنترل کنم! اینکه بهش زنگ میزنم برا پر کردن اوقاتمه. شایدم اشتباه میکنم ! نباید ازش استفاده ابزاری کنم. وختی علاقه ای بهش ندارم و قبولش ندارم نباید بهش بزنگم. دیروز به ذهنم رسید که یه تی وی بخرم! اینجوری سرم تو خونه گرم تر میشه مواقع بیکاری و استراحت و به جا اینکه گوشی رو بگیرم دستمو بزنگم به الف ، تی وی رو روشن کنم و ببینم. پارسالم همین موقه ها بود که کلا ازش بریدم و گفدم نمیخام بهش بزنگم و تنهام بزاره. دیشب که خوب گریه هامو کردم و بعد نماز که اومدم بخابم دوباره تصمیم پارسالمو گرفتم. ولی دیگه بهش خبر ندادم. کلا بلاکش کردم هم از تلگرام هم از واتس اپ هم گوشیم و هم اسکایپ. دیگه هم نمیخام باهاش صوبت کنم. میدونین چیه؟ شیفت دیلیت برا من خیلی خیلی اسون میشه وختی به ته خط رابطه با یه نفر برسم. حالا اون یه نفر هر کی میخاد باشه. وختی به این نتیجه برسم که ارتباط من و این عادم دیگه ارزشی نداره. شیفت و دیلیت میکنم ...برای همیشه.

.

در مورد تنهاییم هنوز تصمیمو نگرفتم! معلوم نیس بخام کسیو تو زندگیم راه بدم یا نه. شایدم الف دوباره برگشت ولی احتماله اینکه راهش بدم دوباره خیلی ضعیفه. چون هم من به اون مرحله شیفت و دیلیت رسیدم و هم اون علاقه ای به من نداره که بخاد برا ارتباط دوباره با من زحمتی به خودش بده.

.

زندگی ادامه داره. صب شش و پنجاه پاشدم و یه نگاه به چشای پفیم کردم و یکم دلم به حال خودم سوخت و بعدم نمازیدم و صبونه و پیش ب سوی دان. تو محوطه گردالو رو دیدم که اومد به استقبالمو داشت میمرد از گشنگی. یه سوسیس بهش دادم و دیدم سه تا کلاغ ناقلا دوره اش کردن و قشششنگ سرشو کلاه گذاشتن! یکیشون مشغولش کرد اینطوری که رفت نزدیکش و گردالو هم عینه خنگا رف که مثلا بگیرتش و سوسیسو ول کرد به امون خدا و اون دو تا دیگه کلاغ ناقلا هم تیکه های سوسیسو گرفتن به منقار و رفتن.... دیدنه این چیزا بهم انرژی میده...قصه های طبیعت و زیبایی ها و بامزگی های مخلوقات خدا.

بعدم که اومدم اینجا و کامنتای شما رو دیدم. و حالم بهتر شد. بهترتر هم میشم. امروز کلید مقاله چهارمو میزنم و دیشبم استادم بهم پیام داد که به زودی بهم خبر می ده که برم اسکایپ با هم رو مقالات کار کنیم. البته برا مقاله چهارم یه سری کارای تحلیلی اضافی و سرچ جدیدهم باس بکنم و کاراش بیشتره.

.

خدایا به امید خودت و نه هیچ کس دیگه... خوش باشید دوستانه جان

ندا نوشت: ندا جونی که اصرار داری خصوصی باشه پیامات. با اجازت اسمتو میزارم ندا سکرت !  چون ما یه ندای گل اینجا داریم نمیخام باهاش قروقاطی شی رمزو میفرسم امروز فردا. ایمیلتم اره نشون داده میشه برام.

نظرات 12 + ارسال نظر
ندا سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 22:42

ملی عزیزم سلام
از تصمیمی که گرفتی جدا خیلی خوشحال شدم بنظر من تصمیم شجاعانه و در خور شخصیتت گرفتی
رابطه نیم بند هیچوقت به دربخور از آب درنمیاد هیچوقت
بعدهم ناراحت نشیا از الف خوشم نمیاد انگار با دست پس میزنه با پا پیش میکشه و از خودش خیلی راضیه و کلا از آدم هایی که شجاعتشونو برای بیان و گوشزد کردن عیوبات دیگران خرج میکنن خوشم نمیاد و ازشون دوری میکنم این آدم ها انصاف کمی دارن و آدم های کم انصاف خطرناکن
دعات میکنم
در پناه خدای مهربان باشی و دست هایت توی دست خدا

سلام ندا جون دست و پا رو خوب گفتی و از خودش راضی بودن رو ممنونم ندا جونه عزیزم....چه دعای قشنگی کردی

ناهید سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 14:00

سلام
نوشته هات و خیلی دوست دارم
دوست جدید من

سلام
ممنونم ناهید جون رمزو فرسادمااا

shabdar دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 23:03 http://fourleafclover.blogfa.com/

salam elahi ke arameshi ke mikhay khoda behet bede . fonte farsi felan nadaram va gar na delam mikhad yek alame inja barat benevisam o post ham bezaram.
tanhaei khili sakhte man halet ro dark mikonam

سلام شبدر عزیز. مرسی بهم سر میزنی بابا زودتر فونت فارسی بنصب کاری نداره که ... دلمون برات تنگ شده خبببب

شادی دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 13:16

تا اومدم غلط نگارشی م رو اصلاح کنم ارسال شد
بذارید بحساب حال بد روحی م

عاخی چرا حال بد عزیزم؟ بلا دوره خدا نکنه حالت بد باشه

شادی دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 13:14

سلام
همین مکالمه شما با الف باعث شد ما رو جوگیر کرد حسابی

سلام....خخخخخ

شیدا دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 02:11 http://79681.blogsky.com/

تی وی داشتن خوبه :))
سرگرمیه خوبیه اما فقد واسه سرگرمی نه بیشتر!!!

+مبارکه تمومیدن مقاله سوم و شروعیدن مقاله چهارم
امیدوارم زود تر و راحتر از اونچه که فکرش رو میکنی تایید شه و ی نفس راحت بابت تمومیدنشون بکشیییی ^____^
انجام دادن ریز ریز کارهات به من کلی انرژی میده ، منی که لازم دارم حتما یکی تهیجم کنه و تلاشش رو ببینم یا یکی هی ازم کار بخواد تا ی حرکتی بزنم و الا حرکت های فی امان الله ازم سر نمیرپزنه چ خوب که مینویسی ازشونن
مرسی بخاطر انرژی ها خلاصهههه

عاااوره!
منم امیدوارم خب خداروشکر که انرژی میگیری از اینجا خواهش میکنم عزیزم تو هم مرسی که سر میزنی

پیشی دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 00:15

ملی جون این بالا و پایینا توی دوستی مخصوصا با جنس مخالفی که دوستی بیشتر به سمت اجتماعی بودن میره همیشه پیش میاد... ادم پیش خودش میگه خب این طرف فقط دوست اجتماعیه که درددل میکنیم ولی چون جنس مخالفه خواه نخواه ادم از بعضی رفتارش ناراحت میشه و توقع داره بهش توجه بیشتریی کنه...
من چون خودم تجربه کردم نظرم اینه که اگر واقعا اینقدر قوی هستی که بی محلی های ریز و این بند و بساطهایی که توی این روابط پیش میاد رو اسون ازشون بگذری و عین خیالت نباشه خوبیش بیشتر از بدیشه این رابطه. چون اینطور که از الف نوشتی دوست خوبی بنظر میاد.
اگر میخوای نگهش داری و علاقه هم بهش نداری باید ریلکس باشی...و رفتارای گاها ناشی از بی توجهی و بی محبتیش رو به دل نگیریی... توی دوستی با همجنس هم همین داستان هست... اگر ریلکس نباشی زود دوستی بهم میخوره... فقط چون توی همجنس ادم زیاد ریزبین نمیشه و زود از دلش میره معمولا دوستی رو ادامه میده ولی با جنس مخالف مخصوصا وقتی تنهایی خیلی حساسیتت بیشتر میشه... مطمئا الان الف هم تقریبا شرایط مشابهی داره و اونم گاهی از بی محلی تو ناراحت میشه...
خلاصه عزیزدلم امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیریی چون حس کردم شرایطمون نزدیک بهم بوده اینا رو گفتم
فقط ملی جان تحت هر شرایطی سعی کن ریلکس باشی و سخت نگیریی...
انشاالله که بهترین ادم نصیب میشه عشقم

حرفای شمام کاملن صحیح و سنجیدس پیشی جون. راس میگی ... چون الف گاهی حرف از ازدواج میزنه من یکم میترسم. میگم شاید فک میکنه من خیلی دوسش دارم ک انقدر هی بهش میزنگم!! در خالیکه اینطور نیس و تماسای من چندان از سر علاقه نیس! و الف هم واقعن اونی نیس ک من برا همه عمرن بخام انتخابش کنم.
فعلن ک سپردم ب مرور زمان ببینم چی پیش میاد .. مرسی از نظرت عزیزم

minla یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 23:09

ملی جونم نبینم غمگین کنی خودتا دختر!

به نظر من تی وی فکر خوبیه. چون گاهی داری غذا میخوری یا کارای دیگه میکنی و خوبه که یه صدایی و یه تصویری توی خونه باشه. و کلا برنامه جذابی نداره که نگرانش باشی که وقتت تلف بشه. اگه هم از برنامه ای خوشت اومد خب وقت دیدنش رو میزاری با زمان استراحتت یا پخت و پز و شام.

در مورد الف هم شیفت رو یکم شل کن ولی واقعا از ذهن و دلت و روزهات دیلیتش کن.
میدونی من فکر میکنم اگه یه رابطه درست پیش نرفته به اون سمتی که باید به راحتی و با گذشت زمان دیگه راهشو پیدا نمیکنه. پس بزارش کنار که اگه نذاری الف خان هرروز بدتر از دیروز میشه چون تو بااین شکل از رابطه بهش ابراز علاقه یا .... نمیکنی و حست بدتر میشه و دورتر میشی و اونم بی تفاوت تر و سردتر و سیکل معیوبه کلا.
بزارش کنار. اگه یه موقع سفت و محکم اومد و بعد مدتی اجازشو خواستی بدی باید یه جور دیگه تعریف بشه همه چیز . از اول.
ولی فعلا شاید باید فاصله بگیری.

دلت همیشه شاد باشه ایشالا.

چشم مینلا جون تی وی عاره امروز قیمتاشم دیدم میشه خرید
حرفات در مورد الف صحیحه ... ممنونم بابت نظرت و لطفت
تو هم الاهی همیشه شاد و خرم باشی

فائزه یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 19:29

سلام عزیزم
تی وی نخر که از کار و زندگی میفتی ، فکر کن مثلا جذب یه فیلم یا برنامه بشی یهو ببینی دو ساعته وقتت رفته
اگه مدیریت وقتت خوبه بخر
در مورد الف خودت بهترین حرف رو زدی ، واقعا وقتی بهش علاقه نداری درست نیست باهاش در ارتباط باشی . اونم که انگار پیش خودش یه فکرهایی کرده بود و همچین گاهی جدی جدی میره تو فکر مزدوج شدن با شما
ان شاءالله یه بخت سپید داشته باشی با یه پسر جنتلمن

سلام. اینم حرفیه. ولی کلن زیاد جزبونکی نیسم! حالا ببینم چی میشه.
مننونم از شما

بهار یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 15:37 http://likespring.blogsky.com

سلام ملی جونم
نبینم دلت گرفته باشه...
خوب کاری کردی دیلیتش کردی.نبودنش بهتر از بودنشه.والا ادم یکیو میخاد حالشو خوب کنه نه که باعث حال بد بشه.تنهایی خیلی بهتر از بودن با ایناست.برای خودت برنامه های مفرح بریز.من درکت میکنم.منم عین خودت تنهام.گاهی ادم دلش میخاد یکی باشه که خب نیست...چه میشه کرد.باید بسازیم.
ملی باورت میشه دیروز داشتم بهت فکر میکردم بعد به خودم میگفتم ملی چرا تی وی نداره؟؟؟بعد به خودم گفتم خب سرش شلوغه کلی درس مرس داره تی وی به چه دردش میخورهولی بخری خوبه هااا...البته تو تلگرام هم پادکست های خوبی هست که میتونی بهشون گوش بدی.تازشم یه برنامه خوجل تو راهه تیم منصور ضابطیان اینا.که مطمئنممممم حالتو خوب میکنه.البته برنامشو اینترنتی منتشر میشه.
https://telegram.me/vaghtekhab
این ادرس کانال تلگرامشونه.اونجا بهتر در جریان قرار میگیری.هنوز شروع نشده ...ولی تو همین روزا میان
مراققب خودت باش خانوم دکتر ناز

سلام بهار جونیم عاره باس ساخت، خیلی از اینایی هم که مثلن یکیو دارن از ماها هم تنهاترن و این دردش خیلی بدتره
جدی به تی وی فک میکردی؟ چ جالب! من دقیقن طرفای نه اینا به این فک کردم ک تی وی بخرم! تله پاتی کردیم؟ مرسی برنامه معرفی کردی... حالا ببینم میتونم تصمیمه خرید تی وی رو بگیرم یا نه
قوبونت برم بهارجونه عزیزم

س یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 13:43

وسط درس خوندن اومدم اینجا راستش امروز حالم خوب نیس یکم دیروزم جایی بودم و موج منفی کلی داشت. ولی پستت خیلی حالمو خوب کرد نمیدونم چرا. موفق باشی خانم دکتر خوش قلب و مهربون

موفق باشی تو درسات حاله بد مهمونه همه میشه گاهی... ولی میگذره. خداروشکر که حالت با خوندنم بهتر شده قربونت

مرغ آمین یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 12:40

خودتو ناذاحت رفتارای الف نکن وقتی اینقدر قوی هستی که می تونی شیفت دلیتش کنی ملی جونم! کلا به نظر من پسرا رفتارای تکانشی زیاد دارن دست خودشونم نیست

سعی میکنم بهتر باشم ممنونم امین جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد