ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

خسته ام مممممن..... خسته امممم منننن!

.... مث مورقه بالو پر شکسده ام منننن  عااااره!

سلام

جونم براوتون بگه که بنده الان در دانشکده بسر میبرم. تا جایی که رفیخه شفیخم موی دماخ نشه مینوسیم و منتشر هم میکنم! و بعدن تر بقیشو میرم تو خونه مینفیسم.

پریروز که پنشمبه بود و صب از هشت زدم بیرون و تا 12 کارگاه بودم. بسیار عالی بود. فغط اینکه یکم دور نشسده بودم ( چون انگلیسی زبان بود کارگاش ترسیدم برم جولو بشینم!) ولی کلن خیلی خووووف بود و یاد گرفدم و مدرسشم باحال بود. یه تکلیف گروهی بهمون دادن و چشمتون روزه بد نبینه با یه عتیقه ای هم گروه شدم که البته بعدن فهمیدم چقدر انسانه شریف!! و پاک!!! و عتیقه ایه!! سریع رشته امور رو در دست گرفت چون انگلیسیسش خوب بود. عاخه تعدادی از بچه های گروهمون هم خارجکی بودن و اوشون هم خارجکیش خوب بود و برا همین خودشو کرد کوردینیتوره گروه. دیگه قرار بود ما هر چی فایل سرچ کردیم و پیدا کردیم براش بفرسیم که اونم بفرسه برا همه !!! عاخه من نمیفهمم این چه کاریه! خولاصه عاغا این موضوعه گروه ما هم هیچی تو نت نداشت هیچییییییییییییییییی هااااا. من فقط تونسدم یه فایل دو صفه ای پیدا کنم در مورد موضوع که اتفاقن بدرد بخور و کاملن مرتبط بود. و تا شبه پنشمبه فرسادم برا دخدره و هی منتظر بودم که این بفرسه برای همه! جمعه عصر شد و نفرساد! اخرش بهش ایمیل زدم که عاقا جون فرستادی به بقیه این فایله منو؟ برگشته میگه نه من چیزی دریافت نکردم از شما عزیزم!!! از اون ورم یکی از بچه های گروه که طفلک قرار بود ارائه کننده نتایج باشه به همه یه ایمیل زد و گف هر کی مطلب پیدا کرده برا من بفرسه و من هیچی واسه اسلاید ساختن ندارم!

.... بقیشو میام مینفیسم! از منزل....بس که این دخدره حرررررف میزنههههههه ووووووووووی ....فهلن!

.

خب اومدم! ببشخین دیر شد! تابرسم خونه و دس و بال بشورمو و یکم ویتامین رسانی کنم به بدن و نماز بخونم و با داداشه یکی از دوسام که زنگیده بود بحرفم و بعدم با الف باسکایپم شد الان! دیه ببقشین

.

... خلاصه من فایلمو به دخدری که قرار بود ارائه رو بده فرسادم و اونم تشکرید و تمام!

امروز صب ساعت شش و ربع پاشیدم و نماز خوندم و صبونه خوردم و رفدم برسم دان. یه رب به هش انگشت رو زدم و رفدم بسمته محل کارگاه که طبغه دومه دانه خودمونه. هشت و نیم قرار بود شرو بشه جلسه دومه کارگاه و یه نیمساعت زودتر باس جم میشدیم که تبادل نظر کنیم اعضای گروه. دیه رفدم و دیدم عاره یه گوشه جمعن. رفدم بالاسرشون دیدم دخدر عتیقه هه با یه قیافه درهمی داره اسلاید میسازه! البته ساخته بود اون یکی دخدره و این داره سر و سامونش میده و قرارشونم عوض شده و قراره همین عتیقه هه ارائه رو بده. بعد دخدری که قرار بود ارائه بده و شب فایلو براش فرسیده بودم برگشت(محترمانه) گف برا بقیه هم این فایلو فرسادین؟ گفدم نه من فقط برا خانومه شین( همون عتیقه هه) فرسادم طبق قرارمون و ایشونم قرار بود برا همه send to all کنه. بعد دخدره برگشت گف من فایلی از شما دریافت نکردم! منم گفدم خانم دکتر من دو تا ایمیل برات فرسادم ...برگشته پر رو پر رو میگه کی فرسادی با یه نگاه وحشیانه_ دیدین بعضیا نگاهاشون وحشیانه و درررنده هس؟ انگار میخان ادمو بخورن! دقیقن اونجوری_ منم گفدم همون روز شب! چارشمبه شب! نهههه جمعه شب! نه نه کی بود کارگامون پنشمبه شب! اونم دررریده تر نیگام کرد! خب بابا اصن هول شدم دخدره چنان با انرژی منفی بهم نیگا میکرد که عینه شیطان شده بود!!! بوخوداااا. بعد یهو با لحن زننده ای گف : هههههه!!

منم برگشتم گفدم (البته محترمانه) که خب اگر نت دارین میتونین چک کنین ایمیلتونو من برات فرسادم فایلا رو به موقع! خلاصه که فقط همون فایلی که من فرسادمو تو اسلایدا استفاده کردن و بقیه شون حتی همین مختصر مطلبی که من گیر اورده بودم رو هم نتونسه بودن پیدا کنن و تعجب میکردن من چطور پیداش کردم و یه جورایی نجاتشون دادم ! ولی کیه که بفهمه! البته همشون فک کنم فهمیدن و تربیت لازم رو نداشتن که تشکر کنن! اون دخدرم که وحشی بود کلا حرجی بهش نبود!!

.

سر کارگاه بعده اینکه ارائشو داد نت گوشیم رو وصلیدم و ایمیلی که پنشمبه براش فرساده بودم و باز کردم و اول ادرس ایمیلشو نشون دادم و گفدم ببین ایمیل شما اینه؟ میگه عاره!  بعد متن ایمیل و فایل اتچ شده و تاریخ ارسال ایمیل رو گرفتم جلوئه چشای کورشدش ! و برگشتم بهش گفدم خودمم شک کردم که ایمیل براتون فرسادم یا نه. پر رو پر رو میخنده!! واقعن بعضیا چطوری میتونن انققدددددر دریده و پررو باشن؟؟؟؟ خدایا خداوندا مطمئندی اینا رو خودت عافریدی؟!! ندادی دسده فرشته های دوره کاراموزی یک؟! واللا! من از همینجا این فحشا رو تخدیمش میکنم( دخدره دریده ی چش سفیده بی مصرف!)  شمام میتونین جهت دلگرمیه ملی نفری یه فحش براش برفسین از همینجا

.

توی کارگاه به استادمم در چند شبکه مجازی پیام دادم که من دانم و هر وخت بگی میام خدمتت. قرار بود فغط سه شمبه هفته پیشو بیاد دان ولی خوشبختانه همون موقه گف شمبه هم میاد. دیه کلاس ادامه داشت تا 12 و نیم و تموم که شد من پریدم طبخه خودمون و دیدم استاده هنو نیومده. یهو گوشیمو که چکیدم دیدم پیام داده یه ساعت پیش که "همین الان بیاین!" پرسیدم از منشی که دکتر کو؟ گفدش اومده بود و همی الان رفت! وااااااااااااای انقدر حالم بد شد که نگو. دیگه با ناامیدی اول رفدم وویس ریکوردرمو دادم به دوستم که جلسه پیش دفاعش بود و بعدم رفدم ناهار! برگشتنی وسط حیاط یهو گوشیم خاموش شد! وااااااااااااای یادم افتاد شارژش کم مونده بود ولی انتظار نداشتم انقدر زود شارژش تموم شه. دیگه با خودم داشتم در حالیکه میرفدم سمته اسانسور کلنجار میرفتم که حالا چه گلی ب سرم بگیرم( نگران بودم استادم دوباره اس بده یا بزنگه ) که یهو سرمو اوردم بالا و دیدم عهههههه استاد جونم از در اومد تو...عسیسممممم ...رفدم طرفش و عذر خاستم که پیامشو دیر دیدم و نرسیدم برم پیشش و بهم گف همی الان بیا! دیه رفدم تا سه و ربع پیشش و یکم کامنت ازش گرفدم. هااا راسدی دیروز رفدم از عاجیل فروشی یه بسته هم عاجیل براش خریدم. پسته و فندق و بادوم هندی و بادوم شور. خب تا اخره این هفته داره برمیگرده! دیه اونم بهش دادم و ازم تشکرید. وسطه صوبتا یه چیزی رو تو مقاله غلط نوشته بودم و بهم گف اینو چرا غلط نوشتی. میگم نههههه استاد اینو خودت نوشتی! میگه امکان نداره! منم با اطمینان میگم نههههههه استاد خودتون نوشتین اینو! دیه مجبورم کرد فایل اولیه مقاله رو پیدا کنم! نیگا که کردیم دیدیم بعله اشتبا از من بوده!!! برگشته میگه ببین تو الان دو تا خطای بزرگ کردی...اولن فلان چیزو غلط نوشتی ، دومن این خطا رو داری میندازی گردنه من! بعد دید من شرمنده شدم خندید و به عاجیلا اشاره کرد و گف حالا خوبه که با پسته اومدی یکم جبرانه این خطاهات میشه....خخخخخخخخخ

.

دیه طرفای سه و نیم بود که با دوسم که پیش دفا داشت و حالش خوب نبود رفدیم و براش بسدنی خریدم !  برا خودم نونیش رو و برا اون البالوییش رو. یه دونم کیک براونی از اینا که گرم میکنی تو ماکروویو و شکلاته توش داخ میشه و میزنه بیرون! بعد دو تا بشقابه یه بار مصرف گیر اوردم و براونی رو گذاشتم تو ماکروویو و داخ که شد دو تیکش کردم و برا هر کدوم یه تیکه گذاشتم و بسدنی نونیه خودمم که زعفرونی هم بود دو نصف کردم و برا هر کدوم یه نصفی گذاشتم و وااااااااااااااااااااااااااای محشر شد! کیک داخ براونی با بستنی زعفرونی حتمن امتحان کنین. دوسدمم خوشش اومد. بعد بسدنی البالوییه خودشم خورد.

.

دیه چون من کمبوده ساعت دارم تا هشت باس مینشستم و اونم نشست و الکی فقط فک زدیم. دیروز برا پنشمبه عصر بلیط گرفدم به مقصد ولایت. تو این چهار روز هم روزی 12 ساعت باس انگشت بزنم که حقوقه این ماهم قط نشه! اینم از این!

.

دوسدانه جانم برام انرژی مثبت و دعاهاتونو تو این شبای سرد بفرسین تا حسابی گرمولکم بشه  بوس بوس چون که دوس دوس! خخخخخخخ بای بای

نظرات 6 + ارسال نظر
ندا دوشنبه 22 آذر 1395 ساعت 17:19

سلام ملی جون دو هقته پیش تبریز بودم کلی باخواهرم ذکرخیرت بود
راستی با الف اشتی برقرار شد؟

سلام ندا جون. به به چقد خوب. شما لطف داری قندیل نبستی؟ واللا قهر که نیسیم. اتفاقن سره همین جریانه این پسره داداشه دوسم زنگیدم بهش و کلی حرص خوردم و اونم هی میگف حرص نخور! ولی خب یکم سرسنگینیم!

مرغ آمین یکشنبه 21 آذر 1395 ساعت 09:56

ملی به ما حقوق نمی دادن ما همینجوری مفتکی درس می خوندیمو برا استادا خرحمالی می کردیمو مقاله می نوشتیم تند تند!

خب امین جون لابد شما دانشجوی علوم پزشکی نبودی. همه بچه های دکترای دانشجوی علوم پزشکی در کل کشور حقوق دارن و این یه چیزه جدید نیس تا بوده همین بوده. البته دوره ارشد فقط کمک هزینه میدن هر ترم و حقوق نمیدن.

زهرا یکشنبه 21 آذر 1395 ساعت 08:57

http://rangirangi.com/kare-rangi-21-azar/
سلام ملی جون فعلا اینو داشته باش

ای وای چه با حاله این...مرسی ازت گلم

شادی یکشنبه 21 آذر 1395 ساعت 01:56

سلام
واقعا که عجب آدمایی پیدا میشن.

خوب شد استادو دیدی. باورت نمیشه وقتی سرتو بلند کردی و استادو دیدی یه نفس راحت کشیدم. اخ که این پسته چه میکنه خخخخ
ان شالله همه چی مث همیشه خوب پیش بره عزیزم

سلام شادی جون
دخدره دیوانس فک کنم!
عااااره خودمم حس خوووفی پیدا کردم ...خخخخ ....پسته معجزه میکنه
قوبونت برم مرسی از لطفت

روشناا یکشنبه 21 آذر 1395 ساعت 00:22

سلام ملی جووونم، شب قشنگ پاییزیت بخیر :))
-وای از این آدمای مث این دخدره ک میگی، چقد بعضیا گند میتونن باشن عاخه :( چقدم تحمل اینجور آدما سخته، حالا فک کن بخوای باهاشون ی کار مشترکم انجام بدی، حالا خوبه کار تو تموم شد و همکاریتون طولانی نبود.
-بستنی و کیک داغ؟ من نمیتونم بخورم باهم، دندونم درد میگیره سرد و گرم باهم :(
-به بهههه ایشالله ب سلامتی بری ولایت و کلییی بهت خوش بگذره عزییییزم :))) شب یلدا اونجایی دیگه؟!
شبت قشنگو آسمون دلت پر ستاره

سلام روشناا جونم
خیلی سخته و 12 جلسه دیگه باس تحملش کنم
اگه بتونی بخوری عالیه. خو ببین بزار یکم با هم قاطی شن ولرم شن بعد بخور
ممنونممممم عااااره برا شب یلدا میرم قوبونت برم ماااهم

بهار یکشنبه 21 آذر 1395 ساعت 00:02 http://likespring.blogsky.com

عاغا فحشایی که دادی خیلی استرلیزه بودن من بهش میگم سگ تو روحش انتر خانوماه اه...حال بهم زن نکبت
خانوم دکتر ما کارش درسته همیشههه
انقد عشق میکنم وقتی میگی مثلا یه کاری رو انجام دادی و درست بوده و موفق شدی...انگار که خودم بودم
خیلیا شاید اگه تو موقعیت تو بودن از دماغ فیل افتاده بودن ولی شخصیت تو خیلی خاکیهواسه همینم خیلییییی باهات راحتم و دوستت میدارم
تو شایسته رسیدن به بهترینا هستی و من مطمئنم به قله میرسی

ایول خیلی چسبید مخصوصن تیکه انتر خانومش حال بهم زنه نکبت هم عالیه موچچچکرم بابت همکاری جهت فحش دهی برا شادیه روحه پدیده مربوطه!
نه بابا حالا چیزه خاصی هم نبود ولی خب نمیدونم چرا هیچکدوم نتونسه بودن بیابنش.
قوبونت برم این نشون میده که تو چقد دلت صافه که از موفقیاتای بقیه خوشال میشی
عاره من زیاد از مماخه فیل افتاده نیسم البته موقعیت خاصی هم ندارم ! خوشالم باهام راحتی و منم دوست دارم عسلممم
ممنونم ازت بهاره مهربونم و خدا رو شاکرم بابته اینکه این شایستگی رو در من دید و دوسدای خوبی مث شما تو این وبلاگ بهم داد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد