ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

سلامتی یه نعمته بزرگه :)

سلام. روزتون خوش. پنشمبتون برگ ریزونه ی زیبا! اخره هفتتون دارچینی

.

امروز صب روم سیاه برا نماز گوشیم الارم داد و خاموشش کردم نمیدونم ساعت چن بود که با صدای زر زر پنجره چشامو وازیدم!نمیدونم چرا پنجره میلرزید! یحتمل یه ماشینه سنگینه عجیب غریبی چیزی تو کوچه روشن بوده. بعدش دوباره چشامو بستم و دیگه هشت و نیم پاشیدم. از صب که بیدار شدم دیگه هی استرس نداشتم بیام لبتابو روشن کنم. روزای پنشمبمو میخام بزارم برا یللی تللیه خوداگاهانه! خریدامو بکنم سر صبحی برم میوه فروشی و نون فروشی و یا مثلن نظافت و اینا. من اینجا خودمو برا تموم کردنه تزم جررر هم اگه بدم تا استاد راهنمام نتایج کارامو نبینه که فایده نداره! واللا! حالا نه اینکه دس از تلاش بردارمااا. کارامو طبق برنامه ای که رو وایت بردم هست پیش میبرم ولی دیگه امیدم داره برا دفاع قبل از عید نا امید میشه  همشم مقصر استاد راهنمامه. حتی یک درصد هم تقصیره خودم نیس. اگه باهام همکاریه لازم رو داشت و از سه ماه پیش به این ور فقطه فقط سه ساعت یا حتی کمتر رو مقاله هام وقت میزاشت الان جفتشونو سابمیت کرده بودم. اگه موقعیته شغلیه تهرانمو بخاطره بی خیالیاش از دس بدم هیشوخت نمیبخشمش .

.

صب صبونمو املت خوردم. بچه ها املتاتونو پرگوجه درس کنین. من پوسته دو تا گوجه رو میگیرم و با نصف قاشق روغن یا حتی کمتر میزارم رو اجاق و روشم نمک پاشی میکنم و فلفل قرمز میزنم و تفت میدم. انقدری که اب گوجه هام نقریبن- و نه کامل- تبخیر شه. بعدش یه دونه تخم بلدرچین میندازم توش و قاطی میکنم با گوجه ها و تو این مرحله هم باز یکم نمک میپاشم. راستی قبل تخم یه دونه هم فلفل درسته تند میزارم کنار گوجه های در حال پخت. تخم رو که اضاف کردم یه تیکه اوچولو هم پنیر میزارم کنار ماهیتابه که بهش حرارت بخوره- نمیزارم انقدری حرارت بخوره که پنیره عاب شه. بعد از رو اجاق ورمیدارم و نوش میکنم. خلی خوشمزه میشه

.

صب یکم با اهنگای امید جهان حرکات موزون انجامیدم و بعدش رفتم که از رو کلید زاپاس کمدم که دیروز از منشی گروهمون گرفتمش برا خودم کلید بزنم. یه جورایی مطمئنم گم نشده و یحتمل یه گوشه ای تو خونه مون تو ولایت افتیده ولی خب دیگه بیشتر از این نمیتونسم بی کمد بمونم. کلید ساز نزدیک بود. جالبه پارسال همین موقه من این کلید ساز رو دیده بودم و رفه بودم ازش یه قفل خریده بودم ولی امروز ادرسش یادم نبود!! من کلن ادرس یابیم ضعیفه خیلی. جالبه کنار کلید سازه عطاری هم بود و دیگه زین پس لازم نی برا خریده عطارانه! برم جمالزاده. یه کلیده فسقلو برام دراورد 5 تومن. از اونجام رفتم سنگک خریدم. یه دونه. پسره بیشعور اون دفه نونه بد بهم داده بود و تازه 300 تومنمو هم برنگردونده بود. امروز قیمت نونو ازش پرسیدم چون فک میکردم لابد گرون شده که 300 تامو برنگردونده. قیمتو که گف دو تومنی رو دادم بهش و گفتم دفه پیش هم قرار بود بهم 300 بدین که پول خرد نداشتین!! بعدم مث اون دفه داشت نون سرد بهم میداد. منم با اخم گفتم گرمشو میخام. برگشته میگه خانم تازس و فلان. البته واقعنم یکم گرمی داشت و معلوم بود مثلن یه ربعه پخته شده! ولی از حرصم گفتم نه خیر من داغ میخام!! بعد سادشو بهم داد و گف داغه کنجد دار نداریم. گفتم باشه! خب ساده هاشو میدونم که ارزون تر از کنجد دارشه. عوضی باس بقیه پولو  خودش اتومات بده دیگه! نداددددد!!! منم در نهایته قیافه گفتم اغا 200 تومن باس بهم بدی!!! اصنم خجالت نکشیدم...پسره لندهور! این نونواییه هر چن وخ یه بار نونواهاش عوض میشن. این سری ها ظاهرن دله دزدن! دفه دیگه دوباره نخاد بقیه پولمو بده دواش میکنم!

.

ها راستی بنا به توصیه خاهر بزرگه بخاریمو پاک کردمو و روشنش کردم. خاهری گف یه روز تعطیلی که از صب خونه ای روشنش کن. اگه وسطه هفته شب سرد بشه و شبو بخای روشن کنی و خدای نکرده نصفه شبی بخاریه طوریش شه و خفه شی ناجور میشه!! دیه بخاری رو هم قبل رفتن به بیرون یه ساعتی روشنش کردم و رفتم پشت بوم دودکششم چک کردم . ظاهرا که مشکلی نداش. شارژ این ماهمم انداختم تو صندوق!

.

برگشتم و زنگیدم الف دیدم صداش غمگینه . دعوتش کردم اسکایپ و کاشف بعمل اومد یکی از اشناهاشون یه دختره مجرده 37 سالس که سرطان سینه بدخیم داره. وای قدر نعمته سلامتیمونو بدونیم خداییش. هیچی بالاتر از سلامتی نیس....خدایا شکر و شکر و شکر بابته سلامتیه خودمونو عزیزانمون...خلاصه یک ساعت بیشتر با الف اسکایپیدم و کمی از اون حال و هوا دراومد. 12 و ربع گف صدای قاشق چنگل میاد انگار سفره انداختن برم ناهار ملت چه به موقع ناهار میخورن! اخه 12 و نیمم وخته ناهاره؟!! ناهارو باس 2 خورد! خخخخ

منم پاشدم برا خودم خورش به درست کردم که الانا دیه فک کنم امادس. بدین سان که ابتدا یه دونه پیازو خرد کردمو با گوشت چرخی و ادویه جات و بدون روغن گذاشتم رو اجاق و تفت دارم. بعد که در حد زیادی تفت داده شد رب ریختم توش و تفت دادم باز و بعدم لپه که از صب خیس داده بودمو ریختم توش و باز تفیدم! بعدن ترش روش اب ریختم و درشو گذاشتم. اومدم نمازامو خوندم و بعد نماز دیدم لپه هام پختن. دیه درب قابلمه رو باز گذاشتم که اب اضافیش تبخیر شه و به ها رو هم که قطعه قطعه کرده بودم ریختم توش. با سالاد شلغم و گوجه و ماست چکیده محلی و فلفل خواهیم زد بر رگ باشد که گوشت گردیده و بچسبد بر انجاهایی که بایسته و شایسده عست .

.

صب دوسم زنگید که بسته ای که براش ارسال کردم  رسیده و از دیدنه پاستیل خرسیا کلی ذوقیده بود!

.

پاشم نهارمو بخورم. بعدم ولگردی در نت و بعدم خاب. ولی دیه عصر سعی میکنم بحث مقاله دوم تموم شه. انشاالله! مباظبه خودتون باشین. لباس خوب بپوشین. شلغم و به بخورین و انار!  دوس داشته باشین همه رو.

نظرات 5 + ارسال نظر
ملی جمعه 30 مهر 1395 ساعت 22:52

سلام ملی ؛ باید به رو هم می تفیدی و معمولا میگن به آلو احساس میشه جای آلو تو خورشت خالیه که شاید آلو دوست نداشتی و کاش گوشت ها را قلقلی می کردی

علیکه سلام ملی وااای چه ایده خوبیه قل قلی. البته قل قلی یکم وقت میبره و من یه جوری غذاها رو میپزم که زمان زیادی ازم نگیره. باورت میشه امروز با خودم میگفتم من چرا الو توش نریختم؟؟! اتفاقن الو هم داشتم و عاشق الوئم. حالا ایشالا دفه دیگه الو هم میریزم
مرسی از نظرت

شادی جمعه 30 مهر 1395 ساعت 20:52

کوشی پس امروز ملی؟!!!!

اومدم اومدمممم الان میپستم

پیشی جمعه 30 مهر 1395 ساعت 20:34 http://rozaneh123.blogsky.com/

ملی این با برنامه گیت رو دوس دارم

برنامه خیلی چیزه خوبیه به شرطی که بهش پابند باشی. منم گاهی تعدی میکنم متاسفانه ازش...قربونت

بهار پنج‌شنبه 29 مهر 1395 ساعت 18:06 http://likespring.blogsky.com

ملییییییییییی....یعنی عاشقتمممممم...هر روز دو بار پست بذار...میام وبت اصلا روحم شاد میشه
استاد راهنما مرضش چیه؟چرا جواب نمیده؟پس واسه چی پول میگیره؟ایشششش....بیشعوره که جواب ملی جون رو نمیده
با نظرت در مورد پسر نونواهه مفافخم...دعواش کنمسخرشو دراوردن بعضیا دیگه...حالا به خودشون بگی صد تومن خورد ندارم محاله به ادم نون بدن..
مراقب بخاریتم باش...حتما نکات ایمنی رو رعایت کن...
هووووم خورشت به....به به...املت...به به...دستپخت خانوم دکتر به به

قوربونت برم عسیییسم ، گل سره رات میریزممم استاده از شانسه ما الان یه ساله گذاشته رفته اون وره عاب هیچیم نمیتونم بش بگم بنا به دلایل عدیده! ینی هیچ اقدامی نمیتونم بکنم در جهت نجات خودم عاره حالشو میگرم نونواهه رو دفه دیگه مراقبم بهار جونی... قربونت ب پای دسپخته مهندس بهارمون قطعن نمیرسه

شادی پنج‌شنبه 29 مهر 1395 ساعت 17:24

ای خدا از دست این ملی
میگخ لپه رو ریختم و باز تفیدم

خو تفیدم دیه نمیتفیدم؟!؟ مگه نمیتفن لپه رو؟!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد