ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

روز تمدید قرارداد

سلام. روزتون بخیر  همین اولش عذر میخام که در دو سه تا از پستای اخیر فاز منفی فرسادم. خوب حالم بد بود....به بزرگیه خودتون ببخشین!

.

دیروز رفتم که نهار احساس کردم کفیث کاری شدم! اعصابم خرد شد و نهارمو خوردمو اژانس گرفتم و اومدم خونه. همه بند و بساطمم اوردم. دیگه لازم نیس لبتاب بیارم زین پس چون کار تحلیلم تمومیده و به نرم افزاره رو لبتاب نیازی ندارم فعلا. رسیدم خونه و تا سه و نیم اینا فک کنم - یادم نی- دسشویی رو که کثیف شده بود شستم و یه کم لباس شستم و حموم کردم. و کلی هم اشکام باز ریخت تو حموم. دیگه اومدم بیرون و فک کنم یه سر به وبلاگم زدم و تا خوابم ببره باز یکم اشکام ریخت! البته وسطاش خندمم میومد - خل شده بودم! و خلاصه خابم برد تا پنج و نیم و بعد پاشدم مانتو شلوار سورمه ایمو اتوییدم و یه زنگ زدم به صابخونم و گفتم چارشمبه مسافرم و قرار شد با بنگاهیه قرار بزاره بهم خبر بده. که خبر داد و حالا امروز عصر قراره بریم تمدید قرارداد ...خدا رحم کنه!

.

بعدش شش و نیم بود که راه افتادم سمته دان - عجله کرده بودم و انگشتمو نزده بودم ظهری و البته خوبم شد چون بهرحال عصری میخاستم بزنم بیرون- خلاصه رفتم دان و انگشتمو زدم و بعدم رفتم جمالزاده شاخه دارچین و  سفیداب خریدم و بعدم یه ظرف اش رشته نیکو صفت خریدم و اومدم خونه. ساعت هش بود. کمی با الف اسکایپیدمو دیدم دارم میمیرم از خواب دیگه رفتم خوابیدم. وای اصن یادم نیس چه ساعتی رفتم برا خواب چون قبلشم موزیک گوشیدم. اعصابم که خرد میشه الزایمر هم میگریم!!

.

امروز صبحم واقعن دلم درد میکرد برا همین تا هشت و ربع خابیدم و تا صبونه بخورمو برسم دان شد نه و چهل اینا. الانم که خدمت شمام. تا ظهر اگه خدا بخاد رو مقالم کار میکنم. هنو تو بخش نتایجم ولی خدا بخاد نتایج هم امروز تمومه و دیگه میدم همینو مشاورم بخونه و تا اون بخونه منم بحثو مینویسم. مشاورم فقط باس نتایجو تایید کنه که البته قبلنم کرده. و قراره بهش بگم که اون ایمیل بزنه به استاد راهنمام و بگه این مقاله مورد تایید منه و اگه شمام تاییدش میکنی  ملی بدتش برا ادیت. بلکه از این کانال راهنما جواب بده. جوابه منو که نمیده.

.

خوشالم که فردا دارم میرم خونه. حالم خوش نیس. برم یکم حال و هوام عوض شه...احساس پوچی بهم دست داده!! دوس جونیا خدا رو شکر که اینجا و شماها هستین. چه اونایی که پیام میدین و چه اونایی که پیام خصوصی میدین و چه اونایی که اصن پیام نمیدین! من انرژی مثبتای همتونو میگیرم و خدا رو شاکرم بابتش ....بیاین بخلممممم

نظرات 4 + ارسال نظر
ندا چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت 00:17

الهی

بهار سه‌شنبه 13 مهر 1395 ساعت 15:55 http://likespring.blogsky.com

ملیییییییی بری خونه دیگه آپ نمیکنی؟؟؟دلمون تنگ میشه بیایااااااا
بری خونه دلت وا میشه...فک کنم خیلی دلت براشون تنگ شده

عزیزم سعی میکنم اپ کنم حتمن برم بهتره اره. یکم ازینجا- تهران- دور شم به نفعمه

محمد الف سه‌شنبه 13 مهر 1395 ساعت 15:20 http://پرندنیلگون

سلام برایت شادی و سلامت آرزو می کنم
بیا ببین چی نوشتم . نظر یادت نره

سلام چشمممم حتمن و با کماله میل میام و میخونممم

شادی سه‌شنبه 13 مهر 1395 ساعت 13:16

ملی صلن دلم نمیخاد این شکلی تو قیافه باشی که اصصصلن بهت نمی یاد. چته بابا. ول کن.
البته بیشتر بخاطر همون خاله پری هست که اینطور شدی و رفتی تو موود افسردگی. که ان شالله بزودی خو میشی. برا دل دردت هم لطفا نبات داغ بخور و توش زنجبیل بریز. یا قیقاناخ درست کن و توی مایه ش زنجبیل و دارچین بریز. دل دردت رو آروم میکنه عزیزم. قوت میده بهت

قوبونت برم شادی جونم. اتفاقن نزدیک ظهر نبات انداختم تو چاییم و خوردم. نمیدونم شادی جون دسته خودم نیس حاله بدم. تازه امروز اغای متاهل رو هم دیدم برگشتنی تو راهه خونه اشکامو بزور نیگه داشته بودم مرسی بابت راهنماییت، راس میگی عصری چاییمو با دوشاب میخورم که قوت بگیرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد