ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

حس خوفه اوله هفته

سلام

توضیح نوشتِ عنوان: صب همینجوری که داشم تو دشششوووری  صورتمو میشستم یهو یادم افداد به اخره این هفته که از چارشمبش تعطیلیم و حس خیلی خوفی بهم دست داد

خیلی خوفع نع؟

.

دیروز عسکه یه بشقابه قدیمی رو که تو خونه مامی داریم فرسادم برا الف و براش نوشتم که من عاشخه این بشقابه عم! اونم برام نوشت منم عاشخه توام!! منم براش نوشدم راس میگی یا الکی میگی که جواف داد راس میگم!

.

انقدر کارای بیخوده ریزه میزه دارم که به کارای اصلیم نمیرسم. از کپی فرم صورتجلسه ای که خودم طراحیش کردم تا طراحی لوگو و نوشتن پیش نویسه نامه که ملت امضاش بزنن و ..... هم کاره کارشناسی و هم کاره علمیه اکادمیک ی جا انجام دادن خعلی سخته. ناجوره ینی

.

 دیروز بزرگه میگف اینکه اومدی ولایت و اینجا هیات شدی خیلی خوفه چون هم بابا خیلی خوشاله و همه جا هی پوزتو میده...هم کمکه منی در نگهداری از مامی...هم برا دله من خوبه که کنارمی و هم اینکه وسطی رو تونسی بیس کیلو لاغر کنی( از عید که اومدیم خونه مامی به این ور یک گرم هم کم نکرده وسطی.من تو خونه رو خورد و خوراکش کنترل داشم)

منم در جوابه بزرگه گفدم پس خودم چی؟ میگه عب نداره اوضا درست میشه ایشالا رییس میشی! میگم فرضه محال که منو رییسمم بکنن من اصلا نمیخام حتی اینجا رییسه دان بشم! جواب میده عب نداره درست میشه برا منی که الان دارم کارای خرده ریزه میکنم و هیچ جایگاهی برام قایل نشدن هیچ اینده ای متصور نیست اینجا ...هیچی...

.

خو دیه برگردم به همون حس خوفه سه روز تعطیلیه اخره هفته .... فعلن دلخوشیم همینه! راسی فردا تو رادیو شهرمون قراره حف بزنم! در مورد یکی از کارای کارشناسیم که با خونه دل دارم پیش میبرم و معلوم نیس چقد جواب بده

.

همینا دیه...برم استرسه کارای نکردمو دارم. بعده نه ماه هیات علمی بودن تازه یه چکیده پریروز فرسادم برا یه کنفرانسی. اولین حرکته علمیم به عنوانه یه هیات علمی. تازه اگه اونم اکسپت شه! برام دعا کنین و مواظبه سلامتیتون باشین تو این روزایی که سرده....همه جوره سرده ...

.

دوست نوشت: کامنت خصوصیتو خوندم و دلم گرم شد. ایشالا هر جا هسی خوش باشی. دنیا کوشمولوئه شاید روزی به پست هم خوردیم

نظرات 6 + ارسال نظر
آفرین سه‌شنبه 29 آبان 1397 ساعت 01:59

نیستی ملی
هر روز، هر روز میام سرمیزنم؛ نا امید میشم و برمیگردم

سلام افرین الان میام

ندا پنج‌شنبه 24 آبان 1397 ساعت 12:16

چرا دعوات نکنم وقتی ماهی یه پست هم نمیزاری!
مرسی عزیزم نی نی خوبه اما خودم نه زیاد

خو دهوا کن چرا خوب نیسی؟ کلافه ای؟ خسه؟ چرااااا

ندا سه‌شنبه 22 آبان 1397 ساعت 13:58

سلام
نیستی که باززززز
رابطه تو و الف یه لانگ دیستنش واقعیه!
امیدوارم به مرحله بهتری برسه فکر میکنم تو همس و مادر خیللی خوبی میشی

سلام
حالا فعلا دعوا نکن باهام ندا جونی
لانگ دیستنس؟ عوهوم ....همینجوری لانگ بمونه بهتره حوصله مادر و همسر شدن اونم برا یه الفه گشاده بی پولو ندارم واللا
خوبی؟ نینی خوبه؟

س چهارشنبه 16 آبان 1397 ساعت 01:11

ملی جون سلام و خسته نباشی. ملی جون از شما چه پنهون که بسی هوس ترشی کردم. ایشالله که بساطشو رو به راه کنیم. دکتر جونی با آقای الف چه کرده ای؟ ایشون که شما رو دوس میداره شمام دوسش میداری؟

سلام سین جونم خوبی؟ عاخی حتما بگیر ولو کم ... خوبه ... دلمون خوشه به همین سور و ساطه تغییر فصلا...با پاییز ترشی گیرون با زمستون شب یلدا با بهار سفره هفسین با تابسون .....
اقای الف؟ نمیدونم سین جون...سخته زندگیه متاهلی.... شاید اگه یه روزی ازدباج کنم اون فرد الف باشه... نه به خاطر اینکه بهترینه....چون منو میشناسه ....و منم میشناسمش ....البته فکر کنم که میشناسمش ....کاش مجبور نباشیم به ازدباج دوسش؟ فک کنم حسی بهش ندارم فقط باهاش راحتم...باهاش درد دلامو راحت میکنم...شاید بشه اسمشو گذاشت رفاقت نه دوست داشتن

مرغ آمین یکشنبه 13 آبان 1397 ساعت 09:13

ایشالا من و تو هم به پست هم بخوریم ملی جونم می شینین یه دل سیر ترکی حرف می زنیم وغیبت می کنیم

ایشالللو

زهرآ شنبه 12 آبان 1397 ساعت 20:50

سلام ملی جون، اینا کارای ریزه میزه ت هستن
عزیزم وجودت واسه خانواده ات خیلی باارزشه و همین که ازت راضین خودش کلی دنیاست

سلام زهرا جون...عاره بخدا ...انقدر این کارا ازم وخت میگیره الان سه هفتس میخام ی پروپوزال بنویسم فرصت نمیکنم
عاره اینم حرفیه...گوناه دارن بزار یکم کیف کنن
زهرا جونی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد