ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

یه شمعی تو دلم روشنه...

یه شمعه کوچولو و ریزه از این ریزه های ظریف که میزارن رو کیک تولد ... تازه کلی هم دور و برش باد میوزه و هی میره که خاموش بشه ولی بعد دوباره جون میگیره و یه گوشه کوچیکه دلمو روشن میکنه ....

.

چه غمگنانه!

.

سلام! چطورین بااااوفاهااااا؟! عژیژااااای دلم خوببببیییین؟ ( تو مماخی بخونین!) بعله! موتاد شدم! شما الان با یه ملیه موتاد طرفین! موتاد به اینستاگرام! تا سر حد مرگ میرم کلیپ میبینم جوری که اون روزی سردرد گرفته بودم و حالت تهوع بهم دست داده بود!! از برنامه ای که رو وایتبرد نوشتم اندازه ده روز عقبم! خاک تو سره موتادم بکنن! تازه فرت و فرت کانالای تلگرامی از اینا که برا فروش رختخاب و پرده و ظرفای خوشگله پیدا میکنم! اون روزم یه ادرسی ازشون پیدا کردم که برم حضوری ببینم ظرف خوشگلاشونو...خوب شد حضوری رفتم. بعضی ظرفایی که تو عسکا خیلی خوکشل دیده میشن در عالم واقع چنگی به دل نمیزنن. در کل راسختر از قبل شدم که اگه خاستم ظرف و ظروف بگیرم یه زمانی حتما حضوری برم بپسندم و بخرم.

.

گفته بودم یه پسر دارم؟!!  بعله....یادش بخیر...دانشجوی ارشد بودم و تازه با چت و این حرفا اشنا شده بودم و عضوه کلوب دات کام شده بودم که این پسمله اومد و با هم چتیدیم و نمیدونم چرا ولی ادمه قابل اعتمادی یافتمش و با هم رفیق شدیم و چن باری هم رفتم و دیدمش ( اونموقه ها با اتوبوس مجبور بودم برم ولایت و دو مسیره هم باس میرفتم و تو شهره این پسمله پیاده میشدم و دوباره اتوبوس عوض میکردم. خلاصه که از همون اول هم شد پسره من و منم شدم مامانش! الان پسرم حسابی بزرگ شده و میخاد خودشو برا ارشد اماده کنه. البته بگما 4 سال فغط از من کوشیکتره  انقده پسره با معرفتیه که خدا بدونه....حالا فردا برا کاری داره میاد تهران و بهم زنگید و قرار شد ناهار مهمونش کنم. یه رستورانی نزدیکه خونمه و بعده اتمام کاراش قرار شد بیاد اونجا و منم برم و بعد فک کنم 6-7 سال ببینمش...عاخیییی

.

دیدین براتون شکلک گذاشتم؟ خواستم یکم تمبلیمو جبران کنم از دلتون دربیارم....میخام بچسبم به کارام و میخام از این حالت رکود دربیام. دعا کنین که بشه! خودمم دلم میخاد ولی نمیدونم چرا یا همش خابم یا توی نتم! پریروز استادم ناغافل اومده بود ایران و رفتم دیدمش و یکم در مورد اهدافم باهاش صوبت کردم و ازش راهنمایی گرفتم. گف حتما ایلتس رو باس بگیری. درسته اون ور برا پست یا گرفتنه شغل ازم این مدرکو نمیخان ولی باس بتونم گلیم خودمو از عاب بیرون بکشم در زمینه زبان! پس باید مدرکمو بگیرم. چنتا سایته شغل یابی هم بهم معرفی کرد. دیدنش خوب بود. دلم براش تنگولیده بود.

.

فردا هم میرم یه سر بزنم به جهاد ! کلاسای فشرده ایلس داره ولی خب من اگه قرار باشه برم ولایت باس برا خودم معلم خصوصیه اسکایپی بگیرم. میخام ببینم اصلا امکانش هس همچین چیزی. برم صوبت کنم با مدرسشون ببینم چی میگه. شایدم شمبه رفتم.

.

ها یه چیزی . الف برام چن سال پیش یه فلش اوچولو خریده بود. در واقع تنها چیزیه که برام خریده تا حالا!! تا بحال صد بار گم شده و دو سه بارش بطور جدی بوده! ینی قشنگ افتاده یه جایی و یه غریبه پیداش کرده و بهم پیامک داده ک بیا فلشتو ببر! خب شماره مبایلمو گذاشتم رو فلشم! اخرین بارش هم همین پریروز بود که ظاهرا گم شده بوده( هنوز نمیدونستم که گمش کردم) و امروز ظهر یه پسری تو تلگرام پیام داد که بیا فلان ادرس فلشتو بگیر اکه میخای!!  اینم از این!

.

خو دیه برم یکم دیگه نت گردی کنم! کاری باری ؟ امری فرمایشی؟! بای بایه تون تا درودی دیگر بدرود!

نظرات 3 + ارسال نظر
گردآفرید گردآفرین آفرید آفرین پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1396 ساعت 10:44

منظورم همین نظره بود ک هی نوشتم بند اول و بند دوم و ...
من بُدُواَم برم تا دوباره پرحرفی نکردم

گردآفرید گردآفرین آفرید آفرین پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1396 ساعت 00:00

این یکی نظرمم خیلی طولانی مانندْ بود؛ امیدوارم کامل رسیدن بنوُمایِه

کدوم همین یا قبلیا؟ قبلیا کامل رسیدن بنمود

گردآفرید گردآفرین آفرید آفرین چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 ساعت 23:57

برای بند اول: وَ ما همواره با یک امیدِ تَنگ زنده ایم.....
برای بند دوم: اشکال نداااره؛ ی وقتایی ادم دلش میخواد ازین حرکتا بزنه و نت گردی و برنامه های ارتباطی گَردی کنه؛ ک محض عوض کردن حال و هوا هم خوووفه.(وای من برای چیز میزایِ تزیینیِ فانتزی مییییمیرم)
برای بند سوم: جریال این پسملْ خوانده رو واقعنی گفتی؟؟ اگ اینجوری باشه ک... ، پسرت میشه همسن دایی و خاله ی من‌(دو قلو های افسانه ای هستن) ، ک خب منم ک خواهر زاده شونم و در نتیجه ی این حساب کتابا تو میشی مامان بزرگِ من!!! وای مگه میشه؟! مگه داریم؟!(ولی اگ ادم همچین مامانْ جونِِ خوب و عزیز و با حالی مث ملی داشت، دیگ غم نداشت،چیزی کم نداشت) ؛ مگ ن ابجی ملی؟
بندچهار و پنج: اره حتما پیگیر شو و ادامه بده؛ ادم هر چ قدر ک بیشتر تو زبان خودشو قوی کنه، برنده تره تویِ همه جا،تویِ همه چیز(من زبان فینگلیش را بَسی دوسْت)
بند شش: خوب شد بعد از مدت ها ی حرفی از جناب الف به میون اومد؛ نزدیک بود خودم جویا بشم ازت
و برای بند هفت: شاد ، زنده ، پویا و سربلند باشی خواهرم

امید امید امید...
اوهوم فقطط امیدوارم زودتر این حرکت موتادگونه رو ترک کنم...
عااااره یه پسمله خونده ی گوگول دارم منننن... خو دوس داشتی بوگو میتونم مامی بزرگت شم!
اوهوم زبان از اوجبه واجبات عسد!
الف؟ سرجاشه الف!
شما هم زنده و پویا و جینگول باشی آفرین جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد