ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

آخرین پنشمبه ی دانشجویی

سلام و صبحه زیباتون بخیر و خوشی

ملی رو از تو هال میشنوفین! کب کبا پشت پنجره سره ارزن گیس و گیس کشی راه انداختن. چای دارچین داره تو فلاسک دم میکشه و گردو  نون و پنیرم رو اوپنه که بعد پست کردن برم بخورمش و شادمهر جونم داره میخونه .

.

یه شمبه دفاعه و تغریبن میشه گف که اگه خدا بخاد امروز عاخرین پنشمبه دانشجوییه عمرمه  امیدورام که همه چی به خوبی تموم بشه روزه یه شمبه. امروز و فردا کلی ترافیک کاری دارم. دو روز پیش نشستم و پرزی رو حسابی یاد گرفتم. فک کنم دوشمبه بود که صبح تا ظهرشو به یادگیری پرزی گذشت و عصرشم تا شب باهاش کلنجار رفتم که چه جوری دانلودش کنم تا بتونم افلاین ارائه کنم.  اولش فک میکردم هیچ راهی جز خریدش نیست و خریدشم که مصیبته دیه ...باس رو مینداختم به یکی که اون ورا حساب بانکی داره. ولی اخرش یه راهی جستم و تازه بعدشم که دانلود کردم حالا مگه واز میشد! تا طرفای 1 یا دو شب درگیر بودم که چجوری رو لوپ لوپم وازش کنم و عاخرشم موفغ نشدم! دیه تصمیم گرفدم فرداش برم فایلو دان و اگر اونجا باز کرد رو کامپیوتراش قضیه اوکی باشه.

ها راسی دو شمبه 1 تا 6 دان بودم به خاطره دفاع یکی از بچه ها که یه قسمت از متدش شبیه من بود و  و کارمونو تقریبن با هم شرو کردیم. جلسش هم شلوخ شد حسابی. خدا کنه جلسه منم شلوخ بشه. بعد ارائش هم تشکر که داش میکرد از منم تشکر کرد خب کلی کمکش کرده بودم تو تحلیلاش . این اولین بار بود که فرده دفاع کننده از یه دانشجو تچکر میکنه! خیلی هم یهویی بود و سورپرایز شدم. نمیدونسم چه عکس العملی باس نشون بدم و فقط لبخند زدم بهش و سرمو چنبار اروم تکون دادم! خخخخخخخخخخخ  دیه اون روز بعد دفا رفتم اعلان هامو زدم رو در و دیوار. 3 تا طبغه خودمو نو و سه تا هم طبغه پایین کنار دستگاهه انگشت زن و کنار اسانسورا. با یکیشونم سلفی گرفدم یکی از بچه هام از اعلانم عسکید و گذاشت تو گروه تلگرامی و اطلاع رسانی کرد و اونجام چن نفری بهم تبریکیدن و منم جوابشونو دادم و تچکریدم.

.

سه شمبه صب زود فایلای پرزیه دیشبشو که دانلودیده بودم اوردم و رو کامها امتحان کردم و دیدم نه واز میکنه فایلا رو. یحتمل لبتابه من 32 بیت هس سیستمش و برا همین باز نمیکرد. یا شایدم دلیل دیگه ای داش نمیدونم. خلاصه که خیالم راحت شد. رفدم پایین سراغه مسئول سالن دفاع و رو کامه اونجام امتحان کردم و واز شد. زنک مسئوله سالن برگشته میگه یک درصد امکان داره تو بری تو اون یکی کلاس برا دفاعت و یه گروهی هس که برا کارگاهشون دارن فشار میارن که بیان اینجا! منم گفدم اولویت با منه و من زودتر گرفتم اینجا رو. برگشته میگه از طریق اقای دکتر فلانی دارن فشار میارن! منم اسم رییس دان رو اوردم و گفدم اقای دکتر فلانی هم داوره منه و استادمم اسم بردم که اونم کم از رییس دانمون برش نداره! خلاصه که بهشم نویده شیرینی دادم و گفدم شما نذار اینا به مراد دلشون برسن من جبران میکنم ! الکی گفدم بابا جبرانم کجا بود  خخخخخخخ خلاصه زنک یکم هول و ولا انداخت تو جونم.  خب اصن این سالنی که من گرفتم برا کارگاه اصنه اصن خوب نیس و اون کلاسه هم برا دفاع خوب نیس. فک کن سر کلاس داورا باسنشونو بکنن سمته دانشجوها و بشینن و دانشجوها هم پشتشونو قراره بکنن به خونواده من و بشینن!!! دفاع باس چش تو چش باشن همه!!! دعا کنین سالنو ازم نگیرن تا اون روز   

.

سه شمیه تا ظهر دان بودم و برا نهار قرمه سبزی زدم . به اغا اشپزه میگم بهم لیمو عمانی بده ... یه اشپزه جوونه کاکل زریه شبیه جوجس!! بامزه! برگشته میگه ما به اونایی که لیمو میخان 5 تا کمتر نمیدیم! گفدم خب چه بهتر 5 تا بده...بهم سه تا لیمو داد  دسشم درد نکنه...برگشتم گفدم چه سخاوتمندی شما! میخنده جوجه طلا!

.

دیه برگشتم خونه و خابیدم و عصر شرو کردم به ساخت اسلاید پاور و کند هم پیش رفتم. چارشمبه که دیروز بود رو نرفتم دان و نشستم به اسلایدسازی تا شب. هنو رو پاور پویتم و تا اول بحث ساختم و بعد که تمومید باس منتقلش کنم تو پرزی و اونجا طراحی کنم. کلا کارش زیاده. اون روز از استاده لعنتیه کارگاه خاسم که امروزو نرم کارگاه. 1 تا 3 هست و جلسه عاخره. بیشعور گف نههههه از یه هفته قبل دفاع شماها باس برین تو خیابون سوت بزنین!!! مردکه خر! رومو انداخت زمین. گف حیفه بیا گواهیتو بگیر.  منظورش این بود ینی بت گواهی نمیدیم اگه نیای. دیه امروز 12 اینا مجبورم پاشم اماده شم و برم. خرید ظروف یه بار مصرفم گذاشتم برا امروز بعد کارگاه. الانام باس بزنگم به ارایشگاه ببینم عصری برم پیشش. بعده ارایشگاه هم باس بیام کل خونه رو بشورم و بسایم و اماده کنم برا پذیرایی خاهرا. تازه استادمم امروز رو گفده میاد اسکایپ. خلاصه که دهنم سرویسه امروز.

.

اشتهامم کم شده فک کنم از استرسه! ولی سعی میکنم به خودم برسم. غذا مذا میخورم!  فردام اگه خدا بخاد دیه پرزی سازی رو تموم میکنم و استاد اگر امروز تایید نهایی بکنه دو تا از مقاله هامو سابمیت میکنم که عناوینشونو تو اسلاید اخرم بیارم. سابمیت پروسه وختگیریه و شاید بدم یکی از دوسام برام انجام بده. شمبه هم صب خاهریا میرسن و طرفای 10 اینا میریم که گل سفارش بدیم و بعدم میریم میوه میخریم و بعدم من باس برم دان برا امتحانه فایلایی که ساختم و اون اتاقه رو هم مطمئن بشم بهم میدن و اتاغه پاپی رو هم تو هتل تحویل بگیرم. البته نیازی نیس ولی خب میخام براش یکم خرید کنم و بزارم تو یخچالش. دیگه اینطوریا.

.

بچه ها جونم امیدوارم اخره هفته خوبی داشته باشین. من برم که برسم به کارام. انرژی مثبتاتون رو میگیرم و کیف میکنم و دعا میکنم همتون عاقبت بخیر بشین .  شمام برا من دعا کنین عشق جونا   

.

بعدن نوشت: از شادی که هر روز میومد خیلی وخته خبری نیس. حتی چن روز پیش رفدم دمبالت تو وب بز کوهی و اونجام نبودی! امیدوارم هر جایی تنت سالم و دلت شاد باشه

نظرات 15 + ارسال نظر
س یکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت 21:13

سلام ملی عزیز فکر کنم دفاع کرده باشی تا الان. یک عالمه بهت تبریک میگم خانم دکتر دوس داشتنی به امید پیشرفت و موفقیت های پشت سر هم. شاد و سلامت باشی

سلام سین جانم ،، ممنونم بابت محبتات. ب امید موفقیتها و خبرای شادی از طرف شما ... ممنونم از لطفت

مژده یکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت 07:46

عزیزم همیشه میخونمت ولی خب با گوشی سخته کامنت گذاشتن امیدارم جلسه دفاع عالی پیش بره و موفق باشی

روشناا شنبه 7 اسفند 1395 ساعت 22:57

سلام ملی جوووونم خوبییی؟ مطمئنم ک فردا روز توعه و خیلی بهتررر از اونچه ک از خودت انتظار داری ارائه میدی و حسابیییی میدرخشی و ی خاطره ی عالیییی و شیرین از روز دفاعت میسازی پیشاپیش این موفقیت عظیییم مبارک هممون
شبت آروم دکتر جونم

سلام ب رو ماهت قربونت برم عزیزم این کامنتتو همون قبل دفاع خوندم و کلی هم انرژی گرفتم

ندا شنبه 7 اسفند 1395 ساعت 22:54

ان شالله خیره درگیر کارهای ازدواجمم
حواسم هست و به یادتم و دعات میکنم،
منتظریم فردا خبر بدی همه چیزو ان شالله

ایشالا ب سلامتی و دل خوش... خوشبختیت ارزومه

بهار شنبه 7 اسفند 1395 ساعت 18:44 http://likespring.blogsky.com

عزیز دلم برات دعا میکنم فردا برات بهترین روز باشه و همه چی عالی پیش بره...
موفق باشی خانوم دکتر

وای مرسی مرسی مرسی بهار جونمممم

minla شنبه 7 اسفند 1395 ساعت 18:29 http://minla.blogsky.com/

سلام ملی خانم دکتر !

وااای دیدی دیر رسیدم! دیدی نشد دعوتو ازت بگیرمو دفاعو از دست دادم ! وگرنه مگه میشد بزارم همینطور دعوت نکرده بدفاعی خانوم

البته که الانم دیر نیس شیرینیشو هروقت بگیرم تازس

به هرحال فردا برات یه روز فراموش نشدنیه و منم برات بهترین ها رو آرزو میکنم
امیدوارم که همه چیز هم خوب و درست پیش برن و با یه حس خوب توی این روز جبران زحمات چندساله وکترا بشه برات

شاد باشی دخترجان

نه دیر نشده فردا تشیف بیارین سلام ب رو ماهت ... مرسی ازت مینلا جون ... خیلی مرسی چن ساله رو خوب اومدی ... قربونه مهربونیت

روژین شنبه 7 اسفند 1395 ساعت 11:59

عزیزممممممممممممممممممممممممممم
به سلامتی
ایشالله موفق باشی و همه کارات خوب پیش بره.
بهترین آرزو ها رو میکنم برات

ممنونم ازت روژین جون مرسی از کامنتت

شیدا شنبه 7 اسفند 1395 ساعت 01:04 http://79681.blogsky.com

بههههههه :)))) ملی گلی خسته نباشی واسه زحمت های تا همینجا ..
الان شنبه است و لابد تا چند ساعت دگ با خواهر های گلت میرین کارهای آخر و انجام بدین ... دلم پیشته نمیدونم چرا قطعا فردا هم هیچ یادت میوفتم ...
کلی حس خوب و انرژی مثبت برات میفرستم که دونه دونه کارت خیلی خوب و شیرین انجام شن و با ی دفاع عالییییییی دل هممونو مزین کنی
این حجم از به یاد افتادن دوستان مجازی برای من بی سابقه است

خوب بخور و خوب بخواب ... همه چی عالی پیش میره

قربونت برم شیدا جون... مرسی ازت و بابته خوبیات ... چقد من خوشبختم بخاطره ادمای خوبه دور و برم خوب میخورم عاره این چن روزه رو ولی خاب ب حداقل رسیده ... عاره همه کارا رو کردیم و الان دارم تمرین میکنم ... بازم ممنونتممممم

ملیله جمعه 6 اسفند 1395 ساعت 21:31

موفق باشی عزیزم
چه خوابی بزنی روز بعد از دفاع

قربونت ملیله جونم. عاخرش پرزی رو ساختماااا ... برام دعا کنی

ندا جمعه 6 اسفند 1395 ساعت 15:37

سلام خیلی گرفتارم خیلی
ولی خاموش میخونمت و دعات میکنم
موفق باشی الهی

سلام ب رو ماهت ، ایشالا سرت به خیر گرم باشه عزیزم. ممنونتم

بهار پنج‌شنبه 5 اسفند 1395 ساعت 20:00 http://likespring.blogsky.com

واااااااااای خانوم دکتر ما چند روز دیگه دفاعشه...
ایشالا همه چی به بهترین شکل ممکن تموم بشه.
انقده دلم برات تنگه ملییییی...
خسته هم نباشی
مطمئن باش همه چی عالی میشه/چون تو خیلی زحمت کشیدی و خدا جواب زحماتتو میده عزیزدلم
موفق باشیییییی

بهار جونم بهار چن روز دیگه کدومه پس فرداس وووووووی
عسیسم منم دلم تنگه خوندنتونه ،،،، بهاری دعام کن که خوب پیش بره ... ممنونم از مهربونیات

پیشی پنج‌شنبه 5 اسفند 1395 ساعت 18:33

انشاالله که همه چیز عالی برگزار میشه عزیزدلم من مطمئنم استرس نداشته باش گلم

ایشالا پیشی جونم دعام کن

مرغ آمین پنج‌شنبه 5 اسفند 1395 ساعت 12:45

سلام ملی جون به خیر و خوشی ایشالا. ببین گاهی برای بعضی نرم افزارا باید تاریخ لپ تابت رو ببری به مثلا سال 1994 یعنی عقب ببری تاریخ لپ تابت رو. امتحان کن شاید برای پرزی جواب داد

سلام ، عههه ؟ باشه امین جون. مرسی از کامنتت و مرسی از مهربونیت

زهرآ پنج‌شنبه 5 اسفند 1395 ساعت 11:36

سلام خانم دکتر ملی جونم
عزیزم تبریک میگم دفاعتو... اینقده خوشحالمممممممممممممممممممممم کاش پیشت بودم میومدم دفاعت

سلام عروس جونم خوبی؟ ممنونم ازت بخاطره مهربونیت کاش بودی و میومدی

روشناا پنج‌شنبه 5 اسفند 1395 ساعت 10:40

سلام ملی جوووونم، صبحت بخیر و شادی
خسته نباشی و خدا قوت گل من
ایشالله خدا بهت انرژی مضاعف بده و ب زمانت برکت بده تا ب کارات خیلیییی خوب برسی
کلیییی دعا و انرژی مثبت برای تو عزیییز دلم، ایشالله همه چی خیلی عالی پیش میره واست بوس بر تو

سلام روشناا جون ... ممنونم بخاطر حرفای قشنگت که حس خوب ب ادم میده ایشالا ایشالا مرسی ازت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد