ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام بچه ها ژوووون. امیدوارم خوب باشین.
.
اول بگم که دیروز استاد ژووووون برا امروزم وخت داد بهم. هشت قراره بیاد....ووووی استرس دارم. قراره نتایج فاز دومم رو بهش پرزنت کنم و حالا نمیدونم اوکی بده نده خدا کنه موشکلی پیش نیاد. تازه مقاله اول رو هم تا سره نتایج دیروز درستش کرد. بقیش مونده. امروز میخام ازش خاهش کنم بازم وقت بعدی رو تعیین کنه.
.
اغا من مشکوکم!!! نکنههههه؟؟!!!! نکنه اینجا توسط استادام کشف شده و خونده میشه؟؟!! واییی چه ضاااایع! روم سیاااا
ببینین استاداااا اون من نیسم! ملی اون نیس !! و اون هم ملی نیسسس!!! خخخخ ....حالا بزارین بگم چی شده.
.
شب بعد نمازام بیهوش شدم و خابیدم تااااا صبح و برا نماز صبحم نپاشیدم مث این بی ادبا بعد خب قرار بود برا جلسه یه طرحی برم اون وره شهر دیگه. باس همین دیگه با خودم قراریده بودم که صب زودتر پاشم و یکم کارایی که استاد راهنمام گفته بودو برا جلسه امشب اماده کنم. ولی تمبلیم شد و تا هشت تخت خابیدم! دیه پاشدم اماده بشم برم اون وره شهر و در دسشویی بودم
که گوشیم زنگید . ته دلم گفتم کااااش استاد طرحیه! باشه و بگه جلسه کنسله... خلاصه اومدم که سر وخته گوشیم دیدم بعله اس داده که جلسه کنسله! منم خوشال و شادان شده و صبونمو خوردم و دیه یه رب به ده دان بودم و انگشتیدم! نشستم پای کارایی که برا جلسه امشب باس اماده میکردم و سایت هم متاسفانه تا سه بیشتر باز نبود امروز برا همین دیه یه رب به دو نهارمو که خوردم و یه سر پیشه همون استاد کذایی رفتم و در مورد طرح یکم وظایف بهم محول کرد و دیه خلاصه دو و نیم از دان زدم بیرون.
.
هااااا....نکنههههه؟ نکنه استاده اینجا رو میخونه و فمیده که منم؟!!!! وووووی ...راستی استاد راهنمامم شایس اینجا رو میخونه و دیروز دیده من ناحارتم پاشده اومده سر جلسه اسکایچمون؟!! هم؟؟!! وووووی
.
از نهارم یکم ماکارونی ورداشته بودم که بدم به پیشی ها و برگشتنی دادمش یه پیشیه اشنا خورد. از سوپری هم یه بسته اوچولو چای خشک گرفتم که تموم کرده بودم و یه دونه ماست! دیگه اومدم و بعد شستشوی دست و بال اول دراز کشیدم که بخابم ولی یهو پاشدم و بر شیطان لعنت فرستاده و نماز ظهر و عصر رو خوندم و بعدش خابیدم تا 5. چپسید! خابم این روزا زیاد شده هااا نه؟
.
این حراستیه مومنه مهربون هم زنگ نزد صب باس خودم بش بزنگم شماره ناممو بگیرم ازش. اه...خدا کنه نامه رو زده باشن به اون شهرستانی که بایس برم. فردا باس برم یه همایشی که خاهرم ثبت نام کرده. واسش امتیاز داره و قراره خودمو جای اوشون جا بزنم. پارسالم این همایشو رفده بودم و باحال بود. کلی ادمه باکلاس و اینا دیدم . با وظایفی که در مورد طرح استاده بهم محول کرده باس برنامه بچینم که هم فصولمو به موقه بنویسم طبق برنامه و هم به اون وظایفم برسم. نباید از برنامه وایتبردیم عقب بمونم! هر چند که از هشتاد درصدش عقبم به دلیل عدم همکاریه استاد راهنما ژون! خدا کنه امشب بیاد...نکنه نیاد؟!
.
امروز زیادی قروقاطی نوشتم! بخاطره استرسمه ببشخین! برا کرما هم شبو میخام وخت بزارم و بوخونم و شاید همی امشب پستیدم. البته یه چیایی یادداش کردم امروز از رو سایته نگارا ولی میخام وبسایته خریده اینترنتی یه نوع از محصولات گیاهی رو هم بخونم و بگم که برا خودم کدوماا رو انتخابیدم! دیگه همینا ...فعلا خدافظ بچه ها جون... برا من دعا کنین
چقد خوب که استاده اومد و حرف آدم هم حالیش شد...ایشالا دیگه عین کش تنبون در نره و بتونی زود زود کاراتو انجام بدی
عسک این پیشیا رو بگیر برامون
هااااا بهار جونی. خدا کنه یه دو سه شب دیگه اینطوری قرار بزاره. بخدا همین امشب کلی کارم پیش رفت با کمتر از نیمساعت. دعا کن در نره.
چشم میزارم ولی باس زود برش دارم چون من و این پیشی ها تقریبن گاوه پیشونی سفیدیم تو دان و هر کی ببینه عسکا رو میفهمه من منم! بوخودااا
عزیزممممم خدا رو شکر که استاد راهنمات جواب داد بالاخره.
انشاالله موفق باشی ملی جون
ممنونم پیشی جون . خدا کنه یه دو سه جلسه دیه هم برام بزاره. ممنونم
ایشالا که الان داری با استاد جونت میصحبتی
بازم خدا خیرش بده دیشب کمکت داده
همایش فردا، خیلی خوبه , یه جا که کلی ادم باکلاسه
منم خیلی میخوابم چندوقته
اره صحبتیدم حالا تو پست دارم میگم. اوخی. همایش که زیاده بابا اسم بنویس برو حالشو ببر . مرسی از نظرت