ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

خواب استاد راهنما!

سلام و شب ادینتون بخیر و خوشی دوسدانه جان

.

دیشب خواب استاد راهنمامو دیدم! دیدم اومده ایران و من بسی خوشال بودم! صبح که پاشدم تا خواب عصرگاهی بغضی بودم! هی در تصوراتم با استاد راهنمام بحث میکردم و ازش گله میکردم که چرا اینقدر عذابم میده  خداییش داره عذابم میده. با جواب ندادناش و اهمیت ندادناش... هیچیم نمیتونم بهش بگم چون یه جورایی حامیمه و نمیخام از دستم ناراحت بشه. موندم تو منگنه واقعا ... خدایا خودت یه راهی باز کن و رحمی چیزی بنداز تو دلش که بهم توجه کنه!!

.

صبح با الف اسکایپیدم و اغا رفته بود با رفقاش کلپچ زده بود. شیرینیه دفاعه همکلاسیش بود در واقع!  بعدم یکم نتایجه مقاله رو تا طرفای 2 پیش بردم و بعدش نهار دیروزی رو که تو یخچال بود گرم کردم و خوردم. وای من عاشقه ترشیم. یه ظرف ترشی که دیروز گرفته بودم امروز تموم شد. خدا عممو رحمت کنه باغدار بودن و یادمه بچه که بودیم یه بار برامون ترشی فرستاد. ترشیه توش همممه چی داشت. حتی گلابی! سیب! خیلی باحال بود . ولی خب اونموقه ها من بچه بودم ترشی مرشی حالیم نبود چیه! اگه الان بود حتمن ازش یاد میگرفتم. دوس دارم تو این یه هفته ای که میرم خونه ترشی درست کنم، کیک بپزم، غذاهای خوشمزه بپزم برا اهل منزل ، نذریمم که هس! ولی میدونم به همه کارا نمیرسم تو یه هفته میگم نکنه صابخونه هه سر و کلش پیدا نشه؟ بهش گفتم که من از 15 ام نیسم تهران و میرم شهرستان اونم گف خیالت راحت میام...امیدورام بیاد وگرنه که سفرم میره رو هوا!

.

عصر یه رب به چهار خابیدم تا پنج...تخت هاااا...چه چیزیه این خاب واقعا. ادمو این رو اون رو میکنه! پاشدم و نماز ظهر و عصر و قضای صبحمو خوندم و بعدم برنامه روی وایتبرد رو ریوایز کردم و چای دمیدم و دیگه اذان گفتن. دوباره نمازامو خوندم و صدای اذان خیلی واضح بود و حال داد. فک کنم جمعه ها چون تهران - منظورم محلیه که من هستم- خلوت میشه برا همین صدای اذان انقدر واضح میومد. شایدم ولوم بلندگو رو بالا برده بودن نمیدونم. خیلی دوس دارم نمازامو برم مسجد و جماعت ولی فک نکنم به این زودیا بتونم عملیش کنم.

.

گفتم بهتون چارشمبه فیلم دیدم؟ دو تا: "ناهید" و "همه چیز برای فروش" . نمیدونم خودم دلم گرفته بود یا چی ولی با جفتشون دوس داشتم گریه کنم مخصوصا با "همه چیز برای فروش" . حالا یه مرضی هم جدیدن گرفدم و اونم اینه که دوس دارم گریه کنم ولی اشکم نمیاد!! قبلنا تا اراده میکردم زررررت میریخت اشکام!

فیلمه همه چیز برای فروش یکم خاص بود. بیشتر فیلمبرداریش خاص بود. و البته جایی هم قبلن خونده بودم که بخاطر فیلمبرداریش جایزه گرفته. خیلی جالب بود سبک فیلمبرداریش و همچنین موزیکش. ولی خب فیلمه غصه داری بود. صابر ابر توش بازی کرده بود و اغا خیلی خوب بازی میکنه هااا انصافا. فقط بدیه فیلمه این بود که همش توش صابر ابرو کتک میزدن من دیگه عاخراش اعصابم خرد شد بسکه این کتک خورد .

.

چه سکوتی ....سکوووووووت حاکمه الان اینجا....یه سکوت واقعی.... شب ارامی داشته باشین دوسدانه جان و مراقب خودتون باشین ...آیکون ارسال بوس از راه دور توسط ملی! ...

نظرات 2 + ارسال نظر
r جمعه 9 مهر 1395 ساعت 23:49 http://lalyyy.blogfa.com/

انشاالله که استادت به زودی زود جواب بدن گلم

چشمم عاب نمیخوره مرسی آر جون

شادی جمعه 9 مهر 1395 ساعت 23:38

سلام
چه بیخیالن استاد راهنماتون هااا!!
روزانه هاتو دوست دارم ملی.
همیشه شاد باشی. بوس واسه توهم عزیزم

سلام عچقول. عاره از وختی از اینجا رفته اینطور شده قبلن خیلی خوب بود قربونت برم عسیسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد