ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

تمیسی = راحتی اعصاب

سلامن علیکم و شبتون بخیر...

.

بعد گذاشتن پست اوله امروز یه حساب کتابایی بود که بایس انجام میدادم که انجامیدم . برا نتایج مقالم لازمشون داشتم. ولی رو مقاله اصن کار نکردم امروز. و این خیلی بده. با خودم قرار گذاشته بودم که بگم نهار از بیرون بیاد. زرشک پلو با مرق که نصفشو امروز بخورم و نصفشو فردا. ولی هر چی زنگیدم به کترینگی که سر کوچمونه هی بوقه بیب بیب میزد! یک و نیم دیگه تصمیم گرفتم غذای ابداعی درست کنم! رسپیش اینه : برنجو میزاری کته بشه و وسطای پخت شیوید خشک میریزی توش و در واقع میشه کته شوید! بعد اون اخرش که مثلا پنج دقه مونده تا برش داری از رو اجاق یه دونه کنسرو ماهی رو که قبلن جوشوندی میریزی و با کته شوید قاطیش میکنی  انقده خوشمزه میشههههه

خلاصه پاشدم رفتم از سوپری که به خونم نزدیکتره ( نه سوپره همیشگی یا همون آق رضا!) یه دونه تن ماهی گرفتم و یه ظرف کوچیک ترشی و یه دونه نون باگت و دو تا بیسکوییت ویفر تک نفره اوچولو و برگشتم خونه. دو پیمونه کته علم کردم! و طبق مراحل بالا که گفتم کته تن ماهیمو پختم و البته اینم بگم که روغن تن رو کامل ریختمش تو یه نایلونی و یه سوم از نون باگت رو خرد کردم توش و با روغن تن ماهی مخلوط کردم و این تبدیل میشه به یه معجونی که پیشی جونا عاشقشن  نایلونه حاویه به به رو گذاشتم کنار سینک که هر وخت غرغرو اومد از پنجره براش پرت کنم بخوره که نیمساعت بعدش اتفاقن سروکلش پیدا شد و بهش دادم و اونم دولوپی خورد! خودمم نصف غذا رو گذاشتم تو یخچال و نصفیشم با ترشی و سیرترشی خوشمزه و گوجه خوردم و جاتون خالی بسی چسپیددد .

.

ظهر از چهارونیم نمازمو که خوندم خابیدم و با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم و خاهر وسطی بود. این خاهر وسطی نود و پنج درصد  در مواقعی زنگ میزنه که یا  ملی خابه   یا سر کلاسه  یا داره از وسطه خیابون رد میشه   یا تو حمومه  یا هم تو دسشویی  ینی هر وخت تو یکی از این موقعیت ها باشم و ببینم گوشیم داره میزنگه میفمم که خاهر وسطیمه و وختی چک میکنم میبینم که بله درست حدس زدم!  خلاصه که با هم صحبتیدیم و بعدش پاشیدم! دیدم من امروزمو حسابی تلف کردم و از اون ورم شستشوی اشپز خونه رو گذاشتم تو برنامه که قبل رفتن به ولایت انجام بشه پس چ بهتر که دس به کار شم. اول از همه دو تا دریچه کولر رو گرفتم چون دیگه کولرو روشن نمیکنم و گفتم خاک و خل نیاد تو. بعد دسشویی و دمپاییا رو با پودر شستم. بعدش یخچالمو قفسه هاشو شسیتم هر چند که تمیس بود. بعدشم کف اشپزخونه رو پودر پاچیدم و شستم حسابی. کثیف بوداااا 

بعدن ترش هم پریدم تو حموم و خودمو سابیدم و دو تا تیکه لباسم شستم و دیگه اومدم که بیرون نه و نیم بود. یه چایی دمیدم و نمازامو خوندم و چایمو با یه دونه از ویفر اوچولو ها خوردم و به خاهر بزرگه زنگیدم که جواب نداد و یحتمل سرش گرمه و خودش میزنگه بعدن. و الانم خذمته شما سروران گرامیم!  میخام پاشم بشامم! نون و ماست و پنیر! یه چی تو تلگرام اومده بود خیلی خوکشل بود بزار براتون بنویسمش:

.

امشب نگاه کن به اطرافت

به خوشبختی هایت

به کسانی که می دانی دوستت دارند

و به خدایی که هرگز تنهایت نخواهد گذاشت

.

شبه پنشمبتون خوش و خافای خوف خوف ببینین دوستانه جانم

نظرات 2 + ارسال نظر
بهار جمعه 9 مهر 1395 ساعت 17:21 http://likespring.blogsky.com

بسیار عالیییییی...اصلا تمیسی جیگر آدمو حال میاره....
به نایلون حاوی به به خیلی خندیدم

عاره دقیقن حال میاره... غروغرو پدرسوخته ایه هاااا...چقدم حلال زادس. همی الان داره زیر پنجره غرغر میکنه! خنده ها نوش جونت

شادی جمعه 9 مهر 1395 ساعت 01:04

بس که میگی "اینقده خوششششمزه ست" آدم هوس میکنه اونم منی که شکمو ام و تازه رژیمم
نوش جونت و دستت درد نکنه که این همه بفکر این زبون بسته هایی. خداییش از خودم و سنگدلی ام در برابرشون خجالت کشیدم با این کارت.
زنده باشی.
تمییز و خوشکل شده خونه ت. به به

شادی جوووونم ی چی بت بگم؟ اینکه هوس کنی و جلو هوستو بگیری خودش به روند لاغریت کمک میکنه ینی لاغرترتر میشی پس نتیجه اینکه ملی داره کمکت میکنهههه دخترررر عزیزم تو کجات سنگدله از تو مهربونتر من ندیدم قربونت برم فدااات

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد