ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

یادداشت 256

سلام!

اول بگم الان دلم چیا میخاد!!

من از دو سال پیش که تلگرامی شدم عسک نذاشتم تو پروفایلم! فقط امسال عسکه سفره هفسینو گذاشتم! ولی الان میخام بزارم! ایرادی داره عایا؟! البته از اونجایی که من نمیخام با مقنعه عسک بزارم یه جورایی خطریه ولی به جهندم!  یه عسکه غشنگه این مدلی مثلا که وایسیده باشم کناره یه دره سنتیه چوبی یا یه خونه قدیمی ....موهامم اتو کشیده باشم و یه اوچولو بزارم بیرون حالا یا یه وری یا چتری طور! با شال سفیدم و مانتو انار گلم! این نقشه شوممو هفته دیه که برم ولایت عملی میکنم!! فوقش هر وخ گذرم خاست بخوره به قضایای گزینش و اینا ورش میدارم! واللاع!

.

دلم از دیروز به این ور هوایی شده که برم موهامو بدم دسته مشاطه روزه گار! که برام برنگه. الان یه ملیه چن رنگ مو خدمتتون وایسیدع . با موهایی بشدت تبدیل به سیم ظرفشویی شده! اولش خاستم کلا موهامو بزنم از دستشون خلاص شم ولی بهد دیدم بدلیل سفیدیه موهام سرنوشته محتومم همینه! که مو سیمی باشم! فلذا فقط میدم یه مدلی کوتاه ترش کنه و رنگ بزاره برام. و یادم به یه شامپویی افتاد که فک کنم توش نرم کننده قاطی داشت و دو سال پیش میزدم و موهامو خیلی نرم کرده بود. باس تو بازار بجورمش!

از اونجایی که هفته دیه جلسه هس و من 15 دقیقه باس صوبت کنم و ادم حسابی ها قراره بیان توش فلذا حتمن برا ابروهای پاچه بزیم بایس برم ارایشگاه و یحتمل موهامم میدم برنگن همونجا!

.

دلم یه مانتو انار گلی هم میخاد ... ساده ! یا شایدم یه جلیقه انار گلی بخرم  با یه بلوز و با دومنه کبریتیم بپوشم (برا عکسه میخام) البته همین تیپی تو تهران هم میشه گشت ولی خب تو ولایت نمیشه! همه چارچشمی نیگات میکنن!

.

امروز 6:10 مین پاشدم و نمازمو خوندم و دیه نخابیدم و یه املت پزوندم و تا هشت یکم رو فایلام کار کردم و بعد اراستگی و پیراستگی و رفتم دان سراغه بالی. قراره مون 9:15 دقه بود که اغا یه رب به ده اومد. تو این مدت با یه نفر نشستم به صحبت و نمیدونم چرا بلاهایی که عن عن به سرم اورده رو گفدم. ینی قشنگ دختره رو روشنش کردم که چرا کارم نشده تو دان! اصن یه ذره سیاست ندارم! بعدن پشیمون شدم . البته در مورد موسسه و برنامم برا رفتن به ولی و اینا هیچی نگفتم! فقط از خباثت عن عن گفدم! همونم نباس میگفدم چون تو این دور و زمونه هیشکی خیرخواهه ادم نیس!

تا 12 با بالی بودم و رو تصمیماته اولیه پروژه که قراره تو جلسه شمبه بحث بشه اجماعه نظر کردیم و دیه پاشدم رفدم پیشه استاد مهربونه . یکمم پیشه اون نشستم و اومدم دیه سمت خونه. یه بربری خریدم و یه نون شیرماله داغ! بعد از عمو سوپری قوته این هفتمو گرفدم. نمیخام این هفته گوشت بخورم اگه خدا بخاد! بعدم از اغ رضا پنیر و تخم مرغ گرفدم و یه کره برا تفت دادنه سبزیجاتم.

رسیدم خونه سبزیجات و میوه جاتمو شستم(لوبیا سبز رو نشسته گذاشتم یخچال!):

از خریده کاهو پشیمون شدم. یه کرمولکی توش بود که یه عااااااالمه تخم گذاشته بود تو کاهوهه! اون قسمتاشو که نشسته انداختم دور و خوده کرمه رو هم عاب برد! بقیه جاهاشم یه دور با مایع ظرفشویی خیسوندم ولی فک نکنم دلم بکشه بخورمش

همزمان این غذارم که تقریبن رژیمیه پختم:

طرز پختشم اینه که یه دونه بادمجونو کبابی کردم. بعد قطعه قطعش کردم (یه جورایی له میشه دیه) بعد تو یه ماهیتابه یه دونه پیاز رنده کردم و یه دونه گوجه درشت و توش نمک و فلفل یه عالمه (اگه فلفل سبز تند داشته باشین و بریزین توش خیلی بهتره) و زیره سیاه ریختم و گذاشتم رو اجاق. یه تیکه خیلی اوچولو هم کره اضاف کردم ولی قبلا که چنباری درستش کردم همونم نزده بودم. اب گوجه با پیاز با هم رو حرارت میپزن و ابشونو از دس میدن و یه ده مین بعد بادمجونو هم بهش اضافه کردم و درب تابه رو 5 مین گذاشتم و بعد برداشتم و وختی دیه غذا داش میچسبید به ظرف و ابش تقریبن از دس داده بود از رو اجاق ورداشتم. یه جورایی میرزا قاسمیه بدونه چربی و بی تخم مرغه! با نون بربری خوردم! توش یه حبه سیر هم اوایل پخت له کنین و بندازین خیلی خوب میشه. ها راستی یه بند انگشتم رب زدم توش

.

بعده نهار خوابیدم تا 7! و بعدم بیداریده و نمازیده و چای دمیده و میوه ها رو در یخچال جاساز کرده و یکمم اینستا گردی کرده و الانم که اینجام!

.

راستی بالی امروز گف با رییس موسسه صوبت کرده و رییس بهش گفته یکم باس با حوصله بیشتری این کارو پیش ببرم! ینی کاره منو! بعد خب روسا هم دارن عوض میشن دیه! البته ممکنم هس عوض نشن! بالی بهم گف به موسسه با دید مثبت نگا کن!  لطفن در دو مورد زیر نظر بدین: مغسی!

1- موعد تمدید قرارداده خونس و اخرین تصمیمم در حال حاضر اینه که خونه رو تمدید قرارداد کنم و پس ندم. چون ممکنه کارم 5 ماه دیه تهران درست شه و بخام برگردم. اسفند بخام بیام تهران وسطه سال نمیتونم خونه بگیرم و تصور زندگی تو خابگاه خودگردان برام مث یه کابوسه! اگرم کارم درست نشه فوقش دیه خونه رو پس میدم ! خب این حقو دارم به عنوانه مستاجر! که یه ماه قبل اعلام کنم و بگم من میخام پاشم! البته این به ضرر صابخونمه و من از این بابت متاسف خاهم شد ولی چاره چیه. خلاصه که شما جای من بودین چه میکردین؟ کلا اسباب کشی میکردین ولایت و خونه رو پس میدادین و هر وخ کارتون تهران اوکی شد میومدین خونه میگرفدین دوباره؟ یا نه خونه رو نیگه میداشتین تا 5 ماه دیه؟ ( اینم بگم که خونم وسایل زیادی نداره و میتونم 5 ماه دیه که اومدم تهران و خون گرفدم فرش و موکت بخرم دوباره- اتاخه خاهرم موکته و قراره فرشامو بدم به اوشون اگه اسباب کشیدم ولایت!)

2- عسکمو بزارم تو پروفایل تلگرامم؟با شال و  مانتوم و یه اوچولو چتری؟

.

برم دیه.قوبونه همتون هفته خوبی رو براتون عارزو میکنم....ایشالا این هفته اخره مرداد براتون پر خیر و برکت باشه

نظرات 14 + ارسال نظر
ندا سه‌شنبه 31 مرداد 1396 ساعت 19:24

روزهای هفته هر کدام شکل و رنگ و بوی خودشان را دارند .

شنبه بدترکیب و تلخ و موذی است و شبیه به دختر ترشیده ی توبا خانم است : دراز ، لاغر ، با چشم های ریز بدجنس .

یک شنبه ساده و خر است و برای خودش الکی آن وسط می چرخد .

دوشنبه شکل آقای حشمت الممالک است : متین ، موقر ، با کت و شلوار خاکستری و عصا .

سه شنبه خجالتی و آرام است و رنگش سبز روشن یا زرد لیمویی است.

چهارشنبه خل است . چاق و چله و بگو بخند است . بوی عدس پلوی خوشمزه ی حسن آقا را می دهد .

پنجشنبه بهشت است ...

و جمعه دو قسمت دارد :
صبح تا ظهرش زنده و پر جنب و جوش است . مثل پدر ، پر از کار و ورزش و پول و سلامتی .
رو به غروب ، سنگین و دلگیر می شود ، پر از دلهره های پراکنده و غصه های بی دلیل و یک جور احساس گناه و دل درد از پرخوری ظهر ...

گلی ترقی

قشنگ بوووود ولی گاهی به حس و حال خوده عادمم بستگی داره...یهه وختایی شنبه ها بهترین روزای هفتن

ندا سه‌شنبه 31 مرداد 1396 ساعت 19:23

ملی جان اگه فشار مالی بهت وارد نمیکنه خونه رو چند وقتی نگهدار، من امیدوارم

همممم. مرسی از نظرت ندا جون من برم ولی اگه خدا بخاد قراره شاغل بشم. ینی فک کنم حکمم زودی میخوره و به حسابم پول میاد

شبدر سه‌شنبه 31 مرداد 1396 ساعت 19:07 http://fourleafclover.blogfa.com/

دلبرک دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت 10:44

سلام عخشم...امیدوارم هرچه زودتر از این بلاتکلیفی رها بشی...درک میکنم اوضاع سختی داری.اما اگه از این خونه راضی هستی و از طرفی مطمعنی که شرایط برگشت داری نگهش داری بهتره..اخه خونه توی تهران یافتن یه کوچول سخته خودت بهتر میدونی... از طرفی تهران واقعا واسه رشد کردن و بالندگی پتانسیل خوبی داره اما میتونه رزومه ات رو شهرستان قوی کنی بعد تهران ازش استفاده کنی...کلا موافق تهران موندن هستم اما بازم تصمیم گیرنده ی اصلی باتوجه به شرایط شخصی خودت هستی عزیزم... امیدوارم بهترین ها سر راهت قرار بگیره..تندتند بنویس...دوستت دارم عسیسم..

سلام دلبرک جون مرسی که نظراتتو گفتی عسیسم
عاره با حرفات مینی بر رشد و بالندگی موافقم. و اینکه خونه یافتن اونم وسطه سال تو تهران سهته. چی بگم. بالی میگه نسبت ب موسسه خوش بین باش. خدا خودش کمک کنه قوبونت برم عسیسمی

روژین دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت 10:20

سلام خانم دکتر
اگه که من جای شما باشم : 1) عکس نمیذارم رو پروفایلم چون این جماعت منتظر سوژه اند (هرچند که من خودم تو یک مکان دولتی استخدام هستم اما عکس بی حجاب میذارم و برام مهم نیست اما راستش وقتی هنوز استخدام نشدی بهتره رعایت کنی)
2) به نظرم حتماااااااااااا خونه رو نگهدار تا 5 ماه دیگه چون یک پایگاه و امیدی خواهی داشت اما اگه پسش بدی دیگه میری همون ولایت

سلام روژین جونم
مرسی از نظرت پایگاه رو خوب اومدی! خودمم به همین فک میکنم که اگه خونه رو پس بدم دیگه خودمم سختم میشه دوباره برگردم تهران چون واقعن دس تنها خونه پیدا کردن و تمیس کردن و چیدن رو ی بار تجربه کردم و کاره خیلی سنگینیه

ندا دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت 00:18

من دو تا خط دارم یه همراه اول که کاملاکاریه و به همکارام و افراد غیر صمیمی میدمش و یه ایرانسل که خانواده و دوستای خیلی نزدیکم دارنش و خیلی راحت هرپروفایلی بخوام میزارم

هممممم خیلی هم خوب ندا جون. نظری در مورد خونه نداشتی؟

بهار یکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت 23:49 http://likespring.blogsky.com

عسیسممممممم
چه عسکی بشه این عسکمنم بالاخرههههههه سنت شکنی کردم و عسک خودمو گذاشته کردم تو پروفابل تلگراممم...تازه تو اینستا هم گذاشتمیعنی جهاد کردماااا
اووووووم بادمجون کبابی عشقهههه...اصلا خود بادمجون و همه مشتقاتش عشقن...انقد که میشه حتی بخاطرش آدم کُشت
راستی عسکتو بذار پروفایلت...هر وقت قضایا جدی شد بر میداریش...
ولی خب انگار نمیشه بذاری
خونه رو پس نده...نگه دار...
اینا به عقل ناقص من رسید...بازم خودت بهتر میدونی صلاحتو

عاره عسکش غشنگ میشه کاره خوبی کردی ، تو که فعلا سر و کارت با گزینش و اینا نیس.
اصن میدونی چیه بهار؟ عشق رو با "ب" بادمجون مینبیسن عکسو شایدم فغط ی شب گذاشتم که ارزو بدل نمونم ی وخت خونه... خونه... فکرش کشتتم بابا عسیسم مرسی از نظرات

آفرین یکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت 14:45

دروووود
با این توصیفاتت، من عاااشقه عکسی شدم ک قراره بگیری . ولی خب باتوجه ب گزینشت و کارت، شرط عقله ک فعلا ب تعویق بیفته
خونه رو *نگه دار* (‌هم ب دلایلی ک دوستان گفتن و هم ب دلایلی ک خودت گفتی)
اون شامپو خوبه ک قبلا استفاده کردی نوومِش چیه؟
شاد و سلامت و برقرار باشی دوستم

دروددد
خودمم عاشخش شدممم اوهوم فچ کنم عسک نباس بزارم
مرسی از نظرت بابت خونه اسمش؟ یادم باشه از خاهری بپرسم! اینجا مینویسم حتمن! یادم نیس اسمش، شکلش یادمه و اینکه قرمز بود فک کنم ظرفش! قوبونت افرین جون

مژده یکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت 09:20

سلام ملی به نظرم شماره تلگرامتو عوض کن یعنی شماره ای ثابتت نباشه خودت که میدونی دو سه تا تلگرامم میتونی تو یه گوشی بدون سیم کارتش داشته باشی

سلام عسیسم . همممممم . خو میخام عسکمو بزارم ک ملت ببینن دیه! وختی شمارمو کسی نداره پس کی ببینه چتریای ملی رو؟!؟

ملیله شنبه 28 مرداد 1396 ساعت 23:05

نظر من اینه که خونه رو تحویل بدهالبته اگه بخوای بری موسسه برمیگردی تهران و اونوقت خونهای نزدیک اونجا پیدا کن چرا اجاره بدی وقتی نیستی
در مورد عکس چون تو شرایط استخدامی باید کمی محتاط باشی شاید الان هم در حال گزینش باشی می تونی عکس بذاری بدون چتری

هممممم مرسی بابته نظرت برا خونه ملیله جون
عاره راس میگی عاخه با چتری میچسبه با مقنعه فایده نداره ولی خب راس میگین یکم خطریه عسکه پروفایل

شیدا شنبه 28 مرداد 1396 ساعت 22:51 http://79681.blogsky.com

وای گفتی گزینش حالم بهم خورد از دست اندرکارانش، اتفاقن تو ذهنمه یک چی تو این مایه‌ها بنویسم!
بعدم ملی خیلی خوبه که یک هفته به معده گرلنی استراحت میدی و گوشت نمیخوری خیلی موافقم، آفرین آفرین!!! بعدم کلی دلم باز شد با خریدای رنگی رنگیت
بعدم با خوندن اول دستور غذات میخواستم بگم ملی همین بادمجون و گوجه رو سیر و تخم‌مرغ بزن میشه میرزاقاسمی بعد دیدم خودت بلدی، اینو تازه یاد گرفتم یادم بود


ملی میگم تمدید کن :) ایشالله که موندگار میشی تهران :)) ینی میگم حتی با امیدواری به تحقق چیزی که میخوای برو داستان اون مردمی که واسه دعای بارون میرن رو شنیدی؟؟ همه میرن برای اومدن بارون دعا کنن اما فقط یک بچه‌ با خودش چتر میبره چون ایمان داشته بعد دعا قراره بارون بباره؛ و البته همین طور هم میشه و بارون میگیره :))))))
جدای امیدواری اگه خونه داشته باشی و وسط مسطا‌ کاری پیش اومد بهز خیالت راحته که تهران خونت و داری:)
راجع به عکس هم من میگم بزار :))) اگه مشکلی نداری همون بی روسری و اینای خوشگلتو بذاررررر چه ایرادی داره اکانت خودته .....

گزینش یه مشت عقده ایه انسان نمان
عاره خوبه ...البته هفته پیش هم دو روز گوشت خوردم! خدا رو شکر که دلت وا شده
عاره غذاش گیاهیه هااا بدردت میخوره....بپز برا خودت. برا خوابگاهم غذای راحتیه.
حکایته با حالیه عاره ...مرسی از نظرت بابت خونه
جاااااان؟!!! بی روسری؟!!! اینجوری که قبره خودمو دستی دستی کندم دخدرم حالا اونی که استخدامه رسمیه دولته و سنشم بالاست و سابقش زیاده باز زیاد نمیتونن اذیتش کنن ولی یکی مث من که میخاد یواش یواش استخدام بشه و فلان و بیسار به هیچ وجه نباید عکسه بی حجاب بزاره و حداقل روسری رو باس داشته باشه. اینو جدی میگماااا. همون عکس با شال رو هم شاید نزارم دیه ...تارا جون راس میگه قطعن سیوش میکنن

تارا شنبه 28 مرداد 1396 ساعت 21:18

غذا نوش جونت .

قوبونت

تارا شنبه 28 مرداد 1396 ساعت 21:17

من‌جای تو باشم با توجه به شرایط فعلی ومشخص‌نبودن شرایطم خونه رو پس میدم بعدا که کارم اوکی شه خونه جدید پیدا می کنم .اگه پول اجاره خونه رو داشته باشم مسلما تمدید می کنم چون پول رو دارم و‌میریزم جیب صاحب خونه گردن کلفتم !

هممممم مرسی از نظرت تارا جون

تارا شنبه 28 مرداد 1396 ساعت 21:12

ملی از کجا تضمین‌می‌کنی عکس پروفایلت رو یکی از همون‌آدمای عقده ای دوست در لباس دشمن ذخیره نکنه و بعدا در بزنگاه گزینش واست دردسر درست نکنه ؟ منم دلم‌میخواد پروفایلم عکس‌خودم باشه اما بخاطر یک عده عقده ای د......نمی تونم چون دردسر میسازن واسم

منم دقیقا به همین تا حالا عسکمو نذاشتم رو پروفایلم انقد دلم میخاد بزارم خاااااک تو سره عوضیشون واقعن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد