ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

یادداشت 254

سلام

خستمه و صب ساعت 7 با بالی جون قرار دارم که مقالشو ببینه. این یعنی یه رب به شیش باس پاشم

امروز مصاحبه بد نبود. ینی میدونی چیه؟ شایدم خوب بود! ولی کاش بهتر حف میزدم...نمیدونم احساس میکنم میتونستم قوی تر باشم. از مصاحبه که اومدم بیرون منتظر موندم که جلسشون تموم شه که رییسو ببینم و نتیجه رو بپرسم و تا 4 و نیم هم نشستم ولی خب بلافاصله بعدش یه جلسه دیگه داشت و وختی اومد بیرون و منو دید به من گف شما برو من خودم باهات تماس میگیرم. دور و برشم شلوغ بود البته. خلاصه ک اومدم.

نمازامم هنو نخوندم پاشم بخونم. فردا میزنگم به منشیش ببینم چه جوریاس.

.

حس بدی دارم که بالی سفارشمو به رییس موسسه کرده ولایت خوبیش اینه که کسی سفارشمو نکرده بود و با زوره خودم تونستم شغله رو دست و پاش کنم. توکل بر خدا....

فغط اومدم خبر بدم و برم. شبتون عاروم

نظرات 2 + ارسال نظر
آفرین چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت 03:14

سلام گــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــے
ب نظر من ک اینجور ک بوش میاااااد، خوششون اومده و قبوووولی (پیشاپیش هوووورااااا)
حسّ بد چرا عزیزم؟ اتفاقا خیلیم باید حس خوب داشته باشی و ب خودت ببالی ک اونقدری خووووب بودی و هستی ک شخصی مثله بالتازار قبولت داشته ک سفارشت رو کرده ؛ و مطمئنا از نظرش تضمین شده و قاااابل بودی ک جلو رفته و با اطمینان سفارشت رو کرده
مرسی ک خبر دادی. نتیجه ی تلفنِ فردا رو هم بمون بگو منتظریم
*شب و روزت* ، عاااااااروم

سلام افرین جون ایشالا هر چی خیره پیش بیاد ... نمیدونم دوس دارم همیشه که به ضرب و زور خودم کارام بشه البته حرفه شما هم متینه بلخره بالی هم منو تو این مدت تا حدی شناخته دیه
باشه اگه خبری شد که میگم قوبونت برم

ندا چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت 01:54

الهی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد