ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

ملی و حرفهای دلش

اینجا خودمم! همین

پست چارشمبه ای :))

سلام سلام من عااااععععمدم ....سلام گفدن رااااو بلدم....

لی ع لای لاع لای لیع لای لای ....دیریم دیریم دیریم دیییم....ری ری ری ری ریع ریع ریع....پااااششین پاااششششین برخصییین....ریم دام دادام دام دام دام!

چطورین پگوریا؟ من؟ خوبم؟ نه باباو! ینی خوبم ولی اتفاخه خاصه خوشال کننده ای نیوفداده! همینجوری گفدم برا تنوع نحوه ورود به صحنم متفاوت باشه

.


الانا فک کنم وخته نمازه و منم نشستم تو سایتو بزودی صدای اذون پخش میشه و سایتمونم که چپسیده به نمازخونه فلذا من لذت خواهم برد

.

دیروز روزه خوووف و پرباری بود. صبش شش و سی و پنج پاشیدم و نماز خوندم و کب کبا رو ارزن دادمو مانتو شلوار سرمه ایمو اتوییدم و نونم که نداشتم فلذا به 4 تا بیسکوییت ساغه طلایی پنیر مالیدم و با چای دارچینی تازه دم خوردم و اراسته و پیراسته نزدیکای هشت و نیم زدم بیرون و اومدم دان. پالتومم خشک نشده بود لذا مجبور شدم همون ژاکت پیزوریمو بپوشم قبل دان، گردالو و داداششو چلوندممممم تا میتتونسم. یه دونم هات داگ براشون خریدم دادم نوش جونشون بشه چون اغاهه سوسیس نداشت! بعدم دیه نزدیک نه انگشتیدم و اومدم بالو. یکم ترجمیدم. این ترجمه ها برا اینه که یکم اطلاعات تئوریکمو بالا ببرم و همم برا توپولاسیونه فصل دومم خوبه. بعدم طرفای 11 و نیم یه سیب خوردم. دیدین این سیب قرمزا میمونن و نرم میشن؟ خراب نه هااا. ظاهرشون کاملا خوشگل و شفاف و قرمزه. ولی بافتشون نرم و اسفنجی میشه...انقده دوس دارم این مدلیییی. خلاصه سیب نرمو خوردم و بقیه کارامو کردم تا یک  ونیم و بعدم رفدم قرررررمه سبزی جونمو زدم تو رگگگگ. نگفتم برنجشو کم بریزه و خورشتم راستش نگفتم بیشتر بریزه فغط گفدم لیمو برام پیدا کرد از تو دیگ با ملاقه گذاشت رو خورشتم . باهاشم ماسمو نخوردم که بیارم بدم به پیشمولکای دم سلف. یه ژله اوچول هم باهاش دادن که اونم اهداش کردم به دوسته شیکموم!

.

راستی گفتم قرصای پرفکتایلمو از وختی از ولایت اومدم شروعیدم؟ ویتامین ول وومن هام تموم شدن قبله رفدن به ولایت و دیه الان تقریبا دو هفتس دارم پرفکتایل میخورم. برا پوست و مو و ناخنه. بابا کچل شدم به قرعان! مو برام نمونده! مخصوصن جلوهامخلاصه این قرصمم یه بستش تو کیفمه یه بستش خونس که چه بیرون باشم چه خونه دستم بهشون برسه. اینم از این.

.

بعد نهار اومدم یکم سرچیدم برا یکی از بچه ها که ازم کمک خاسه بود و بعد با همین رفیق شیکمو پاشدیم رفدیم طبخه پایین برا دفاع. وااای انقد بدم میاد تو این صندلیای حاشیه ای بشینم. همیشه هم دور میز میشینم و هیشوخت نمیرم رو این صندلی های کنار دیوار! ولی بدبختی خیلیا اومده بودن و صد البته که جای خالی هم بود دوره میز ولی من به خاطر همین رفیقم مجبور شدم بشینم کنار دیفال ...عه....بدم اومد...برا همینه که هیشوخ دوس ندارم قاطی رفیق پفیق بشم. همیشه باید بخاطرشون از دوست داشته هام بگذرم..ایششش

 و اما دفاع: خوب بودش و خوشمان امد. پذیراییشم معمولی بود. یه موز و یه کیکه اوچول و یه کافی. عابجی ملیتون تو اسفند (یکصدااا بگین ایشششششششالا ...) خواهد ترکوند برا پذیرایی . مگه من چن بار قراره دفاع داشته باشم؟!! دفاع ارشد هم با وجودیکه ارشد بود ولی پذیراییم بهتر از همه بروبچ قبلی بود. خیلی بهتر هااا..در حد چهار درجه بهتر مثلا! 

 

.

طرفای چهار دیه برگشتم سایت و یکم زبان خوندم و یکمم رو یکی از مقاله هام کار کردم که هنوزم کار داره. این مقاله ها خیلی کار میبره. تموم بشو نیسن لامصبا. هر چی اصلاشون میکنی بازم جا برا کار دارن...ایش بهشون

.

تا هفت و نیم سایت بودم-جدیدا شوتمون نمیکنن بیرون- و بعدم انگشتیدم و دیه ساعتای این ماهم تکمیل شد. هااا سه تا هم فیلم دانلودیدم. یکیش گربه ایه و شب کیف کردم از دیدنش..... عوخی الان صدای اذان بلند شد: خدایا خداوندا قسمت میدم به وجود لایتناهی خودت که دسته من و هر کی این متنو الان داره میخونه به حق این ساعت مقدس محکمه محکم تو دستات بگیر ...عااامممین! .......عاره اسمه فیلمه این بود:the street cat named bob گربه هه اسمش بوب بود و اخر فیلم هم فهمیدم که این داستان بیوگرافیه و واقعیت داره و خیلی خیلی تحت تاثیر قرار گرفدم. به گربه دوستا توصیه میشه دانلود کنین و ببینین.

.

سر راهه خونه یه بربری خریدم و گوجه و خیار و اومدم خونه و شستمشون و دس و رومم شستم و نمازیدم و با خاهری و مامی صحبتیدم و شام هم بربری و گوجه و خیار خوریدم با ماست و بعدم فیلم. 11 اینا هم بود که خسبیدم. خواب زودهنگام عالیه. ادم روز بعدش احساس خستگی و خاب الودگیش حداقل میشه.

.

امروز صبحم هفت پاشدم و نماز و صبونه املت و هشت و سی و هفت دغیغه دان بودم. به داداشه گردالو هم یه ماست موسیر خریدم دادم خورد. چشه این بچه عفونت داره و فک کنم مشکل بلع هم داره چون خیلی دیدم که سرفه میکنه. شایدم سرماخوردگی داره. اینم از این. راسی اون گربه ای بود که گوشه لبش عفونت کرده بود؟ دیگه ندیدمش یحتمل رفده یه گوشه جان به جان افرین تسلیم کرده وگرنه اینهمه غیبت بعیده اونم تو یه محوطه بسته دانشگاه

.

تا الان کارامو یکم پیش بردم و یه ساعت دیه هم میرم نهار. تا اونموقه برم بقیه کارامو ادامه بدم. مقاله دوسمو که فرساده بود یه جای خوب و مقاله خوبی هم بوده بعد شش ماه ریجکت کردن. خدا رحم کنه به هممون!

.


خدافس تا بعد دوستانه جانم ...بوس

نظرات 7 + ارسال نظر
shabdar پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 16:00 http://fourleafclover.blogfa.com/

sorfe mitone alamate ofonate rye bashe ke khili katarnake va hatman har che zodtar bayad darman beshe

شبدر منظورم از سرفه همون گیر کردن و پریدنه غذا تو گلوشه ... نمیدونم واللا عاخه بدبختی انقدرام دستی نیسن که بخام بکنمش تو سبد وببرم. مثلا اون روزی یکیشون یه دسته از موهای زیر گردنش چسبیده بود بهم و یه گوله قلنبه شده بود. قیچی بردم قلنبه هه رو قیچی کنم با وجودیکه همیشه کلی هم نازش میکنم ولی تا قیچی رو دید چنگ زد و در رفت

shabdar پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 15:56 http://fourleafclover.blogfa.com/

salam ofonat cheshm o sorfeye pishi hatman nyaz be darman dare , kash biyarish o beberish dampezeshk o darmanesh koni

ta dir nashode ,,, ya be in anojomanaye heyvanat khabar bedi biyan bebaran o darmanesh konan
az tarighe instageram va telegram mitoni bahashon tamas begiri

سلام باشه شبدر جون، ممنونم. ولی ی چیزی، این بچه از اولش همین مدلی بود و هرررر وقت بهش چیزی میدم بخوره حتمن یکی دوبار تو گلوش گیر میکنه. همشم میره وایمیسه رو دریچه شوفاژ خونه دانشکده کناری و ازونجا درسته گرما میاد ولی احساس میکنم دوده قاطیه گرماشه! همش هم میره میشینه رو اون دریچه هه

شادی پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 15:24

خدا رو شکر که خوبی
گفتند جمهوری یاد تو افتادم
خیلی حال بدی دارم امروز
با اینکه از دوستام خبر گرفتم که الحمدلله حالشون خوبه ولی هنوز نتونستم ارامشمو خفظ کنم. توی دلم یه غم افتاده
خدا رو شکر که همه سلامتید

الاهی عزیزممم سعی کن اروم شی واقعن اتفاق ناگواریه تو اروم باش

شادی پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 14:21

ملی سلام خوبی
از خودت خبر بده.
این اتش سوزی به تو نزدیک بود؟ اسیبی نرسید
نگرانم

سلام شادی جووون . عاره تقریبن نزدیک بود البته من صدایی چیزی نشنیدم ولی فیلماشو دیدم وحشتناک بود بیچاره ها
مرسی حالمو پرسیدی

minla پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 11:51

به به اینجا کلا بودی قرمه سبزی گرفته که

ایشالا اسفند ماهم دعوتیم

منم ساخه طلایی با چایی دوس دارم. هرچند یه مزه شور و شیرینه قاطی پاتی داره ولی خوشم میاد .

زبان خوب است ترجمه خوب تر

بعد شیش ماه هیچی اشکال نداره حالا میفرسته یه جای دیگه

عاره بو قرمه هااااا دعوتین... وای کاش میشد ... چه خوب میشدااا
ساق با چای عالیه... وای مینلا صدای امبولانس میاد همش برا اون حادثه هه

پیشی چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت 23:53

سلام ملی جونی خوبی عشقم...
پس قرمه سبزی سنتی رو کامل زدی به رگ نوش جونت عزیزم

سلام پیشی جونه عزیزمممم عااااارع قوبونت

بهار چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت 14:58 http://likespring.blogsky.com

چقدر شیرین مینویسی آخه
فیلمه گربه ای بودمن تنها فیلم گربه ای که دیدم فیلم گربه آوازخوان بود...یادته؟گربه خوش صدا منممممم ببین چه خوب ساز میزنمممم...قد و قوارمو نبین...لباس پارمو نبین...سرم بلنده تو سرااااا آبرو دارم همه جاااااا
یادش بخیر

قوبونت شیرینی از خودتونه
دانلود کن ببینش. به نظرم خیلی بهتر از گربه اوازه خوانه خودمونه ...عاخه واقعیه ابرو دارم همه جااا
بعله یاد باد آن روزگاران یاد باااد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد